يکشنبه ۴ آذر
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
سکوت تنهایی
به گوش شب اشنا
ستاره های کنجکاو
به روی گرده ی شب
نظاره گر بودند!
وکلبه ی چوبی
بوی عشق می داد!
طعم تند نفس...
وسوز خواهش ها...
سکوت عقربه های ساعت
ونور کم ماه
توقف زمان...
وهوش
سر می خورد
درون کاسه ی عقل!
برهنگی محض
تلاش عاجز ثانیه ها
برای عبور...
حسادت دیوار
به سایه های بنفش
و رخوت لذت بخش
میان بازوان مست
گذاشتن از
خطوط ممتد...
گذاشتن از
مرز ممنوع ها!
صدای عقربه های سحر
به سایه های تیره و درهم
مجال نفس زدن می داد!
وصال
در این دو روح مهتابی
شگفته شد امشب
و داغی کشاله های ماه
به اوج رسیده بود انگار!
و زایشی دیگر..
در بطن ثانیه ها...
صدای تنهایی
نفس نفس می زد!
با تشکر
دانیال فریادی
با نقد خویش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
|
گذشتن از خطوط ممتد گذشتن از مرز ممنوع ها
صحیح می باشد
غلط تاپی بود... با تشکر | |
|
سلام و درود بر شما تشکر بابت نظر لطف شما ولی اشعار بزرگان ادب پارسی چه کلاسیک وچه نو پر است از اشعار اروتیک حافظ.فروغ.شاملو و غیره با تشکر | |
|
سلام و درود بر بانوی گرامی ممنون از لطف شما سپاسگزارم شاد باشید و سربلند | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
وهوش
سر می خورد
درون کاسه ی عقل
بسیار هم عالی است