پنجشنبه ۸ آذر
عشقه! شعری از محمد علی سلیمانی مقدم
از دفتر طنز نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۰۵ شماره ثبت ۱۱۴۲۴۰
بازدید : ۲۵۷ | نظرات : ۱۷
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
هر جا که یار باشه، میدونِ جنگِ عشقه!
ما مثلِ برّه آهو، اونم پلنگِ عشقه!
با خنده گفت با من، یک آدمِ مجرّد
هر جا که پا میذارم، حرفِ جفنگِ عشقه!
گفتم که کارِ دنیا، بی عشق هیچ و پوچه
هر کس که زنده باشه، از آب و رنگِ عشقه!
امثالِ تو ندیدن، حالاتِ عاشقی رو
وقتی که در خیالش، مست و ملنگِ عشقه!
اون کس که رفت و دزدید، از سینهء کسی دل
در این زمونه روزی، الحق زرنگ عشقه!
سرباز دل ندیدی، در پادگانِ دلبر
در حالتِ خبردار، یا پیشفنگِ عشقه؟
یا آدمی که بدجور، بر عشق باشه معتاد
هر شب هم از خماری، فکرِ سُرنگِ عشقه؟
از چشمِ اون داداشی، در عالمِ رفاقت
قبراق و نشئه بودن، آثارِ بنگِ عشقه!
گفتش منم زمانی، عاشق شدم به ناچار
واسه همین توو خونِ، من هم شرنگِ عشقه!
یک دافِ موطلایی، دل برده از من امّا
فرمِ صدای جیغش، چون بیگبنگِ عشقه!
عیبی نداره گفتم، داد و هوار و جیغش
چون خوشگل و ملوس و، مست و ملنگِ عشقه!
اما طرف همیشه، دنبالِ پول بود و
بی خود خیال کردم، اون شوخ و شنگِ عشقه!
تا مدّتی همین جور، روزم شب و شبم روز
شد، چون دلِ خرابم، دیدم که تنگِ عشقه!
امّا به جیبِ خالی، پز هر چقدر عالی
در راهِ عاشقیها، یک تختهسنگِ عشقه!
این قصّه رو نوشتم، با یاریِ #عموسام *
وقتی که گفت جایی: (واللا کلنگِ عشقه!)
#محمدعلی_سلیمانی_مقدم ۱۵-۰۹-۱۳۹۵
*
#سام_البرز ، دوست عزیز و استاد طنّاز و بداههسرای بنده
🙏⚘🙏
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس مهربانوی مهرآیین سرکار خانم حکیمی بافقی به مهر خواندید. 🙏🌷🙏 | |
|
درود و بیکران سپاس برادر فرزانه و استاد سخندانم جناب اخباری گرامی همواره شاگرد نوازی میفرمایید. 🙏🌷🙏 | |
|
درود و سپاس برادر فرزانه و ارجمندم جناب استکی پاینده باشید. 🙏🌷🙏 | |
|
سپاسگزار نظر لطفتان هستم دوست ادیبم جناب مزینانی عسکری 🙏🌷🙏 | |
|
سلام و ارادت دوست ادیبم جناب شفیعی سپاس از نگاه عیبپوشتان به مهر خوانرید. 🙏🌷🙏 | |
|
درود و سپاس از مهر حضور و نظر لطفتان مهربانوی ادیب و فرهیخته سرکار خانم شایگان 🙏🌷🙏 | |
|
درود و عرض ادب دوست ادیبم جناب احسانیفر سپاس از نظر لطف و همراهیتان 🙏🌷🙏 پیچیده عطرِ خواهش، هر جا که پا بذاریم حک بر رواقِ عالم، اسمِ قشنگِ عشقه!
از دفتر و کتابم، دایم غزل میباره توی کلاسِ چشماش، وقتی که زنگِ عشقه!
هر تارِ موی دلبر، سیمِ سهتارِ نازه زیباترین صدا هم، آوای چنگِ عشقه!
رویی که یار داره، خورشید هم نداره! اون چشم و چال و ابرو، بر دل خدنگِ عشقه!
من داغِ یک کویرم، در آرزوی دریا امّا دلِ خرابم چون رودِ گَنگِ عشقه!
میلنگه پای قلبم، وقتی که دورم از اون آماجِ سنگِ دوری، چون پای لنگِ عشقه! 🙏😊😊😊🙏 | |
|
سلام و عرض ادب دوست ارجمند و نکته سنجم جناب شفیعی سپاس از لطف حضور و همراهی زیبای شما 🙏🌷🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شد، چون دلِ خرابم، دیدم که تنگِ عشقه!
امّا به جیبِ خالی، پز هر چقدر عالی
در راهِ عاشقیها، یک تختهسنگِ عشقه!
بسیار طنّاز و زیباست سرودهتان
درود