سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خواب سنگین پسران حوا

        شعری از

        دانیال فریادی

        از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۹ شماره ثبت ۱۰۰۲۵۴
          بازدید : ۴۰۰   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر دانیال فریادی

        چه فراموشی لذت بخشی
        خواب هپروت آدم
        کاج سر مست کنار جاده
        خواب تیزی تبر خواهد دید!؟
         
        من به یک چشمه ی کوچک دل خوش بودم
        که در آن وزقی نر
        پی جفت ش می گشت
         
        من به یک کاغذ کاهی دل خوش بودم
        نیش جوهر زخمی ش کرد انگار
         
        سخن از یک شب طولانی بود
        که در آن چشم همزادم
        خواب خرگوشی رفت
        خواب یک کاسه تمشک وحشی
        در کنارش جامی از زهر
        خواب سنگین پسران حوا
        خواب اندام ظریف مهتاب
        که به ادراک فضا دل می بست
         
        و سرانجام تو درفنجانی غرق خواهی شد
        که در آن فال قهوه ت پیدا بود!
        وسرانحام تو از حاشیه نرم زمان
        سر خواهی خورد
        سمت دشتی خالی
        سمت خواب هفت هزار ساله ی یک ادم
         
         
        با تشکر
        دانیال فریادی
        با نظرات و نقد خویش راهگشا باشیم
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۳۴
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۳۲
        سلام استاد گرامی


        ممنون از لطف شما

        پاینده باشید و شاد




        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۱۰

        سلام دانیال عزیز
        امروزِ در عموم محافل ادبی عده ای هستند که منتظرند فلان شخص چیزی بگوید که سریع تنبانشان را بالا بکشند و چست و چابک در محل حاضر شوند که با ادبیاتی پوچ عرایضی پشمکی به نافِ کلمات ببندند و مورد تشویق کاسه لیسان همیشه در صحنه قرار بگیرند در حالی که بارها دیده ایم که خودِ با خود درگیرشان اعتراف کرده اند رشد مغزیشان به چنین مباحثی قد نمی دهد...

        یاد مصاحبه ی محمد مختاری(شاعر،نویسنده،منتقد)افتادم

        آدم عادی یا عامی نه فایده ای در شعر
        می بیند ، و نه شانی‌ برای آن می شناسد.
        برای او چه فرق می کند که امروز به شیوه ی رودکی شعر سروده شود یا به گونه ی نیمایی ؟ یا شعر از هویت نیمایی و شاملویی نیز فراتر رود ؟
        اصلا برای او چه فرق می کند‌ که شعر و شاعری هم وجود داشته باشد ، یا وجود نداشته باشد ؟
        البته برای آدم عادی و یا عامی ، بودن و نبودن خیلی چیزها فرق نمی کند .
        مثلا برای او چه فرق می کند که زمین در حرکت باشد یا خورشید ؟ حال آنکه اگر حرکت زمین کشف نمی شد ، او نیز همچون امروز، نمی زیست .زمانی که انسان نمی دانست زمین حرکت می کند ، البته باز هم زمین حرکت می کرد . تا هنگامی هم که آدم های عادی و عامی ، به شان و حضور و کارایی شعر پی نبرده باشند ، باز شعر خواهد بود . کیفیت و ارزش و نوع و شیوه اش را هم با گرایش و گردش جان های شاعر و مشتاق شعر، هماهنگ و تنظیم می کند . هر گونه تحولش‌ را هم به محک همین‌ جان ها
        می سنجد، و در گرو حیثیت و هویت آنها می یابد ، که خود بر آمد چیست و هویت فرهنگی جامعه است .
        آدم عادی ارزش هاراکشف یاتعیین
        نمی کند . اما از کشف و استقرار ارزش ها بهره می برد. فایده ی درک حرکت زمین در تبعات و آثار وصف ناپذیر فیزیک به او می رسد ؛ یا از هزاران ابزار آسایش بخش و آسان کننده و گسترش دهنده و پاس دارنده ی حیات نصیبش
        می شود . تبعات و آثار حضور و ارزش و تحول شعر نیز در فرهنگ معاصر ، و در فاصله گیری دم افزون آدمی از آوای وحش تجلی یافته است و می یابد .
        شعر به اعتباری زبان پالودگی جان آدمی در کشاکش‌ تاریخ فرهنگی اوست . به همین سبب نیز غنای فرهنگ یک ملت را نمی توان جدا از ذهنیت غنایی شاعران آن ملت تعیین کرد . شعر به شان‌ و حیثیت آدم های عادی نیز واقف است . زندگی و هویت آنان را نیز به حال خود وا نمی گذارد ، و بر آن تاثیر می نهد . بی آنکه خود آنها بر این تاثیر واقف باشند ، یا به چنین حیثیت و هویتی‌ بیندیشند .
        اگر شعر نبود همین آدم‌ عادی نیز به کیفیت فرهنگی و حیثیت انسانی امروزش نمی بود . اگر شاعران جهان
        نمی بودند ، معلوم نبود معرفت بشری بر‌ چه پایه و مایه ای استوار بود . اما هر چه بود ، به یقین به کیفیت و حیثیت امروز نبود ..

        میخواستم بعد از این گفته ها پلی به کارت بزنم
        احساس میکنم شدیدا به سهراب سپهری علاقمندی...

        اما رفیق بنظرم چنین اشعاری دیگر در ادبیات جایی ندارند
        چون جهان شعر پوست انداخته است

        نگاهی به برندگان جشنواره های شعر بیاندازی متوجه حرفم میشوی.

        حالا اگر به کارت برگردیم
        ترکیبات شاعرانه ای میبینیم
        مانند کاج سرمست
        نیش جوهر(اینجا نیش کنایه حرفهای قلم است که دل کاغذ را زخمی میکند)
        اندام ظریف مهتاب
        ادراک فضا

        اما نکته ای که خیلی در اشعار امروز حائز اهمیت است ایجاد توازن می باشد.

        هر گاه در يك اثر تجسمي انرژي بصري اجزاي آن با يكديگر و نسبت به كل اثر متعادل باشند. آن اثر داراي تركيبي متوازن خواهد بود. اگر چه ممكن است اجزاي آن نسبتبه يكديگر قرينه نباشند در واقع توازن بيان كننده روابط متعادل عناصر بصري در يك تركيب غيرمتقارن است

        تو خواستی چند موضوع را در عالم خواب به هم ربط بدی تا زندگی فردی مذکر را به چالش بکشی

        ولی پرش موضوعی خط روایتی را دچار تزلزل کرده
        درست ست ما در خواب هرجایی سرک میکشیم
        اما خط ایصال در شعر باید به صورت نامریی وجود داشته باشد یعنی همان موضوعات غیرمتقارن را شکیل کنار هم بچیند.

        دیدن کابوس تبر توسط کاج تکراریست

        بارها در اشعار مختلف شنیده ایم درختان کابوس تبر دیده اند


        یا حاشیه نرم زمان

        زمان در معنا هیچوقت نرم نبوده چون هر ثانیه میگذرد ما به زوال نزدیکتر میشویم

        یا
        زیست بوم وزغ چشمه نیست
        چشمه آبی زلال دارد
        وزغ عموما در تالاب و آبگیر زندگی میکند

        و چنین موضوعاتی که تقارن کارت را دچار خدشه کرده است

        بیشتر بخوان و بنویس
        که به صرف و نحو واژگان احاطه پیدا کنی

        مثلا بند آخر که نقطه قوت کار توست(اگر از حاشیه نرم زمان فاکتور بگیریم) مختصر تر بیان میشد

        و سرانجام تو در فنجانی غرق می شوی
        که فال قهوه ات را نمایان کرد...
        از حاشیه ی زمان
        سر خواهی خورد
        به دشتِ خالی
        سمتِ خواب هفت هزار ساله ی آدم

        مخلصم





        خندانک خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۴۲
        سلام دوست من

        واستاد گرامی

        بسیار خوشحال شدم که زیر شعرمن نقد آموزنده شما را دیدم

        سپاسگزارم
        ولی در رابطه با قرابت شد ر به اشعار سهراب فقط ریتم ساده و شیرین شما و روان شعر های سهراب است و دلیل دیگری ندارد
        با این نظرات کاملا موفق هستم که شعر نباید حرف تکراری بزند
        انشالله در شهر رهایم تازه ام حرف بکر زیادی برای گفتن دارم

        همیشه خوشحال خواهم شد که نقد آموزنده شما پای شعر هایش ببینم
        ولی از کلاله هایت در اول نقد چیزی دستگیر م نشد

        با پوزش استاد گرامی

        وسواس مجدد از نقدتان خندانک خندانک خندانک خندانک


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک



        خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۴۲
        با سلام بر اهالی شعر
        و دوست عزیزم دانیال فریادی
        شعر زیبایی بود می‌توانست خیلی بهتر باشد البته الهام گرفتن و تقلید کردن چیز بدی نیست اما بشرطی که در مسیر درست بدیع بکر و با حرفی تازه باشد
        و اما
        هر شاعری قبل از سرودن باید قالب شعرش را مشخص کند برای تعریف دقیق تر مثالی میزنم،
        ، شما اگر بخواهید خانه ای بسازید در مرحله اول باید زمین را مشخص کنید اینکه کجا باشد متراژ زمین چقدر باشد چه متراژی از زمین خانه و چه متراژی حیاط باشد نمی‌شود نصف خانه را در زمینی بسازید و نصف دیگر آن را در یک زمین دیگر
        شعر هم بنظرم از این قاعده مستثنی نیست هر شاعری در مرحله اول باید قالب خود را مشخص کند که آن هم بسته به استعداد، توان و تسلطش دارد نمی‌شود نصف شعر را سپید گفت نصف آن را نیمایی و این توضیحات تنها بخش اول و تکه ای از پازل شاعر بودن است آن هم اگر قالب مشخص شد لذا دیگر مباحث محتوا، کیفیت شعر، استفاده درست از صنایع ادبی، وزن و و و و تکه های دیگری از پازل شعر هستند که بنده شخصا با توجه به تازه کار بودن و سواد کم خود وارد آن مبحث کیفیت درونی شعر نمیشوم و می‌دانم جناب فریادی همیشه با استعداد و با انرژی سروده اند و روز به روز اشعار بهتری در آینده از ایشان خواهیم خواند اینجا تنها نکته ای که می‌توان اشاره کرد سرگردانی شاعر در قالب هاست آوارگی شعر از نثر به نیمایی از نیمایی به سپید و از سپید به نثر از نثر به نیمایی
        چه فراموشی لذت بخشی (نثر) خواب سنگین پسران حوا
        خواب اندام ظریف مهتاب
        که به ادراک فضا دل می بست(نیمایی)
        من به یک کاغذ کاهی دل خوش بودم نیش جوهر زخمی ش کرد انگار(نثر)
        من به یک چشمه ی کوچک دل خوش بودم
        که در آن وزقی نر
        پی جفت ش می گشت(نیمایی) سر خواهی خورد
        سمت دشتی خالی
        سمت خواب هفت هزار ساله ی یک ادم(سپید)

        لذا از دوست عزیز و شاعر خوب و دوست داشتنی میخواهم در شعر بعدی به اولین موضوعی که فکر خواهد کرد انتخاب قالب است اگر نیمایی است وزن و آهنگ و زبان و لحن یکنواخت باشد و اگر سپید است همانطور البته استفاده درست از ابزارات شعر در مرحله بعد خواهد بود با آرزوی توفیق بیش از پیش و ضمنا بنده نظر شخصی خودم رو میگم و نیتم جز تبادل نظر نیست و اگر دوستان صاحب نظر مخالف کامنت بنده بودند حتما نظر بدهند.

        دوستت دارم دانیال

        یاحق 🌿
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۵۶
        سلام دوست من ممنون از نقد آموزنده شما

        ولی دوست داشتم وقتی اشاره به این موضوع که من از نیمایی به سپید و از سپید به نیمایی برگشته ام با اشاره به آن قسمت شعر به من گوشزد می‌کردید تا بیشتر بیاموزم

        ممنون از لطفتون

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۰۳
        چه فراموشی لذت بخشی (نثر) خواب سنگین پسران حوا
        خواب اندام ظریف مهتاب
        که به ادراک فضا دل می بست(نیمایی)
        من به یک کاغذ کاهی دل خوش بودم نیش جوهر زخمی ش کرد انگار(نثر)
        من به یک چشمه ی کوچک دل خوش بودم
        که در آن وزقی نر
        پی جفت ش می گشت(نیمایی) سر خواهی خورد
        سمت دشتی خالی
        سمت خواب هفت هزار ساله ی یک ادم(سپید
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۳۸
        سلامی دوباره
        اما من در یکی از شعر های فروغ این در هم پیوستگی سبک ها را احساس کردم مثلاً در شعر سپید ای مرز پر گهر
        فاتح شدم
        خود را به ثبت رساندم
        خود را به نامی در یک شناسنامه مزین کردم
        این سپید است
        در جای دیگر از شعر میگویید
        دیگر خیالم از همه سو راحت است نیمایی
        با می گوید
        با تنبلی بسوی حاشیه روز می پرم نیمایی
        خیلی از مثل های دیگر


        با تشکر فراوان از شما
        محمد جواد عطاالهی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۲۴
        سلام
        درود برشما
        زیبا بود
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۵۸
        سلام

        دوست عزیز

        ممنون از لطف شما


        پاینده باشید و شاد



        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۲۲
        سلام دوباره دوست گرامی من

        ممنون از گوشزد درباره شما


        پاینده باشید و سلامت

        خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        محمد جواد عطاالهی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۲۱:۰۴
        سلام
        چه گوشزدی؟!!
        بهروز ابراهیمیان
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۵۱
        درود فراوان شاعرگرانمهر
        بسیار بسیار
        زیبا خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۶
        سلام


        استاد گرامی


        ممنون ار لطف شما




        شاد باشید خندانک خندانک خندانک





        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۰۳
        درود فراوان بر جناب فریادی بزرگوار
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۸
        سلان دوست گرامی من




        تشکر ار لطف شما




        خندانک خندانک خندانک خندانک




        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۲۱:۰۴
        درود برشما بزرگوار
        زیباست
        همیشه نویسا وماندگار قلمتان خندانک
        خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۹
        سلام بانوی شعر



        ممنون از لطف شما






        شاد باشید خندانک خندانک خندانک






        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۲۱:۴۶
        سلام استاد ارجمند
        درود فراوان بر شما
        و کار زیبای شما خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۳۰
        سلان استاد گرانقدر



        ممنون از نظر لطف شما




        شاد باشید


        خندانک خندانک خندانک خندانک




        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۳:۵۳
        درود شاعر گرامی خندانک خندانک
        زیبا بود خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        دانیال فریادی
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۰:۵۷
        سلام استاد گرامی


        ممنون از لطف شما



        سپاسگزارم



        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک



        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7