چهارشنبه ۲۸ آذر
نوروز،کهنه و شب شعری از محمد جعفری طادی
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ ۱۱ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۴۴۹۲
بازدید : ۳ | نظرات : ۱
|
دفاتر شعر محمد جعفری طادی
آخرین اشعار ناب محمد جعفری طادی
|
نوروز،کهنه و شب
بهار از ره رسید اما،برنگ و بوی پاییزی*بشد عید بجز حسرت،نصیب ما نشد چیزی
بیامد باز نوروز و ندارد هیچ شور و حال*همه زیرلبی گویند،عجب عیدی بود امسال
دریغا گفتن و ای کاش،بود برلب ازین نوروز*شده هفت سین دو سین تنها،یکی ساز و یکی هم سوز
یکی از فرط ناچاری زسختی سازد و سوزد*چوشد تحویل سال از غم،لبانش را بهم دوزد
یکی هم مثل من تنها کنار سفره بنشسته*کنار هفت سین تنها،زتنهایی ولی خسته
کجا تکرار تنهایی بپایانش رسد یارب*که از تکرار آن نوروز ،بود هم کهنه و هم شب
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خوش آمدید به جمع نابی ها
پیروز و دلشاد باشید