صدای تو آهنگِ لالایی است
و موسیقیِ آن، نکیسایی است!
تویی آن که در چهرهء آینه
همیشه به فکرِ خودآرایی است!
به گیسوت، گُلها حسودی کنند
که در موی تو، عطرِ هاوایی است!
فراوردهء عطرِ جامِ تنت
خداوندِ احساسِ بویایی است!
دلم طالبِ گرمیِ دستِ تو
به تحریکِ حسّ ِ بساوایی است!
گلِ ناز، در گوشهء چشمهات
نمادِ بهار و شکوفایی است!
طلایی شده عمقِ چشمانِ من
که موهای بورَت، چلیپایی است!
"دوسیب" است آن سرخیِ گونههات
انارِ لبانت مربّایی است!
تویی آن که با دستِ صنعِ خدا
نمادِ قشنگی و یکتایی است!
به عشقِ تو هر جا سرَک میکشم
نگاهِ من از بس که هرجایی است!
شنیدم که نبشِ خیابانِ عشق
صفِ کشتگانِ تو صدتایی است!
همه لنگلنگان به دنبالِ دل
خرامِ تو چون قو، فریبایی است!
فراری نشو از من ای خوشخرام
که این، کارِ آهوی صحرایی است!
چه شد تا سزاوارِ اخمت شدم؟
و با من، نگاهِ تو دعوایی است؟
نبینی چرا زیرِ پایت مرا؟
گمانم که از ضعفِ بینایی است!
نگفتی چرا سلک و رفتارِ تو
شبیهِ مدیرانِ اجرایی است!؟
نگاهی کنم چپ، اگر سوی تو
خوراکِ سرم ضربهدمپایی است!
نباید شوم بنده دارای تو؟
تو که شیوهات، عینِ سارایی است!؟
#محمدعلی_سلیمانی_مقدم ۱۹-۰۱-۱۴۰۱
#طنزیمات_ادبی
#غزل_قصیده
🌻🌹🌻
در محضرِ کلام جناب "حکیم" سرودم🙏
غزل زیبایتان را زیر شعر جناب حکیم بزرگوار خواندم
این وزن را بسیار جالب دیدم
و البته شعر زیبای شما را
متاسفانه تا کنون در این وزن شعری نداشته ام
با خواندن این دو غزل زیبا مشتاق شدم شعری در این وزن بنویسم انشالله
👏👏🌺🌺