بیاباهم برگردیم به آن شبِ طولانی
در آنجا که باران سقوط کرد وتاریکی رخنه کرد
و رختی شدبرسپیدیِ ماه
بیاباهم دوباره آوازسردهیم ودرآغوش هایمان حبس کنیم جاودانه شدن را
بیابازهم بوسه زنیم برجامِ شراب ولب ترکنیم ازمستیِ شیشه یِ حرام....
(بیاگناه کنیم
وخدارادوباره به محفلمان دعوت کنیم)
بیادوباره با زمین قهرکنیم وبهانه ایی بجویم برایِ پرواز
بیاجنگ شویم ودوباره در دقایقی مُقدس صُلح دهیم روحمان رابا واژه یِ عشق
بیاخط بزنیم عقایدِکورمان را
ودوباره سجودی داشته باشیم بنامِ طلبِ بخشش
(بیادوباره متولدشویم
درآغوشِ زمین بربسترِعشقبازی هایمان)
بیادوباره آوازبخوانیم ازنو برایِ آغازِحروفِ الفبایِ عشق
بیا دوباره گیسوانم رابباف ونقشِ بوسه رابرآنان طرح بزن
بیادوباره کتابِ زندگیمان راباسرخطِ دوست داشتن به یادگاربگذاریم
بیادوباره ماشویم
بیادریاشویم وسیراب کنیم کویررا
میراثِ دلمان محبت باشدو رسالتمان عشق
بیابرایِ فرشته یِ مرگ قصه یِ آغازرابگوییم
ودفترِآخرتش راباطل کنیم
بیابرایِ هم آغوش شویم بوسه وآوازشویم
رخت شویم ودستی که پُل شودوبه مهمانیِ ستاره گان ببردروحمان را
بیاخطبه هایِ بدونِ عشق راباطل کنیم
وآغوش هاراگره زنیم به هم
بیاکودکانِ سرطانی راشفاشویم وگیسوانشان راببافیم وفرشته گان بلورین رابه آنها هدیه دهیم....
بیادوباره معجزه شویم وپیامبری که رسالتش انسانیت است
بیادوباره کارِگران راثروت ببخشیم وجیب هاشان رابه نوروصله یِ کورزنیم
بیادوباره برایِ انسانیت جان دهیم....
برایِ آبادی
برایِ جاودانه شدن جان دهیم....
درود بر شما بااانو حاجیان عزیز