سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        « من زنم »

        شعری از

        میترا طباطبایی نیا

        از دفتر واقعا برفی نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۰۱ شماره ثبت ۹۸۶۶۴
          بازدید : ۲۸۸   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میترا طباطبایی نیا

        من زنم ، اما درونم ذرّه ای احساس نیست 
        پشتِ گوشم گوشواره از دو تا گیلاس نیست
         
        گوشه ای کِز کرده در من دختری، عُصیانگری 
        گم شده در پشتِ دیوارِ بلندِ روسـری 

        باد با موهای بازش در هوا بازی نکرد 
        چینِ دامن ساتنش در کوچه طنازی نکرد 

        تَق تَقی کفشی به پایش، قوسِ دلبر گونه ای 
        بر سرش تاجی طلا ، یا لااقل بابونه ای 

        دمِّ اسبی یا دو گوشی گیسوانش را نبست 
        گیره خرگوشیِ قرمز رنگِ زیبایش  شکست 
         
        دختری سرکش درونم مُرده آیا دیده ای ؟! 
        رنجِ زن را کنجِ مَطبخ ها کمی فهمیده ای ؟! 
         
        لِه شدن هایی پس از تکرار آهسته بِخند 
        لِه شدن بعد از تذکُّر های نیشت را ببند
         
        دردِ موهایی که بیرون مانده از شالت کمی 
        شرم کن دیگر زن از سنت ، وَ از سالت کمی 
         
        جنسِ دوم بودنم زن بودنم از دید تو 
        یا ضعیفه گفتنت تحقیر من ، تهدید تو

        دردِ پستی ها ، بلندهای پیدا بر تنم 
        لِه شدن ها با نگاهی خیره بر پیراهنم 

        هتکِ حرمت های لفظی در خیابانی شلوغ 
        قوز کردن های دختر گونه ای ، شرم از بلوغ 
         
        کفش هایی کهنه و مردانه هر شب پشتِ در 
        خانه ای بی مرد و چشمی باز هر شب تا سحر 
         
        دختری سرزنده در من گوشه گیری می کند
        در جوانی در من او احساس پیری می کند
         
        گاه گاهی نعره هایی میزند از عمقِ جان 
        می‌رسد آیا به دادش هیچ کس در این جهان ؟! 

        نعره بر می آورد در کشورم غیرت کجاست 
        من زنم !!من دخترم!! ای مرد پس حرمت کجاست ؟!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۶:۵۵
        درود بانو
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
        خندانک خندانک
        میترا طباطبایی نیا
        میترا طباطبایی نیا
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۱۳
        درود بر شما
        و سپاس از حضورتان 🌹🙏
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۶:۴۸
        خندانک خندانک
        میترا طباطبایی نیا
        میترا طباطبایی نیا
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۱۳
        🌹🙏
        ارسال پاسخ
        میترا طباطبایی نیا
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۱۰
        درود بر شما
        سپاس از حضورتان 🌹🙏
        میترا طباطبایی نیا
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۱۱
        🌹🙏
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۸:۲۱
        سلام بانؤ جانم بسیار زیبا
        دورود بر شما
        موسی شریفی
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۱۱
        امیدوارم که به زودی این نگاه تلخ رخت ببنده
        مولود سادات عمارتی
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۴۴
        درود
        شاعرتوانا
        مسعود میناآباد  مسعود م
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۰۱
        ...
        دختری سرکش درونم مُرده آیا دیده ای ؟!
        رنجِ زن را کنجِ مَطبخ ها کمی فهمیده ای ؟!
        ...
        متاسفانه همینطوره
        جهان سومی و سایه ی اعتقادات کهنه و فرسوده و
        خیلی ازمسائل نا گفتنی ...............
        درود بر شما
        همه ابیات زیبا و صادق
        ---------------- خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۳:۰۳
        درود بانو جان طباطبایی نیا عزیز
        شعری بس زیبا پر از تصویرهای درد انگیز جنسیتی ،
        و اما من به عنوان یک معلم و یک زن مفصر را مردان نمی دانم فقر فرهنگی مادرانی که نه حق خود را شناختند نه به دخترانشان آموختند و نه در تربیت پسران و نگاه اشتباهشان تاثیر گذار بودند. شما دائم در گوش یک نفر بگو چقدر زیبایی حتی اگر زشت باشد حس زیبایی و غرور پرش می کند.
        به هر حال من اول خودمان را محاکمه می کنم مادران باید نکاه را تغییر دهند.
        قلمت بران و تیز بر اغماز ها
        🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
        احمدکاظمیان شهاب
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۵:۳۹
        درود زیباست وپرتصویر.موفق باشی
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۳۰
        درود فراوان بانو گرامی
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        حدیث عبدلی (یارا)
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۴۷
        جــنــســِ دوم بــودنــم زن بــودنــم از دیــد تــو 
        یــا ضــعــیــفــه گــفــتــنــت تــحــقــیــر مــن ، تــهدیــد تــو


        دردِ پــســتــی ها ، بــلــنــدهای پــیــدا بــر تــنــمــ 
        لــِه شــدن ها بــا نــگــاهی خــیــره بــر پــیــراهنــمــ 

        ________

        ســلــام و عــرض ادب و احــتــرام

        ســروده ای بــســیــار تــلــخ از قــلــم ظــریــف شــمــا خــوانــدم و درد ڪــشــیــدم بــا بــنــد بــنــد آن

        زیــبــا ســروده ایــد

        شــاعــرانــگــی هایــتــان مــســتــدام

        خندانک
        خندانک
        خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۴۷
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        علی معصومی
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۳۹
        درود ها بر شما
        ارجمند
        مثنوی زیبا و تلخی است
        این اثر ناب
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهر بهادرانی
        دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۲:۰۶
        درود وعرض ارادت خدمت بانوی گرامی 🌹
        بسیار زیبا و خواندنی👏👏👏
        پاینده وبرقرار باشید 🌹🌹
        فاطمه سلطانی
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۱۰
        درود بر طاهره بانو
        دختر دلشنین حوّا
        بغض نشسته بر محاق لبخند
        ..درود
        حاضر جوابی ات به کدام کوه رفته است
        که هرچه صدایت میکنم چیز دیگری شنیده ام..؟؟؟
        زیبا بود عزیزم👏👏
        بابک فغفوری (پور)
        يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۱:۴۵
        بسیار زیبا بود و دلنشین خندانک خندانک خندانک
        قلمتان مستدام باد . خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5