سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 ارديبهشت 1403
    18 شوال 1445
      Friday 26 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۷ ارديبهشت

        نگاه تو

        شعری از

        محدثه یعقوبی

        از دفتر تهی نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۹ شماره ثبت ۹۹۴۷۶
          بازدید : ۱۵۱   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محدثه یعقوبی
        آخرین اشعار ناب محدثه یعقوبی

        همه چیز با نگاهی ساده آغاز شد...
        هوا تاریک و فکر خاموشی مطلق
        در میانِ "من‌"های بی مقصد
        "تو" نگاهم کردی و "من" قبله‌ را باختم
        و چشمان تو مقصود کلامم شد
        سجده کردم رو به آن مردمک زیبا
        بلبداهه ذکر عشق می‌گفتم و
        تار، در آغوشِ دستانت
        بانگ شیدایی به سر می‌داد.
        سرامان پر شد از تسبیح نیک بختی
        روحمان، مجنونِ شب‌های نیایش شد...
        کافری با تو چه زیبا بود
        خدای عاشقان بودیم و
        حجران شرک بر ما شد.
        وصال پیمانمان بود و
        مرغ، عبد عبید "ما"...
        فضا پر بود ز اقبال و
        دلامان باغِ رز‌ها شد...
        زمان بر خواست ما می‌تاخت؛
        که دیدم بر جهان باز شد!
        من و آیِنه بودیم و چشم‌های پر از دردم
        تنم پوشیده بود ظلمت؛
        نگاهم کوه اندوه بود و
        بر لب خنده اجباری.
        نشستم رو به آن بی جان
        سرم پر بود ز فکر تلخ و
        سینه پر ز حرصت ها...
        ورای خواب شیرینم
        چه رویای لذیذی بود
        فضا آبیِ آسمانی
        تن آغشته به بوی "تو"
        ولی افسوس که بعد از آن
        حقیقت تار و بد طعم بود..
        نگاهی میکنم بر نفس جامانده
        درون آینه‌ی رویا
        به سمتش می دوم با عشق
        به پایم دار راستی‌ها
        بع دستم، دست بیداری
        برای مرگ آن رویا
        ولی افسوس که دنیایم
        همان رویای رویاییست...
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        بهنود کیمیائی
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ۰۷:۲۱
        خندانک با عرض سلام و احترام
        خدمت شما شاعر عزیز
        بسیار
        بسیار دلنشین بود
        لذت بردم
        قلمتان همیشه توانا
        لحظه لحظه های دلتان شاد
        آرزو دارم همیشه
        موفق و پیروز باشید


        ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
        محدثه یعقوبی
        محدثه یعقوبی
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۳۰
        ممنون از دقت و نگاه ارزشمند شما🌼🌼🌼
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۵۵
        سلام بانو جانم بسیار شعر بلند
        و زیبا یی سروده اید
        احسنت بر شما
        محدثه یعقوبی
        محدثه یعقوبی
        يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۱
        سلام ممنون از دقت و توجه شما🌼🌼🌼
        ارسال پاسخ
        رضا شش بلوکی (قشقایی)
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ۱۳:۴۴
        احسنت
        محدثه یعقوبی
        محدثه یعقوبی
        يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۱
        🌼🌼🌼
        ارسال پاسخ
        ابراهیم آروین
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۲۸
        درودتان باد
        بسیار زیباست
        البته بعضی از قسمت‌های سروده آهنگ زیبایی دارد
        که باتغیراتی در بعضی مصرع‌ها به نیمایی زیبایی مبدل می‌شود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محدثه یعقوبی
        محدثه یعقوبی
        يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۴
        سلام ممنونم بابت راهنمایی و وقت شما بله میشه بدل کرد اما فکر نکنم تغییری درش ایجاد کنم🌼🌼🌼
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۰۰
        درود فراوان بانو گرامی
        بسیار
        عالی
        بود خندانک
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ ۰۱:۰۰
        به شعر ناب خوش آمدید بانو گرامی خندانک
        محدثه یعقوبی
        محدثه یعقوبی
        يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۵
        متشکرم 🌼🌼🌼
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۰۶
        درود بر شما
        ----------------------- خندانک خندانک خندانک

        تو چون طراوت خوابی به چشم خسته ی من
        تو چون شکوه نجاتی به دست بســـته ی من

        من آن غـــــــــــریب زمینم که عشــــق دیدن تو
        چو شیشــــــه بند زند بر دل شکســــــــــته ی من
        -------------------------- (حمید غرب )
        محدثه یعقوبی
        يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۲۵
        بسیار زیبا🌼🌼🌼
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0