سلام پسر خوب
من هم پشت سرت هستم و دقایقی پیش داستان یعقوب را که سروده بودی برای دوستان توضیح دادم و الان اینجام
در مورد سامانیان که احیاگر سنت ایران کهن بودند و شاهنامه به امر و تشویق آنها نوشته شد ، کم نوشتی . اینکه سعی کنی عبوری از قسمتهای تاریخ رد بشی و توقف نداشته باشی ، ممکن است به کارت ضربه بزند . مثلا داستان ابن سینا هم در زمان سامانیان بوده یا داستان نوح که میره شکار و چندسال برنمیگرده تا آخرش رودکی با سرودن " بوی جوی مولیان " او را برای برگشت به بخارا تشویق می کنه . و این روایات و افسانه های نغز باعث جذابیت کار خواهد شد . چه عجله ای داری امیرجان ؟؟ تازه با شناختی که از تو پیدا کردم شاید بد نباشد در قرن سوم بیشتر بمانی . چون بعدش نوبت پسران بویه است و آنها شیعه بودند و رسم سوگواری از زمان فناخسرو ( عضد الدوله ) بنا نهاده شد و بعدش نوبت ترکان شرقی می رسه ...
به داستان مرداویج رسیدی و ای کاش داستان تلاش او برای نو کردن سده را هم می آوردی . و حالا که به صفحه ی جدیدت رسیدم ، گمانم این است بتوانم نکاتی را برای بهبود کارت پیشنهاد کنم
یکی توجه به حکمت و اخلاق است . و میان داستانها می توانی نکات اخلاقی را هم بیاوری تا ارزش کارت بالاتر برود . چنانکه فردوسی نیز همواره از پند و نصیحت و دعوت انسان به نیکی شعرش را غنای دو چندان می بخشید :
به داد و دهش یافت آن نکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی
مورد بعدی شکیبایی در ارسال شعر است . من فکر می کنم ارسال رگباری ایران نامه باعث می شود خوانندگان و کاربران نتوانند به آن برسند و از آنجا که تاریخ یک روایت یکپارچه است و مثل فیلمهای اپیزودیک به هم مربوط هستند ، لازمست خواننده با آن مچ شود و صبر کنی بازدید شعر مثلا به عدد پانصد رسید و دستکم چهل شاعر آنرا دیدند ، بعدی را بفرستی
سومین مورد پرهیز از تکرار ابیات شاهنامه است . چندجا دیده ام و این کار در صورتی پسندیده است که آنرا به شکل تضمین بیاوری . زیرا بردن نام صاحب اثر نوعی سپاسمندی است . مثلا مصرع شماره ی ۳۳ ، را قبلا هم حکیم توس برای مرگ دقیقی به دست غلامش به کار برده است .
و در مورد زیاریان هم بگویم ، همان مرداویز از میان آنها توفیق داشت و این اواخر که کل املاک آنها در شمال ، قد روستای ما هم نبود . و فقط تحت حمایت این و آن توانستند همان چند روستا را حفظ کنند . شهرت قابوس هم بخاطر نوشتن آن کتاب معروف است که بارها برای بچه هام بعنوان قصه ی شب خواندم و همه را هم دعوت می کنم که از خواندن قابوس نامه و کلیله و دمنه لذت ببرند و خوشه برچینند
بار دیگر همه ی کاربران را به همراهی این کار دعوت می کنم
و امیدوارم غیر از مانا ، دیگران هم در شرح و تفسیر کار تلاش کنند
درود . یک نقاش نخست باید کلیات طرحش را ببیند و رسم کند . وقتی کلیات کامل شد و اگر رضایت بخش هم بود جزئیات به آن افزوده خواهد شد نوشتن یک منظومه یا حتی یک داستان هم درست مانند نقاشی کردن یک تابلو بزرگ است.
و اینکه اگر تو هم قاعده شش هفت سال را با شاهنامه بگذرونی همین میشه. من فقط دوبار از اول تا اخرشو خوندم و ضبط کردم. الان هم تو تلگرامه تو دوتا کانال. هفته ای دو جلسه هم نقل شاهنامه می گم. قبلا هم گفتم این کار پانویس زیاد میخواد. اونجا همه اش ذکر خواهد شد
سلام رفیق.
بزار قسمت اول حرفت رو سریع جواب بدم.
تجربه من و تجربه بررسی شاهنامه اینطور حکم می کنه که اول چهارستون کار رو باید علم کرد بعد به جزییات پرداخت. راستش من نقاشی و خوشنویسی هم می کنم تو نقاشی اول باید کلیات کار رو بکشی بعد بری سراغ جزییات . من الان دارم ازاین روش استفاده می کنم. میخوام اول چهارستون کار رو بنا کنم بعد لابلای این داستانهای اصلی که بعضیاش فقط معرفیه ، داستانهای دیگر خود اون افرادی که نام بردم و یا داستانهای آدم های دیگه رو بهش اضافه کنم
وگرنه من آدمی نیستم که از این داستانها بگذرم
قبلاً با قلمتان آشنا شدم در جای دیگر
قلمتان پربار است و شیوا
طبعتان لطیف است و ظریف
سروده تان هم حماسی است و ماندگار
دراین میان درود بیکران ما را پذیرا باشید بپاس خدمت ارزشمندتان به این آب و خاک
از تاریخ ایران از چند دوره خوشم می آید یکی از آن سامانیان
بپاس بزرگی خدمتی که کردند همانند شما در راستای پاسداری فرهنگ و تمدن ایران
به مهر باشید و تابنده و ایزد یزدان پناگاه و یارتان باد
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
🌺🙏🌺