جمعه ۷ دی
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
وقتی پیام خون خدا، بر زمین رسید
آوازِ رنج و تشنگی از یاسمین رسید
وقتی به ضربِ تیغ عدم، شهد زندگی
در کامِ پورِ فاطمه، چون انگبین رسید
وقتی که قلبِ القمه از تاب و تب فتاد
بی دست و آب، زادۀ امّ البنین رسید.
وقتی که تیغِ سیه ترین ترجمانِ دین
تا بُن، به قلبِ مظهرِ حبل المتین رسید
وقتی رمق، ز جوهر ایمان زدوده شد
رونق به دخلِ صاحبِ دکّانِ دین رسید.
انسان، به اوج ذلّت و پستی رسیده بود
ایمان، به سطح نازل هستی رسیده بود
وقتی ریا، به کیسۀ دین دست می بَرَد
همپای خواب، آنچه درآن هست می بَرَد
وقتی سریر و ثروت و شمشیر را زمان
تا زیرِ دستِ زنگیِ بدمَست می برد
وقتی به جای آب، سراب عرضه می شود
نان را، سپاهِ بی صفت و پست می برد
وقتی که ترس، قافله را قبضه می کند
تا پیچِ تنگ و خاکیِ بُن بست می برد
وقتی که امتی، همۀ عِرض خویش را
با قلبِ آنچه که در کتاب است می برد
باید حسین و زینب و اکبر، بپا شوند
در راه حفظِ جوهرِ قرآن، فدا شوند
ارکانِ ظلم و دروغ را، واژگون کنند
قامت برای قصر شرافت، ستون کنند
الگوی عدل و غیرت و آزادگی شوند
طاهر، حریمِ دین خدا را به خون کنند
مشتاقِ خواب و قافلۀ آز را به شرم
افکار را به اصل هدف، رهنمون کنند
خود را، چراغِ راه هدایت دراین جهان
جان را، رها ز جاذبۀ دارِ دون کنند
جایی که دیو، درپی ابداعِ جنّت است
ره را، جدا ز مضحکۀ این جنون کنند
این است، کلِّ فلسفه و راز کربلا
معیار و راهِ شاهِ سرافرازِ کربلا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
اجرتان با سالار شهیدان