يکشنبه ۲ دی
حسرت شعری از فاطمه گودرزی
از دفتر پاییز نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۰ ۲۱:۳۲ شماره ثبت ۱۰۳۵۵۰
بازدید : ۱۲۳۱ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب فاطمه گودرزی
|
من گرفتار او بودم
مثل حسرتی خوردنی ،
و آهی کشیدنی
و دلم همچون
جامی لبریز از سرخی شراب خون
پر بود
از وسوسه های دوستت دارم
لبهایی که بسته بود
وچشمهایی که تمنا داشت
کسی زبانش را بلد باشد
مثل خواندن انجیل برای عیسی
و کتاب زندگی برای مرگ
وتو
مفهوم آن قطره بلند از احساسی
که در خیال شب ها
چون دریا و ماه قد می کشی
و نفس را در حبس سینه نگه می داری
و من مسافری بی قایق
غرق در عمق غمهایت
زندگی مثل شب تاریک بود
و من ندیدن هایم را
بر سنگ دلت حک میکردم
تا مثل منشوری که دنیا خواندنش
بخوانیم
من تمام تو بودم
وتو تمام
شعر لبهای من
وَ آهی وَ حسرتی
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس گذارم | |
|
سپاس گذارم | |
|
سپاس گذارم | |
|
درود بر شما سپاس استاد | |
|
درود بر شما سپاسگذارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.