جمعه ۷ ارديبهشت
انتخاب اشتباه شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۵۹ شماره ثبت ۹۹۹۵۷
بازدید : ۲۲۵ | نظرات : ۶
|
|
و ماها مردمان روز سخت حاکمان بودیم
برای وطن کاج های سبزی تا خدایمان بودیم
.
بلندیهای ما عمری نماد ایستادن بود
تنِ هر مرد و زن برای تکیه دادن بود
.
ولی امروز این کبوترها پریدند اضطرابم را
صدای دوقل کاندید ها بُرید از ریشه خوابم را
.
از امشب مردمکها هر چه بیند میلرزد
تن هر مرد و زن شبیه بید میلرزد
.
صدای مرگ و سوزِ تبر هایشان بود
صدای جمع رای و پایان انتخابشان بود
.
این تبرها دشمنان فردای دیگری هستند
ضربههای محکم تر و دردآوری هستند
.
پدر، آن اولین رای که خونین بر زمین افتاد
و مادر دومین رای که غمگین بر زمین افتاد
.
تبرها شاخههای کوچکم را می زنند
تمام ریشههای کودکم را می زنند می زنند
پشیمان ها به زیر سایهی غم گریه خواهند کرد
پشیمان با پشیمان باز با هم گریه خواهند کرد
.
صدای مرگ و سوز فردای زمستان می آید
صدای اره برقیها و پایان درختان می آید
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام دوست عزیز محبت کنید از زدن نظرات عادی به شکل تیک نقد شدیدا خوداری کنید با تشکر مدیریت سایت | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.