درود جناب محمدی عزیز و ژرف اندیش
دو کد باقیمانده نیز توسط شما باز شد.
در ادامه توضیح تکمیلی بیان می گردد:
دهن گشاد (1): اشاره دارد به برتری تهاجمی انتظامی ـ امنیتی لویاتان
لویاتان عظیم است و معمولا هر حریفی در درون ملت ـ دولت در برابر او کوچک است. وقتی برای سرکوب و شکستن، دهانش را باز می کند حریف داخلی کوچک به نظر می رسد و دهان اژدها بسیار گشاد جلوه می نماید. دهانش را که باز می کند دندان مخوفش همگان را مرعوب می سازد و آرواره محکمش واقعا خردکننده است.
لویاتان حاکمیت یک ملت ـ دولت است. یک سازمان بزرگ است. مشابه یک جانور، دائما ورودی می گیرد و خروجی می دهد. اژدها هم دشمن داخلی دارد و هم دشمن خارجی. تشخیص دشمن خارجی آسان تر است. اما غالبا بین دشمن داخلی واقعی با آنچه دشمن می پندارد تمایز بسیاری وجود دارد. از اینرو گاهی اژدها دچار تشخیص اشتباه می شود و خودزنی می کند.
اژدها دو دغدغه همیشگی دارد. رشد و بقا
بین این دو همیشه بقا در اولویت است. لویاتان همیشه با یک چشم باز می خوابد. به عدم تعادل و بی نظمی حساس است. هر کنشگر فردی یا جمعی غیرقانونی را رصد و سرکوب می کند. لویاتان حتی کنشگران قانونی را هم رصد می کند و اگر احساس کند در آینده نزدیک یا دور، تهدید احتمالی برای رشد و مخصوصا بقایش خواهد بود خیلی باید خویشتندار باشد که بهانه ای برای مهار یا سرکویش پیدا نکند!
لویاتان در عرصه انتظامی ـ امنیتی، نسبت به هر تشکیلات پنهان برانداز در بطن ملت ـ دولت، تجهیزات پیشرفته تر، نیروهای آزموده تر، دسترسی های بیشتر، بودجه فراوان تر و حمایت قانونی محکم تری دارد. لویاتان در هر سرکوبی، تلفات می دهد و لطمه می بیند اما قابلیت اعجاب آوری برای جایگزین نیروها و بازسازی لطمات دارد.
اژدها گاهی در جریان مقابله با دشمن خود ناکار می شود و به ناچار جایش را به اژدهای بعدی می دهد. اما اگر زنده از مهلکه خارج شود غالبا قوی تر خواهد شد.
هیچکس (2): اشاره به یک نسل اجتماعی دارد که در «ربع قرن» اخیر در همه جوامع بشری، خصوصا جوامع توسعه یافته و در حال توسعه ظهور یافته است. مهم ترین دلیل پیدایش این نسل با خصیصه هایی که بیان خواهد شد ظهور تحول عظیمی در عرصه ارتباطات یعنی «مولتی مدیا» می باشد. مولتی مدیا تجمیع قابلیت همه رسانه های جمعی و غیرجمعی یک سویه (تلویزیون، رادیو، کتاب، مقاله، ...) با رسانه های دوسویه مانند برخی سرویس های میان فردی اینترنت در یک سامانه می باشد. سامانه هایی همچون موبایل، لب تاب، تب لت و... قابلیت سرویس دهی از نوع مولتی مدیا را دارند اما در این دسته و خصوصا در سال های اخیر، موبایل پیشتاز است.
یکی از خصیصه های گروه هیچکس، درگیری عمیق آنها با فضای مجازی از طریق مولتی مدیا است. شاید در اوقات بیداری، بیشتر از آنکه در جهان واقعی کنش داشته باشند در جهان مجازی «آپشن» انتخاب می کنند. در نتیجه غالبا با کتاب و مطالعه منسجم و عمیق بیگانه هستند. با این وصف در رابطه با جریان این شعر، انتظار نمی رود «لویاتان هابز» را خوانده باشند چه برسد به مطالبی مانند «حاشیه مارتین»!
از فرانسه، انگلیس و کانادا گرفته تا عراق، ارمنستان، کویت، کره جنوبی، چین و... حضور و برآمدن این نسل احساس می شود. در ایران هم گروه عظیمی از نوجوانان و جوانان در این گروه جای می گیرند. حتی برخی افراد «پیرجوان» و میانسال هم که اصطلاحا «دل جوانی دارند» در این دسته قرار می گیرند.
اما چرا به آنها عنوان «هیچکس» داده ایم؟!
زیرا علیرغم فراوانی آماری، عملا فاقد نمایندگی سیاسی در حاکمیت هستند. نسل خودساخته گذشته، به صلاحیت و توانمندی آنها به چشم تردید نگاه می کند. به آنها مسئولیتی سپرده نمی شود و انتظار خاصی از آنها نمی رود. خیلی از قدیمی ها حاضر نیستند حتی به آنها زن بدهند. زن های جاافتاده قدیمی حاضر نیستند دختران این نسل را برای پسرهای خودشان بگیرند و آنان را زن زندگی نمی دانند! این گروه غالبا فاقد استقلال مالی و دو خصیصه که تابعی از افسردگی است در اکثر آنها نمود دارد: کاهلی و بی حوصلگی
کسی حاضر نیست «تریبون» در اختیار آنها قرار دهد و حرفشان را گوش کند. اصولا نسل های قدیمی، حرف های جدی آنها را بی اعتبار و سخیف می دانند و حاضر به گوش کردن نیستند.
گروه هیچکس متاثر از فضای مجازی، بیشترین همخوانی و همگرایی را با جریان جهانی سازی فرهنگی دارد. آنها برای آنکه به چشم بیایند یا خود را از فرودستی نجات دهند به بنیان های اخلاقی و فرهنگی مسلط و جاری جامعه خود حمله می کنند. آنها به چارچوب های اخلاقی و ارزشی تنظیم کننده روابط می تازند تا خود را از قید و بند کنترل اجتماعی آزاد کنند اما عملا هرگونه «پروتکل» مناسبات اجتماعی خود با دیگران را از بین می برند و دیگر نمی توانند به سهولت ورودی مناسب را دریافت خروجی خود را مبادله نمایند و به دنبال آن، بقا و رشد اجتماعی خود به خطر می اندازند. آنها بر جهان بینی و سبک زندگی گذشتگان می تازند. عقاید دین ستیزانه و سنت ستیزانه مطرح می کنند و وارد یک درگیری بسیار ملتهب و ویرانگر با والدین و آشنایان قدیمی می شوند. این تنش مخصوصا در خاورمیانه و جهان اسلام با توجه به غلظت دین و سنت، بیشتر جلوه گر می شود.
طرز لباس پوشیدن، خوردن، خوابیدن، تفریح و ... این نسل، همه برای نسل قدیمی غیرقابل قبول و مطرود است. بعد از مدتی نسل قدیمی برای پرهیز از تنش مداوم، رفتار خطرناکی را پیش می گیرند. اینکه به آنها خدمات بدهند ولی آنها را نبینند. گویا اصلا وجود ندارند. چون تحمل پذیرش واقعیت تلخ یا توان اصلاح آنها را ندارند خود را به ندیدن می زنند. «هیچکس» به این ترتیب «بی کس» هم می شود و اسیر استرس و ناامیدی. شاید در یک خانه با دیگران زندگی کنند اما به لحاظ عاطفی عضو گروه خانوادگی نیستند. به ناچار به «گروه همسالان» پناه می برند و با کمک هم، یک خرده فرهنگ درون گروهی ایجاد می کنند.
، پیماننامهای است که پس از پایان جنگهای سی ساله مذهبی در اروپا (۱۶۱۸–۱۶۴۸) در شهر سالن شهرداری شهر مونستر میان کشورهای اروپایی در ۱۶۴۸ بسته شد. در این پیمان همه کشورهای اروپایی جز بریتانیا و لهستان شرکت داشتند. وستفالی نخستین پیمان صلح چندجانبه پس از نوزایش در اروپا است. این پیمان بعدها به معاهدات بزرگ مشابهی میان کشورها انجامید، که سرانجام به قانون بینالملل منتهی شد. پیمان وستفالی، الگو و پایه جامعهٔ ملل و سپس سازمان ملل متحد گردید.
در این پیمان، برای نخستین بار، حقوق برابر و یکسان کشورها به عنوان واحدهای سیاسی مستقل مطرح و پذیرفته شد. مطابق این پیمان کشورهای مستقل حق دارند، سرنوشت شان را تعیین کنند، برابر اند و حق دخالت در امور هم را ندارند؛ از این روی این پیمان گاه در ستیز با جهانیسازی و دخالتهای نظامی، انسانی و دخالت علیه دولتهای شکست خورده (زمینهٔ باندهای تروریستی) است.
لویاتان یا لوتان یا لوایتان (انگلیسی: Leviathan و عبری: לִוְיָתָן) هیولا یا اژدهای عظیمالجثهای اسطورهای است که از دریا سَرک میکِشد و مثل و مانند ندارد.[۱] لویاتان، اسطوره شری است که در گذر زمان دچار دگرگونیهای بسیار شده، این موجود اسطورهای از اسطورههای اوگاریتی وارد عهد عتیق شد و در تفاسیر یهودی تغییر شکل یافت و سپس در کتاب مکاشفه یوحنا ظاهر گشت و پس از آن در سنت دیوشناسی مسیحی یکی از شاهزادههای جهنم گردید. این موجود اسطورهای در آثار مکتوب یا هنری مذهب یهود و مسیحیت بسیار دیده میشود.
لویاتان**
در ادبیات مسیحی و غرب لویاتان گاهی با هرگونه هیولا یا موجود عظیم دریایی یکسان انگاشته میشود. این واژه در ادبیات به نهنگ بزرگ اشاره میکند و در عبری جدید، هم حقیقتاً نهنگ معنی میدهد. در ادبیات و منابع متاخر یهودی نیز این موجود به عنوان یک اژدها توصیف میشود که بر مغاک اقیانوس، بر سرچشمههای آبها، ساکن است. در سنت دیوشناسی مسیحی، لویاتان یکی از هفت شاهزاده جهنم است که با گناه حسادت پیوند دارد. در افسانهها لویاتان توسط بعل کشته میشود.
منبع: نت
سلام بنا به در خواست جنابعالی پنجره سبز را فعال نمودم شاید راه گشا نقد بیشتر دوستان گردد. موفق باشید