یه روز بهش کفتم
اگر نبودم دلواپس نباش
آدمها یه روز تاریخ انقضاشون تموم میشه
اگه یه روز اومدی ومن نبودم
جایی دنبالم نگرد
بدرقه نمی خوام
آخه بدرقه
جز بی قراری واشک هیچی نداره
گاهی وقتا تنهایی بهتر از دونفره هاست
یادت می مونه
درست تو همون قرار عاشقانه که همو دیدیم
همونجا ترکت می کنم
پای همون کیوسک تلفن همگانی
پای همون شعرهای عاشقانه
همون گلهای مریم
همون گلا یول های سرخ وسفید
که تو اولین دیدار آشنایی خریدی
می دونی چیه ؟
تموم شدم
کارت خزانم تو روزهای زمستونی
داره جرس بهار میزنه
ومنم این بهار و بی تو نمی خوام
آخه این بهار ....
باهمه ی چهل وچند ساله ی بهار فرق می کنه
بزرگ شدم عاقل شدم عاشقی کردم وحالا
حالا افتادم تو سراشیبی زندگی
ولی دیگه چیزی ازم نمونده
جز غزل خداحافظی
نه اینکه دوستت نداشته باشما نه
من خسته شدم کم آوردم
بی قرارم
بی قرار تویی که تو قلبم ساز میزنی
هی در و محکم می کوبی
خانمم
من دیگه نیستم
تموم شدم
دفترم به سال هزار وچهارصد بسته شده
کاش به خودت می اومدی
تو آخرین ساعت رفتن
تو اون فرودگاه لعنتی ,کمی تردید میکردی
سالهای جوانیمو
پشت میله های عشق واست سپری کردم
از بس عاشقانه های آیدا وشاملو رو خوندم
یه پا شاعر شدم
از بس با فریدون
کوچه به کوچه غزل گفتم
دست عاشقی بسته شده
داره باد میاد
نسیم شمالی صورتمو نوازش میکنه
یادته عاشق شمال بودی
داره بارون میاد
خواستم بگم
دیگه بی چتر زیر بارون راه نمیرم
خواسنم گوش کنی
دیگه آهنگ دو نفره مون رو گوش نمیدم
حالا فهمیدی چرا؟
از بدرقه بدم میاد
آره ...
تو منو تو همون فرودگاه لعنتی
پشت انهدام ,
بمب مرگ عاشقی جا گذاشتی
از خداحافظی بدم میاد
ولی به رسم وادب وعشقمون
بدرود نگار من ...
بدرود عشق نازنینم
خوش باش بااونی که هستی
فقط یه چیز وگوش کن
مثل من اونو عاشق خودت نکن
اونو بزار واسه مبادا هات ....
لا اقل یرای احساس اونم بمیر
بسیار زیبا و پر احساس بود
جسارتا اشتباه تایپی ندارد؟