يکشنبه ۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ واقعا برفی شاعر میترا طباطبایی نیا
|
|
در هوای تو کسی بیمار شد
سمت آیینه عیادت می روم
|
|
|
|
|
جهنّم سهم من شد .. یک قدم مانده به بستر هم گناهم رفت !!
|
|
|
|
|
تصمیم میگیرم که کبرای شما باشم
تا جا بماند شعرهایم زیر بارانت
|
|
|
|
|
من از لطفِ شما بسیار ممنونم...خداحافظ!!
|
|
|
|
|
دیدمت جا مانده از آن روز قلبم پیش تان
پیش آن موهای مشکی، عطرتان، ته ریش تان
|
|
|
|
|
عدّه ای بازیگرند و نقشِ اوّل از قضا
فرش قرمز های هالیوودشان را دیده ای ؟!
|
|
|
|
|
طعم لب های تو را بس که تجسم کردم
شعرهایم همه از دم شکلاتی شده است
|
|
|
|
|
تا تو را دیدم درونم گُر گرفت و در سرم اندیشه ی عصیان نشست ...
|
|
|
|
|
یک جنگِ تحمیلیِ ده ساله میانِ ماست ، تسلیمم
آتش گرفته سنگرم از دردِ رگباری تمامَش کن
|
|
|
|
|
حواسَم پرتِ عکسَت شد ، زمان از دستِ من در رفت !!!
|
|
|
|
|
غروبِ سبزِ اینجا را تو هم از دور می بینی ؟!
|
|
|
|
|
مثل هر دیوانه با دیوار خلوت میکنم ...!!!
|
|
|
|
|
من زنم اما درونم ذرّه ای احساس نیست ..
پشت گوشم گوشواره از دو تا گیلاس نیست!!
|
|
|
|
|
تخت و دلتنگی و من ، بالش ِ خالیِ شما
|
|
|
|
|
آمدی آهسته !!! امّا دکمه ی پیراهنت وا مانده است !!!!
|
|
|
|
|
دعوتم کردی نمی آیم که اصرارم کنی
ناز خواهم کرد اصلا ، باید اجبارم کنی
|
|
|
|
|
قبل از تو در این قلب کسی بود ، ولی حالا نه !!
|
|
|
|
|
هر چه با بوسه نمک گیرم کنی قهرم که قهرم
|
|
|