سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پشت اندیشه من...

        شعری از

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۲ ۲۲:۱۳ شماره ثبت ۱۱۱۹۸
          بازدید : ۸۰۵   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد رضا نظری(لادون پرند)
        آخرین اشعار ناب محمد رضا نظری(لادون پرند)

        پشت دیوار شبم فردایی است
        که در آن مهر به اندازه یک لبخند است
        سادگی ترجمه ساده ارزشهایی است
        که در اندیشه هر آینه ای میگنجد
        پشت تاریکی من خورشیدی است
        که به اندازه ایمان زمین میتابد
        آسمانی است به پهنای شعور
        که در آن چلچله ها آزادند
        وسعت بال پرستو پیداست
        کینه ها ساده فرو میریزند
        کوچه هایی که پر از لبخند است
        خانه هایی که پر از ایمان است
        مردمانی که پر از عشق.پر از مهر.پر از آغوشند
        پشت تنهایی من شهر شلوغی است
        مردمانش همه ساده
        آبها پاک و زلال است در این شهر شلوغ
        دستها شسته و طاهر
        چهره ها نورانی
        پدرانش همه آدم
        مادرانش همه حوا
        کودکانش همه انسان
        قلبها نزدیک است
        کینه جرم است در این آبادی
        قهر جرم است.گریه جرم است
        بغض جرم است
        فاصله جرم بزرگی است
        سادگی قانون است
        پشت اندیشه من فلسفه فردایی است
        که در آن انسانها همگی انسانند
        من از این شهر شکایت دارم
        هیچکس انسان نیست
        قلبها پیدا نیست
        همه از حادثه خیس شدن میترسند
        جای باران خالی...
        که ببارد سر این خاک غریب
        گونه ها خیس شود.
        خنده ها خشکیده
        بغضها پیچیده
        جای پیچک خالی...
        که بپیچد به تن فاصله ها
        عشق تکثیر شود
        دست زنجیر شود
        پشت دیوار شبم فردایی است...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4