ما اعتبار داریم

در بین زرنگاران، ما هم نگار داریم
تاریخ پر ز عزم و وزن و وقار داریم
یک آسمان ستاره، در قلب ما درخشان
میثاق دوستی با، چنگ و سه تار داریم
ما نقش جاودانِ سرخ و سفید و سبزی
منقوش، بر درفشی، پر افتخار داریم
ما حکمت و نجابت، از باستان گرفتیم
برهانِ سرفرازی، بس بی شمار داریم
اسطوره های زیبا، سرشار از وجاهت 
شیری چو پورِ دستان، والا تبار داریم
آهنگری چو کاوه، آزاده ای چو بابک
مردان شهسواری، چون مازیار داریم
اندر سپهر فرهنگ، سهراب ها فراوان
یا اختری چو پروین، تا شهریار داریم
خیّام را چو هوری، رخشان برای عالم
سعدی و گلسِتانی پر برگ و بار داریم
ما در پی حقیقت، تا پشت قاف رفتیم
در این گذر فراوان، ما رهگذار داریم
گنجینۀ هنرها مشحونِ گنج، از ماست
از هر هنر هزاران، در اختیار داریم
لبریز از لطافت، سرشار از شعوریم
قلب تپنده ای چون، یک آبشار داریم
در آسمان عزّت، پیوسته می درخشیم
هم یک جهان تمدّن، هم اعتبار داریم
نوروزِ ما نمادِ هوش و ذکاوتِ ماست
ایمان به مهر ایزد، بر این دیار داریم
ما هفت سین زیبا، مانند سیر و سنجد
میثاق، با ترنج و، سیب و انار داریم
در قلبِ این زمانه ، تا فرق قلّه رفتیم
صد قهرمان مانا، در این مدار داریم
از آن زمان که مستی آیین بندگی بود
یک آسمان شهیدِ، سیمین عذار داریم
با همّت و گذشتِ، این طائران عاشق
یک همّت و هزاران، آموزگار داریم
ما بی قرارِ ارثی از نسلِ رفته هستیم
 با نسلِ های آتی، قول و قرار داریم
تا عشق مثل باران، بر خاکِ ما ببارد
ما در تمام دوران، فصلِ بهار داریم