دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
پس از هوشبام سپید رهایی
رقیقای خورشید بر ما چکیده
عدم ، جان٘ گدازای مردان دوران
به ژرفای معنای زن، آرمیده
درین فصلِ پنجِ شگفتی، بیاویز
به پولکپران٘ شِکوِه ی آسمانی
شکرپیشه و پاک و نارام تر باز
بیا تا بر ان سخت٘ پیمان بمانی
که زردُخت٘ افسونگرانِ ستاره
شب ترمه ی ابرگون، بردَمیدند
شرارین٘ نفس از بهاران گذشتند
ازان راز کولی ،گهرپاره چیدند
شگفتا،شگفتا، انوشانِ نوگل
گهی چشم٘ بخش و گهی جان٘ نثارند
پس از گزمه های برهنه ، امیدست
به پهنای این خاک دیرین ببارند
تَسَلا ! تسلا دلم را ندادم
به آن مکث آبی به آن هاتف جان
که خاری به تیتَک نشاندست اندُه
که تا جهل باشد نیاید به درمان
چنان داغ بر دل، چو سودای شیرین
به ماوای پردیس بالی گشودند
گره بر فغان نسیمی زدند و
به جز آرمانی سترون نبودند
به فتوای جغدانه چون میشکستند
پر نازک شهپرک را ،به یک آه
پی خون غمپا جهان میخروشید
عقابان براشفته تر، خواه ناخواه
نکن بردباری، هلا مرد هوشیار!
بزن سنگ خاره به جام خموشان
که شیر دژم را به غیرت شمارند
نمان موش کوری به -فردا-ی ایران ..
|