سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        گفتم

        شعری از

        محسن سعیدی شیدا

        از دفتر شیداشدگان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۲۲ شماره ثبت ۱۱۲۰۳۹
          بازدید : ۱۲۷   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن سعیدی شیدا
        آخرین اشعار ناب محسن سعیدی شیدا


        گفتم خبر از یار جفا کار تو داری
        گفتم خبر از غصه تکرار تو داری
        گفتا که ندارم خبر از کل جهانم
        گفتم خبر از دیده نمدار تو داری
        گفتا بنویسم که خبردار شود دل
        گفتم خبر از دلبر و دلدار تو داری
        گفتا به کجا کی خبرش را برسانی
        گفتم خبر از یار وفا دار تو داری
        گفتا که مرا وعده دیدار چنین کرد
        گفتم خبر از ساعت دیدار تو داری
        گفتا که بدیدم رخ همچون قمرش را
        گفتم خبر از چهره بیمار تو داری
        گفتا که اسیرم به ره عشق تو چندی
        گفتم خبر از ظلم ستمکار تو داری
        گفتا که به اتش بکشم دفتر جان را
        گفتم خبر از دفتر و خودکار تو داری
        گفتا بفروشم همه اشعار جهان را
        گفتم خبر از قیمت بازار تو داری
        گفتا که به درهم بدهم یا به ریالش
        گفتم خبر از ارزش اشعار تو داری
        گفتا که حراجش بکنم کل تنم را
        گفتم خبر از دولت قاجار تو داری
        گفتا که به کاخ دل یاران تنوان رفت
        گفتم خبر از مشکل در بار تو داری
        گفتا که خیالت به جهانم چه غمی داد
        گفتم خبر از اشک غم یار تو داری
        گفتا که غمت ریشه زند در دل و جانم
        گفتم خبر از ریشه افکار تو داری
        گفتا که غریبم نتوانم بنویسم
        گفتم خبر از محرم اسرار تو داری
        گفتا که مرا مست می و جام سبو کن
        گفتم خبر از عالم بیدار تو داری
        گفتا که مریضم ز غمت ره نتوانم
        گفتم خبر از گلشن و گلزار  تو داری
        گفتا دل شیدا خبر از روی تو میداد
        گفتم خبر از گفتیِ هشیار تو داری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۵۵
        اندیشه نابتان همیشه توانا ست
        ایامتان به شادی
        درود درود
        ادیب دانا وتوانا
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0