سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دمترا

        شعری از

        آذر مهتدی

        از دفتر فریاد نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۰ ۰۱:۱۲ شماره ثبت ۱۰۴۷۲۱
          بازدید : ۵۲۸   |    نظرات : ۴۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        زمین آبستن نوزاد معلولی ست
        زمان دلواپس غمگینی
         این نازنین بانو
        دهان آتش 
         دو دست درگیر آتشدان
        و دردی
          ناجوانمردانه و مبهم 
        که می پیچد 
        مثال مار 
        درونش ملتهب 
        بیرون 
        پر از آزار 
        و بی رحمی
        که ناظر می شود 
        بی هیچ احساسی "هادس" 
        در قعر بی تابی
        واقیانوس 
        ناآرام 
        خدای رعد و برق 
        آماده ی شلیک در باران 
        که با خشمی فزون 
        همچون شراره 
         از نگاهش 
        می زند 
        بر ابر
        و فرزندی 
        بدون سود
        در راه است
        و از دردی 
        که اجباری ست
        خدای آذرخش 
        در گیر آزار ست
        و اقیانوس آرام 
        ملتهب از غصه ی
         بانوی رنج آلود
        به موجی می نشیند 
        "پوسایدن" تا رسد 
        در خشم طوفانی
        خودش ....
        تا ساحل تنها
        بر این زیبا زن 
        پاکیزه خو
        تنها زن دنیا 
        دمترا نازنین 
        بانوی  بی همتا
        به یاد دختر زیبای خود 
        در ماتمی بی حد
        شده دلخسته و نومید 
        پر از 
        بی حاصلی 
        در خشکسالی
        منتظر تا بارش 
        برکت 
        دراین فصل 
        بیابانی
         
        19آبان 1400
        آذر.م
        *پوسایدن: خدای اقیانوس
        هادس:خدای دنیای مردگان
        دمترا:الهه ی زمین 
        پرسفون : دختر دمترا که 6 ماه روی زمین و 6 ماه زیر زمین زندگی میکند بخاطر ازدواج با هادس
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۲۴
        درود بر شما
        زاویه ای متفاوت بود و البته عمیق
        به شخصه آنرا دوست داشتم و آهنگ نیمایی پایداری داشت
        👏👏🌺🌺
        دو دست درگیر آتشدان
        فقط کمی از روانی شعر کاسته بود که قطعا قابل اصلاح است 🙏🌺
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۵۱
        درود بر شما جناب عزیزیان گرامی
        سپاسگزارم از مهر حضور و نگاه مهربانتان
        شکر که دوست داشتید خودمم به این بیت شک داشتم اما منظورم آتش درون زمین بود . یا به نوعی مادری و کدبانویی از خودگذشتگی.
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۵۰
        درود بانو
        جالب و زیبا بود خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۵۲
        درود بر شما جناب استکی گرامی
        سپاسگزارم از مهر و لطف حضورتان
        زیبا خواندید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۱۹
        سلام و درودها .

        بانو مهتدی.

        خوشکلام و غمگین سروده ای

        پر از حس.
        و
        درد های درونی جامعه که بر ما اثر می‌گذارد.

        خندانک
        خندانک
        خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۲۳:۵۲
        درود چناب خوشرو برادر گرامی
        سپاس از لطف نگاهتان
        خوش خواندید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۲۹

        سلام و درود

        شعری زیباست و اسطوره پرداز خندانک خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ۱۶:۵۲
        سپاس بانو جان
        زیبا خواندید درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ۰۷:۴۹
        خندانک
        درودبانوی عزیزم خندانک
        بسیارزیبابود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ۱۶:۵۳
        درود بانو جان
        سپاس از مهر نگاهتان
        زیبا خواندید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۰۰:۵۴
        درود بانو مهتدی داستان های یونانی شیرین هستند و حتما ماجرای افلاطون و ارسطو را میدانید .داستان جالبیست.
        برایتان می‌نویسم.
        خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۰۶
        درود بر شما جناب خوشرو گرامی
        سپاس از حضور سبز و نگاه پر مهرتان
        بله موافقم خوشحالم که اطلاعات خوبی دارید.
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۰۱:۲۲
        می‌گویند.
        افلاطون و ارسطو مسابقه ای ترتیب دادند
        .
        .
        در این مسابقه قرار بر این شد هر کس بتواند سمی قوی تر درست کند که دیگری را از پای بیندازد پیروز میدان است.
        می‌گویند که فردای آن روز ارسطو چندین نفر را پیدا می‌کند و بهشان می‌گوید که سبزی های معطر از قبیل نعنا و شوید و ریحان در هاون ها بکوبند .
        نفرات مشغول کوبش سبزی های معطر می‌شوند و چهل روز تمام صدای کوبیدن هاون ها بلند بوده
        قرار هم می‌شود که اگر کسی سوالی پرسید که چه می‌کنند بگویند سم درست می‌کنند.
        برای روز مسابقه
        اینگونه می‌گویند و نوشته است که ارسطو به والدین خود سفارش می‌کند بعد از مسابقه من را به خانه می آورد که جانی در من نمانده
        ای والدین من هفت خمره ی بزرگ شیر که در تمام آنها پر از شیر است فراهم کرده ام بعد از آنکه جسم بی جان من را به خانه آوردند من را در خمره شیر اول بیندازید و پنج دقیقه بعد من را خارج کنید و در خمره پر از شیر دوم بیندازید
        و بعد از پنج دقیقه خارج کنید و در خمره سوم بندازید
        و تا خمره هفتم ادامه دهید .
        شیر سم را جذب می‌کند و شاید تا آخرین خمره که هفتمین خمره باشد رمق به من برگردد و زنده بماند .


        خندانک خندانک خندانک
        افلاطون هم زهری درست کرده بود مهلک
        و آماده برای روز مسابقه

        البته داستان این کوری خانی خود داستان بسیار جالبیست که من در این نوشته فقط به بخش مسابقه اشاره می‌کنم
        خندانک خندانک خندانک
        در روز مسابقه ارسطو قاشقی از زهر افلاطون را می خود .
        و به شاگردانش دستور می‌دهد فورا او را به منزلش برسانند
        شاگردان او را بر دوش گرفته و فورا راهی منزل او می‌شوند و طبق قرار والدین ارسطو ..
        جسد بی جان او را درون خمره اول که پر از شیر بود می اندازند و چند دقیقه بعد خارجش کرده و درون خمره پر از شیر دوم می‌اندازند و تا خمره هفتم
        ....
        خندانک
        از این طرف هم می‌گویند و نوشته شده افلاطون در این چهل روز که از مسیر درب خانه ارسطو می‌گذشت سر و صدا های کوبش هاونهای ارسطو او را ترسانده بود .
        که چه خبر است و او چه سم مهلکی می‌سازد.
        و در روز مسابقه و در کتاب اینگونه نوشته شده
        افلاطون که در اندیشه ی زهر مهلک و پر زحمت ارسطو در جوش و اضطراب بود .
        هنوز سم را نچشیده از ترس و وحشت مهلک بودن سم جان میسپارد.

        ...
        و امادر خانه ی ارسطو که او را در خمره ی پر از شیر هفتم انداخته بودند رنگ رخساره در خمره هفتم به ارسطو بر می‌گردد و بعد از چند روز بی حالی .
        زنده می‌ماند.
        .
        ...
        داستان زیبایی بود که به شعر یونانی شما می آمد ...
        البته در جاهای مختلف از عسل یاد شده ...
        ولی در کتاب‌های مختلف هفت خمره شیر نوشته شده ...
        موفق و مؤید باشید .
        در پناه حق.
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۰
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ۱۸:۰۱
        سلام تشکر از مطالب عمیقی که بیان می فرمایید
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        دوشنبه ۶ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۱۹
        درود مجدد
        سپاسگزارم از خواتش و همراهیتان
        خندانک خندانک خندانک
        فاطمه بهرامی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۳۰
        سلام بانو

        بسیار زیبا وپر احساس بود
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۵۳
        درود بانو جان
        سپاس از مهر حضورتان
        بسیار لطف نگاهتان ستودنی ست
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۰۹
        سپاس فراوان سر کار خانم مهتدی استاد فهیم وفرزانه
        بسیار شیوا ودلنشین وقابل تامل
        قلمتان ماندگار
        کامیاب ومستدام
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۵۴
        درود جناب داریان گرامی استاد محترم
        سپاس از لطف نگاه و مهر حضورتان
        به مهر خواندید
        سلامت باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۱۱
        درود بیکران بر بانو مهتدی گرانقدر
        نیمائی زیبایی سرودید
        قلمتان سبز
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۵۵
        درود جناب پرناک گرامی
        بسیار سپاس از مهرنگاه و لطف حضورتان
        زیبا خواندید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ژکا گرجاسی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۱۳
        زیبا و قابل تحسین بود بانو مهتدی
        موفق و موید باشید خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۵۷
        درود جناب ژکا شاعر گرامی
        سپاس از لطف نگاه و مهر حضورتان
        به لطف نگاهتان زیبا خواندید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۱۰
        سلام و عرض ادب خدمت بانوی گلواژه ها
        این شعرتان را خیلی دوست داشتم جاری چون رود و خوش فرم و خوش ساخت شعری روایی خوب و جذاب
        درود بر شما
        زمین آبستن نوزاد معلولی ست
        زمان دلواپس و غمگین
        این نازنین بانو
        دهان آتش
        دو دست درگیر آتشدان
        و دردی ناجوانمردانه و مبهم
        که می پیچد مثال مار
        درونش، ملتهب
        بیرون،
        پر از آزار و بی رحمی
        که ناظر می شود
        بی هیچ احساسی "هادس"
        در قعر بی تابی
        واقیانوس ناآرام
        خدای رعد و برق
        آماده ی شلیک در باران
        که با خشمی فزون
        همچون شراره
        از نگاهش
        می زند
        بر ابر
        و فرزندی بدون سود
        در راه است
        و از دردی
        که اجباری ست
        خدای آذرخش در گیر آزار ست
        و اقیانوس آرام
        ملتهب از غصه ی
        بانوی رنج آلود
        به موجی می نشیند
        "پوسایدن" تا رسد
        در خشم طوفانی
        خودش ....
        تا ساحل تنها
        بر این زیبا زنِ پاکیزه خو
        تنها زن دنیا
        دمترا نازنین
        بانوی بی همتا
        به یاد دختر زیبای خود
        در ماتمی بی حد
        شده دلخسته و نومید
        پر از بی حاصلی
        در خشکسالی
        منتظر تا بارشی
        دراین فصل بیابانی
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۰۶
        درود بر شما جناب مازیارگرامی
        سپاسگزارم و زهی سعادت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه گودرزی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۳۱
        درود بر شما بانوی ناب واژه ها ی ناب
        بسیار زیبا و دوست داشتنی و دلنشین بود
        هزاران درود بر شما و احساس پاک و قلم زرینتان .
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۰۹

        درود بر شما مهربانو
        سپاسگزارم
        زیبا خواندید و دلنشینی در کلامتان
        لطفتان مستدام
        خندانک خندانک خندانک
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۲۲:۲۶
        سلام وقتی این اسامی که در پاورقی آوردید هیچ کدام مربوط به فرهنگ ما نیست و هیچ ارتباطی به پیشینه ی ادبی ما ندارد چگونه با این اثر مانوس شوم بدن انسان اعضای با گروه خونی مشابه و ... را باز بعضا پس میزند چگونه روح لطیف ادبی ما یا به عبارتی اوضح ادبیات فارسی این اسامی غریبه را پس نزند
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۰:۰۸
        درود جناب آزاد گرامی
        بنی آدم اعضای یکدیگرند. و اما اینکه اسامی مانوس نبود و قرار هم نیست مانوس باشد. یکی از رشته های هنری که من در آن به طور آکادمیک تحصیل کردم ادبیات نمایشی و با تمام ادبیات جهان هم به نوعی آشنا شدم. اگر شعری مورد پسند نیست واجب نیست خوشتان بیاید و به به و چهچه کنید من هم نیاز به آن ندارم . اما مخالفت با ادبیات خارج از پیرامون و فرهنگ کمی وسعت دید را محدود می کند. بله من به خدای یگانه ایمان دارم اما قصه ها را هم دوست دارم داستانهای یونان باستان برای تمثیل بیان شده چون نمایش در یونان باستان که بسیار مردم صلح دوست و انسانی بودند در تمام عرصه های زندگی حرف اول را می زند شعرمن یا دومینویی که جناب آزادبخت فرمودند یا اصلا پینگ پنگی سخن راندنم همه برخاسته از تکنیک نویسندگی ست. اینکه نوشتم نیمایی برای آن بود که نزدیکتر از آن گزینه نیافتم. شما به بزرگیتان ببخشید. و پاورقی را نوشتم تا توضیحی باشد برای کسانی که با ادبیات غیر آشنایی ندارند.
        به هر حال ممنون از لطف حضورتان و قابل نقد دانستن بیان تصویر های ذهنی ام در حد آهنگین بودنش.
        امیدوارم منظورم را درک کنید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        امين آزادبخت
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۲۲:۴۸
        با سلام خاتون ایران مهتدی بانو.
        با سپاسمندی از نظر پر واضح جناب آزاد...
        بی زحمت بندها را مشخص کنید تا قافیه ها معلوم شوند.هرچند با نگاهی اجمالی چیزی را ندیدم.
        با توضیحی که برای قالب نیمایی داده بودم امید داشتم رعایت شود.
        در عجبم از دوستان که دومینویی قالب را به به خواندند.
        البته مفهوم محتوایی نیمایی بماند... تا وقتی بندها مشخص شوند

        با مهرورزی و سپاسمندی خندانک
        امين آزادبخت
        يکشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۰ ۲۲:۴۹
        سلام خاتون ایران مهتدی بانو.
        با سپاسمندی از نظر پر واضح جناب آزاد...
        بی زحمت بندها را مشخص کنید تا قافیه ها معلوم شوند.هرچند با نگاهی اجمالی چیزی را ندیدم.
        با توضیحی که برای قالب نیمایی داده بودم امید داشتم رعایت شود.
        در عجبم از دوستان که دومینویی قالب را به به خواندند.
        البته مفهوم محتوایی نیمایی بماند... تا وقتی بندها مشخص شوند

        با مهرورزی و سپاسمندی
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۱۹
        درود جناب آزاد بخت گرامی
        سپاس از حضور سبزتان
        توضیح در پاسخ جناب آزاد ملاحظه فرمایید‌.
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمد میرمحمدی جواد
        دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۰:۲۹
        سلام و ادب
        دردمندانه و غمگین
        اما
        مثل همیشه خوب
        خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۱۷
        درود بر شما جناب میرمحمدی جواد گرامی
        سپاس از لطف نگاه و مهر حضورتان
        مهرتان مستدام
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۴:۴۲
        جالب بود باشد ک در مورد اسطوره و افسانه بیشتر بخوانیم
        خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ ۰۸:۲۱
        درود جناب افشاری گرامی
        سپاس از مهر نگاه و لطف حضورتان
        چقدر خوب است که توجهتان جلب شد‌. اسطوره شناسی مبحثی بسیار جذاب است به نوعی قوم شناسی است.
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        امید کیانی (امید)
        سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۲۷
        درودها

        زندگی‌تان غزلنوش و لبریز از شادی و نیکفامی

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ۱۶:۵۴
        درود جناب کیانی گرامی
        سپاس از مهر حضورتان و نگاه مهربانتان
        دعای زیبایتان به دل نشست
        ایام بکام
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مرضیه قنواتی نژاد
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۰۱:۰۹
        بسیار زیباست،شاعر بانوی عزیز👏❤
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۰۷
        درود بر شما مهربانوی عزیز
        نگاهتان زیباست
        بمانید به مهر
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید مصطفوی (ماجد)
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۲۸
        سلام و عرض ادب
        خندانک

        زنده باشید به مهر
        مانا و نویسا خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۱:۱۱
        درود بر شما جناب ماجد
        سپاس از لطف نگاه و مهر حضورتان
        سلامت باشید
        ایام بکام
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8