يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ پناه شاعر مدینه ولی زاده جوشقان
|
|
زوزه می کشم در خود
من سپید دندانم
|
|
|
|
|
اختلاس از من و از آن غلط است
خنده بر اشک هرانسان غلط است
|
|
|
|
|
ای فروغت مطلع تابندگی
آسمان عشق را زیبندگی
ریزش عطر بهاران امید
|
|
|
|
|
مرا افسرده می خواهند
و همچون مرده می خواهند
ز جا خیزم زجا خیزم
|
|
|
|
|
ای کوسه که در بحر شلم شولاپی
|
|
|
|
|
سهم دل بستگی و ...
سهم آزادی ی من روی زمین
طول و عرضی کوتاه
|
|
|
|
|
پوتین هایم را در می آورم
آهسته و آرام پاهایم را
در آب زلال جویبار فرو می برم
|
|
|
|
|
روزتندیس زمین را که نوازش می داد
جیر جیرک ها.....
|
|
|
|
|
چون شعله ای افتاده بر خرمن
هردم زبانه می کشی درمن
|
|
|
|
|
هر قدم بی قرار رد شدیم از بهار
|
|
|
|
|
چرخید به دور کودکان غم می خورد
|
|
|
|
|
زندگی گاهی...
در نگاهی باشد!
افق روشن و کندوی عسل
|
|
|
|
|
شاد و سر مست از بهار لب ایوان شما
اولین بار نگاهم بود مه
|
|
|