درودها استادجان جناب محمدیآقا مهدی گرانسایه
ممنونم خیلی هم ممنونم که وقت گذاشتید وبرای شعرناقابل بنده نوشتید
و این نگارشتان کلی برایم ارجمند است اما قبل از اینکه به مقوله شعر بپردازم
می خواهم موضوعی را بصراحت و صداقت اعتراف کنم
بنده هر گز و هیچوقت علاقه ندارم با نوشتن سطوری با کلمات قلمبه وسلمبه و حتی بی ربط که گاهی حتم دارم که شاعر خود نیز نمی داند چی گفته اصلن، شعر بنویسم.بعضی ازدوستان عرض کردمبعضی از دوستان ، شبه بوجود نیاورید لطفن! که در سایت خودمون بندرت بر خوردیم بهش ، منظوری واهی را دلمه پیچی کرده و نامش را هم گذاشته اند لایه های پنهان ، سطوری را ردیف کردن با واژه های اختراعی و بی ریشه وتازه مدعی هستند باید کشف و شهود شود و آنوقت شعر مملو از لذت خواهد بود
بنده اصلن به چنین چیزی اعتقاد ندارم و نخواهم داشت
این مخاطب عام را فرای می دهد . در همین شعر که خیلی هم استعاره والمان بازی نداره "شاهزاده خانم با هوش میگه با بعضی سطور یا کلمات ارتباط پیدا نکرده بودم" این یعنی ایراد از من است نه مخاطب . اقای فاضلی عزیز به صراحت می نویسدمن شعرانونمی پسندم،چرا؟و خیلی ها که بطر ف شعرمدرن رغبت نشان نمی دهند همین استکه محتوا را در نمی یابند ارتباط برقرار نمی کنند با یک مشت واژه بازی
البته من منکر قواعد وساختار شعر با ایماژ واستعاره و نماد های شناخته شده مخالف نیستم
اما با اینم موافق نیستم مثل مسابقات تلویزیونی دو سه تا کلمه مطرح کنی و بگی پیدا کنیدپرتقال فروش را
بله کشف وشهود لذت بخش اما شعر رحیم فخوری و قتی اساسن حرفی برای گفتن ندارد برادرمن کشف وشهودش کجا بود؟
بله از کشف و شهود شعرحافظ و سعدی گران مایه از هر تیپ خواننده ای لذت می برد اما هر شعر شاعری هر گز نه ،البته منظورم این نیست که همه بایدسعدی و حافظ شوند حتی در شعرای معاصر نیز خیلی ها را داریم که قدر و ابر شاعرند هستند سعدی و حافظ اظهر و المن الشمسند
استعاره در سینما و تاتر نیز هست که با کلی سرمایه هنگفت ساخته می شو دونیاز به مخاطب داردتا بفروشد.چناچه خزعبلات تحویل مخاطب بدهدفیلم یا نمایشش در گیشه شکست خواهد خورد
شما فیلم مادر" دارن آرونوفسکی"ببینید
وقتی این فیلم جنجالبرانگیز دارن آرونوفسکی برای اولین بار در جشنوارهی ونیز سال ۲۰۱۷ به نمایش در آمد و چند هفته بعد اکرانش آغاز شد، به نظر میرسید هیچکس نمیتواند بر سر آن به نظر و توافق مشخصی برسد. طرفداران فیلم آن را یکی از جسورانهترین و جاهطلبانهترین دستاوردهای سینمایی این کارگردان میدانستند (هم به خاطر سبک بصری عجیبش که بیشتر روی نماهای بسته تمرکز داشت و هم به خاطر روایت غیرمتعارفی که پر بود از استعاره و نماد و تمثیل) ولی مخالفان فیلم اعتقاد داشتند که آرونوفسکی زیادهروی کرده و فیلم غیرقابل تحملی ساخته.
و قرارنیست اگر قلمکاغذمفت گیرمان آمده نام هر پرت وپلایی را شعر بگذاریم
لذا همیشه دوست دارم پرت وپلا هیم ساده بنویسم تا لاقل خانمومم سر در بیاورد که منظورم از این عاشقانه ها چیست
وساده حرفم را میزنم ومهم نیست بعضی ها در پشت سرم بنده را متهم به بیسوادی هم بکنند ،سهم کشف وشهوددرشعرمدرن را بخشیده ام به آـن عده که واقعا معتقد به آنند
یکجایی نوشتم من اینم به استاد عسگر زاده بر خورده بود وقتی توضیح نوشتم متقاعد شدند
استاد علامیان گرامی می فرمایند فخوری سبک خودش را می نویسد قربون آدم دانا . البته نه اینکه نتوانم واژه ها را گرد لاسیون کنم ! برعکس،چنان می پیچمشون که صدتا دکتر هادی عزیزنیز بایدبا تفکرات کارآگاهی توی چاه عمیق دنبال کشف باشندکه مطمئنند کفش همگیرشان نخواهد آمد
( استاد هادی را نام بردم می دانم جنبه شوخی از بنده پیرمرد را بدل نمی گیرند) من سی سال فیلم و تاتر کار کردم وبیشتر در مقام نویسندگی و دست آخربه این نتیجه رسیدم که هر اثری باید بتواند دل مخاطب عام را بدست آورد چراکه مخاطب خاص حتی خودشان را نیز قبول ندارند ورسالت هنر هم همین است.
نقاشی های "ونگوگ" را ببینید چون طراحی نزدیک به نقاشی های افراد غیر حرفه ایست بنابرین از مقبولیت بیشتری در مجامع هنری دارد
و اما آقا مهدی عزیز
شما شعررا نقد نکردید چرا که بخاطر مراعات حال بنده فقط قسمتهای پر لیوان را دیدید و خیلی هوشمندانه و دقیق گره های شعر را برای مخاطب عام باز کرده و ونماد ها ونشانه ها را صحیح وواضح معنی کردید
واقعیتش من خودم کئیف کردم از اینکه شما اینقدر آگاه و نگاهتان آبدیت شده است همه آنچه را نوشتید دربست قبول دارم و قلمتان را می بوسم
فقط اشاره به درخت توت کنم
آوردن درخت کهن به شعر معنا بخشیدن به قدمت کوچه است ، "اب خوردن از دست مهربان" شخصیت پردازی برای کارکتر معشوقه است
بعضی دوستان با واژه فیکس مشگل دارند ، واقعن برای بیان حسم جایگزین مناسب فارسی پیدا نکردم وبه علم بر اینکه اکنون قالب های اکثر شعرمدرن را سبکهای خارجی تشکیل داده اند مثل آوانگارد ، ،سورالیزم
و پست مدرن وچی و چی ...ما هم بخودمون جسارت دادیم از یک واژه لاتین استفاده کردیم
استاد جان آقا مهدی نارنین بار دیگر تشکرات قلبی خودرا به حضرت عالی اعلام می دارم و توفیقات روز افزون را برای همه اهالی ناب عزیز آرزومندم
بانام ویاد خدا وبادرود بر استاد عزیز جناب فخوری ارجمند
ابتدا تشکر می کنم ازجناب محمدی عزیز به خاطر نقد استادانه شان براین شعر
شعرزیبایی ازجناب فخوری عزیز
البته من قصد صحبت کردن درباره ی این شعر راندارم فقط نظری از جناب فخوری خواندم وبر آن شدم که چند جمله ای در موردش بنویسم
🌼 جناب فخوری در یکی ازکامنتهایشان درزیراین شعر بحثی را پیش کشیدند که فک کنم چکیده اش درمورد ساده نویسی یا پیچیده نویسی بود کاری به درست وغلط بودن حرف ایشان ندارم گرچه خودمم تاحدودی با نظرایشان موافقم هر حرف قلمبه سلمبه واستفاده از چند تا جمله ی دهن پرکن وواژه های نامانوس شعرنیست و درمقابلش هر نوشته ی ساده وبی پیرایه ای راهم نمی شود شعردانست وباید تعادل درنوشتن رعایت شود
بنابراین بدندیدم مطلبی راکه مدتی پیش هم درسایت ارسال کرده بودم رااینجا کپی کنیم
🧊🌼ساده نویسی یاغامض نویسی 🌼
ساده نویسی یا غامض نویسی موضوعی است که همیشه برسرش بین ادیبان وشاعران بحث بوده ومانندجنگ سپیدوکلاسیک همچنان ادامه دارداین وسط یه عده آن قدر تندروی کرده اند که کلا شاعریت شاعران بزرگی مثل سعدی که اشعارش روان است رازیرسوال برده اند وسعدی را حتی شاعرنمی دانند!
و باعث شده اندعده ای نوآموز هم دچار این اشتباه فاحش شوند که پس سعدی وکسانیکه مثل او روان می نویسند اصلا شاعرنیستند و به تبع آن خیلی از نو آموزان شعر دچاردوگانه گی شده اندکه چگونه بنویسند که مورد قبول باشد واصلا آیا ساده نوشتن خوب است یابد
یک عده هم که به اشتباه دراشعارشان کلی لقمه رادوردهانشان می پیچند ودچارتصنع می شوند وخودرا تافته ی جدابافته وباسوادتر می دانند ادعا دارند که ، پیچیده نویسی کارهرکسی نیست ویک جوری وانمودکرده اندکه انگارهرکس پیچیده می نویسد شق القمرکرده ویک سروگردن بالاتراست ازدیگران ، که من اتفاقا بااین حرف کاملا مخالفم ..اتفاقا ساده نوشتن سخت ترین شکل نوشتنه!! وکارهرکسی نیست
درابتدابرای روشن شدن بحث توجه شما راجلب می کنم به چندنکته :((سهل ممتنع از جمله واژه هایی است که در ابتدا در ادبیات رواج پیدا کرد. اما امروزه در سایر زمینهها نیز به کار برده میشود.ساده ترین تعریف سهل ممتنع این است که یک کار در ابتدا سهل و ساده به نظر برسد، اما وقتی میخواهیم آن را انجام دهیم، ببنیم که چندان هم ساده نیست و موانع زیادی برای انجام آن وجود دارد. شاید سادهی ناممکن بهترین توصیف و تعریف مفهوم سهل ممتنع باشد.در ادبیات کهن ایران، سعدی را خداوندگار ادبیات سهل ممتنع میدانند.نوشتار او و اشعار او، بسیار روان و ساده است. به نظر میآید که جملهها صرفاً با به زنجیر کشیدن کلمات ساخته شدهاند. اما وقتی تلاش میکنیم مثل او ساده و روان بنویسیم، میبینیم که این کار، بر خلاف آنچه در نگاه نخست به نظر میرسد، چندان ساده نیست.در نوشتههای معاصر، شاید اشعار قیصر امین پور، نمونه خوبی از ادبیات سهل ممتنع وجوداردامروزه، سهلِ مُمتَنِع به عنوان یک صفت برای توصیف هر کار یا فعالیتی که در نگاه اول ساده به نظر میرسد، اما در واقع دشوار و گاه ناممکن است به کار برده میشود.وقتی می گوییم سبک سعدی سهل ممتنع است؛ یعنی خوانندگان با خواندن اشعار سعدی به دلیل زبان روان و شیوایی که دارد ممکن است به نظرشان برسد که سرودن اینگونه شعر آسان است، اما در همین زبان روان و ساده چنان ریزه کاریهایی به کار رفته و چنان استحکام و قدرت جادویی دارد که سرودنش برای هیچ کس دیگر ممکن نیست و تا به حال هیچکس نتوانسته شبیه به سبک سعدی شعر بسراید
. زبان شعر سعدی به گونه ای است که هر کس در حد ادراک خـود آن را درک و معنی میکند و از خواندن آن لذت میبرد. شعر سعدی برای هیچکس بیگانه نیست و همه به قدر فهم خود میتوانند آن را بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند. در صورتی که بسیاری از اشعار دیگر ممکن است زبان سختی داشته باشند و فقط افرادی که دانش علمی بیشتری دارند بتوانند ازخواندن آن لذت ببرند یا اینکه شعرهایی چنان ساده و سطحی باشند که افرادی که دانش ادبی بیشتری دارند از خواندن ان لذت نبرند و یا هر فردی که ان را میخواند با یک بار خواندن از آن سیر شود.جادوی شعر سعدی و راز ماندگاریاش، همین ویژگی سهل ممتنع بودنش است. با خواندن اشعار سعدی، احساس نزدیکی و صمیمیت و سادگی به خواننده دست میدهد حال آنکه پشت این سادگی، پیچیدگیهای زبانی و بلاغی زیادی وجود دارد. ))حالا نمیدانم چراعده ای تندرو سعدی رابااینهمه عظمت درکلام شاعرنمیدانندوشعرهایش راکلمات قصارمیدانند!درحالیکه هیچکدام ازشاعران پیچیده نویس دردنیاوحتی درخودایران مثل سعدی شناخته شده نیستندوشعرشان مورداقبال قرارنگرفته مانندشعرهای سعدی!مثلا خاقانی یانظامی َکه غامض نویس بودند ...
اینها .هیچ کدام آوازه ی سعدی ومولوی راندارند!ساده نویسی با ساده اندیشی تفاوت دارد ساده نویسی اتفاقابرعکس آنچه که عده ای فکرمی کنند سخت ترین نوع نوشتنهروانی وساده گی شعرنشان ازضعف شاعرنیست اتفاقا گاهی دلیلش تبحرزیادشاعراست ..
اتفاقاشاعرانی بیشتردست به دامان تصنع واستفاده ازکلمات قلمبه سلمبه میشوند که تخیل و احساس وعاطفه ی ضعیف تری دارند ....مولانا، سعدی، خیام، قیصرامین پور و خیلی ازشاعران بزرگ زبان شعریشان بسیارساده وروان بوده واتفاقاحتی شاعرانی هم که مانندحافظ دچارتکلف وتصنع شده اند اون شعرهایی ازایشان بیشترماندگارشده اکه زبانش روانتروساده تراست!مولوی را مثنوی نی نامه اش مشهورکردباآن زبان ساده وروانش شهریارراآمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا حافظ را شعرگفتاغم تودارم گفتا غمت سرآید وخیام هم که اشعارش ساده وروانند ودرتمام دنیا طرفدارداره شعرهایش
خیام نیشابوری فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و شاعر رباعیسرای ایرانی است که اگرچه جایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و لقبش «حجّةالحق» بودهاست، ولی آوازهٔ وی مدیون نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد.و ازهمینجاهم باید بفهمیم که آوردن چندجمله ی تاریخی یا علمی یافلسفی وگاهااستفاده وتقلید از اندیشه های نویسنده های دیگر درشعرودوردهن پیچاندن وکلی رمزو رازآلود کردنش دلیل شاعرخوبی بودن نیست وگرنه خیام می باید درشعرهایش ازستاره شناسی وریاضی می گفت !!! مگرخیام کم مطالعه میکرد مگردانشش کم بود؟! مگرنمی توانست علمش رابااشعارش هم به رخ دنیابکشد اما نکردچون میدانست شعرچیزی فراترازاینهاست
آوردن تلمیح ،تضمین ،ضرب المثل ووقایع تاریخی وغیره درشعرگرچه نشان ازمطالعه ی زیادیک شاعرمی تواندباشداما حتما نشانه ی شاعربرتربودنش نیست و درصورتی می تواند موفق عمل کنددرشعرکه زودفهم باشد وگرنه اگراینگونه بود شاعران فقط بایدبرای خودشان شعرمی گفتندو چهارتا عالم ودانشمند دوروبرشون
چون انسان های عادی حوصله ندارند برای خواندن دوبیت شعر فرهنگ لغت دست بگیرندویا علم جغرافی وفلسفه وتاریخ بخوانند وبرای فهمیدن معنی یک جمله ساعتها وقت بگذارند اگربخواهیم شعری مورداقبال قرارگیردباید درعین استفاده از آرایه های ادبی زبانش روان وساده باشد وگرنه فقط وفقط دانشمندان وتاریخ دانان وعالمان به سمتش می رفتنددرصورتیکه که اگر ازحق نگذریم همیشه اقبال مخاطبان ومردم عادی همیشه تعیین کرده که شعرکدام شاعربیشتر مورد توجه قرارگرفته است....
ساده گی هم به معنای نبودن آرایه وپیرایه درشعرنیست اما آرایه هم حدواندازه ای داردو نبایدآنقدرزیادباشد که شعرراپیچیده کند ویا مثل یک استخوان ازجادرفته ازشعر بیرون بزندومخاطب راخسته ودلزده کند ....من نوعی خودم راشاعرنمیدانم وخاک پای شاعران هم نیستم اما همین قدرمی دانم که به زورنمیشودشعرگفت تاتخیل وعاطفه ات آنجورکه بایدقوی نباشدوشعرجوشش نکندهرچقدرهم برشعرت پیرایه ببندی آنطورکه بایدبردل نمینشیند....
شعرکه کتاب تاریخ وجغرافیا وفلسفه ومنطق نیست که کلی قضیه وحکایت ومثل راردیف کنیم که خودمان هم گم شویم درمیان کلماتمان !شعرحرفه دل کلامی مخیل وموزون ومقفی است که عاطفه واحساس دارد آرایه هم واجب است که داشته باشد اما زیادازحدش خوب نیست
نه تنها زیبایش نمی کندبلکه برعکس آن شعرمی شودمانندعروس قشنگی که چون عروس است وبایدبابقیه فرق داشته باشدوحتما آرایش داشته باشد،قشنگیهای خودش زیر صدمن کرم وسایه چشم وخط وسرمه ورنگ پنهان میشود وزشت ترمیشودوقشنگترنه
هرچیزی حدی دارد درهر کاری به قول شاعر
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
✍️جمیله عجم(ب.و)