يکشنبه ۹ دی
اشعار دفتر شعرِ حذفیات شاعر محمدجلال ژاله(پری افسرده)
|
|
برگرد که دل
می ترسد از این تنهایی ها
برگرد که دل
نمی خندد به این مسخره بازی ها
|
|
|
|
|
مادربزرگ بی پدربزرگ، تنها شد وگرنه مَنَمُ یه مُشت خاطره...!
|
|
|
|
|
فیلی ام بی اراده که می ترسد از ابر و ستاره
می افتد بر زمین بی عاج های جاودانه ..
|
|
|
|
|
ترک کنم عاشقی سر به سر
ز این شاعری شدم در به در
پسر بودم و شد پیری به سر
خاسر بودم و نهادم
|
|
|
|
|
مدتیست که حـــادثه ای ز جهانم، می گذرد
بارش اشک هایم از کوچه هایـی می گذرد
|
|
|
|
|
شه قامان گه ریش ناکوکی وایه نه ماوه
به ره به یانیش وا نه ماوه
|
|
|
|
|
درین زمانه که
فال گوش فحاش
بسته دشمن را به فحش
شیر فروش شیره کش
کرده فاحشی هایش فراموش
|
|
|
|
|
ای زن دروغگوی فریبـــــکار
عشق به چشــــمانم شد بعیـــد
آن شب که خاطره ها شد تجدید
مثل تو از این
|
|
|
|
|
از لبخند لبــــــــان تو
من دلـــــــم نرده بانی
بالا تر شـــد از عشق
|
|
|
|
|
چشمانی خیره به دَری منتظر پدری
پدر آمد با دلی پُر و دست خالی
|
|
|
|
|
تو رفته بودی ولی
زندگی باز در جریان مانده بود
جلال_ژاله
|
|
|
|
|
بیخیالم شو بی وفا
تا بشم وارث تنهایی ها
دور و دور تر از شادی ها
روی کشتی غرق شده آرزو ها
|
|
|
|
|
اندوه ، اندوه ، اندوه که تنها می شوند قلب ها
اندوه ، اندوه ، اندوه، که می سوزد و خاکستر میشوند عاشق
|
|
|
|
|
ماه می رسد امشب از تبار خاطره ها
و من میزنم دل را به دریا
از دوردست ها می آید صدایی آشنا
سکه ایس
|
|
|
|
|
در خاطرِ پس کوچه های این کوچه، که هیچ
من خاطره هایت را می چینم در این مارپیچ
|
|
|
|
|
هرگز مبادا غم های دل را یک به یک بشماری
گر این محنت در کار نباشد، نماند در کار نزهتی که خواهی
چش
|
|
|