يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر زیبا بنماران (زیبا)
آخرین اشعار ناب زیبا بنماران (زیبا)
|
جایی که دل شکست دگر اعتبار نیست
این دردهای خفته که صوت هزار نیست
جز اعتبار عشق طلب نیست در دلم
بیچاره دل که محرم او چشم یار نیست
میترسم از خمار مترسان ز آتشم
من دردهای قافله ای را به برکشم
از انحنای خفته ی دیروز واپسین
پیمانه های زهر به کامم به جر کشم
مینوشم از غبار غم آلود چشم تو
این رازهای خسته به خون جگر کشم
چشمیست خفته تا نفحات طلوع صبح
چشمی دگر به یاد تو در خون تر کشم
شب تا سحر حکایت فانوس و روی تو
با چشم پر شرر ز دل داغ تر کشم
یک روز بی غرض سوی دادار پاکزاد
این قصه را به اعتراض چه بی بال و پر کشم
رنج است پایریز حضور و غیابمان
من رنج نو به نو ز تو تا کی به سر کشم
ترسم که تاب گم کنم و قصه گو شوم
زین روست ناز فعل سکون بی بصر کشم
در اندرون من زنی از مرگ زاده است
روزی برای عافیت از عشق پر کشم
زیباترین حکایت زیبای من تویی
زیباتر از غزل نفست کی به بر کشم...
واگویه های عشق:زیبابنماران
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
هزار درود بر شما شاعر گرامی
بسیار بسیار عالی قلم زدید
لذت بردم
سبز باشید
سبز بمانید
روز خوش
موفق و پیروز باشید
⚘⚘⚘⚘⚘