پنجشنبه ۶ دی
گلباخی شعری از سعید فلاحی
از دفتر تاوان ئهوینداری نوع شعر مسمط
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ ۰۵:۱۳ شماره ثبت ۹۷۳۵۸
بازدید : ۳۵۲ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب سعید فلاحی
|
▪︎گلباخی:
تهمام حسرت و هوس
فقط تویی هرچی تو کهس
ئرای تو کیشم من نهفهس
یی روژ نکیشی لیم تو دهس
گلباخیگهی وقتی بههار
□
تو ههور ئاسمان کهوی
روشنگری، مانگه شهوی
شیرین زوان، نیور چهوی
خرامان جور آهو دهوی
رحمی بکه وه منه زار
□
تره و تازه جوره وههار
تهک دارهگهی ناو حصار
بالاگهد بهرز جوره چنار
ترش و شیرینی ئهی ههنار
کم حرص من دی تو درار
□
گل و گهلای قهی دارهگان
خورشید و نیور ئاسمان
نازارهگهی کل کرماشان
شیرین دم و شیرین زوان
نیرم ئراد صورو قهرار
□
دنیا وه سهر تو کیده جهنگ
له سهر تو بن دهس وه تفنگ
ئهگر بکی تو شوخ و شنگ
زیباترین، حوری، قهشهنگ
ئی باعث ههر کارو و بار
□
تو نیور نیور مانگ و خور
وقتی که چیده وه در
وه پنجره و دیوار و دهر
چویلن که بونه تهر
له سهر فراق تلخ یار
□
بالاگد بهرزه جور پهراو
عشقت محال جور سراو
خهنهت مهس کهی جوره شراو
جهرگ و دلم بیسه کواو
وه دهسی تو بالا چنار
□
زنبق و یاس و سوسنی
وقتی بسی تو گلونی
مرم،کهفهم، بوم مردنی
وقتی وه میل تو مهخهنی
شیرین تر وه هرچی ههنار
□
آلوچه دم، چهو بایهمی
فرشتهیی یا ئایهمی؟!
وه کل جهان سهرمایهمی
داره بهرزه پهر سایهمی
وه دهس نچی ای سایهسار
______
برگردان
تمام حسرت و تمتای من تویی
فقط تو ای همه کسم
نفس کشیدنم بخاطر توست
روزی نکند منو تنها بزاری
ای گل زیبای فصل بهار
□
تو مثل ابر در آسمان آبی هستی
مثل آفتاب روشنی و مثل ماه شب مهتاب
شیرین زبانی و نور چشم من
همچون آهو خرامان می دوی
بر من زار و تنها رحم کن
□
زیبا و جوانی مانند بهاری
مثل تک درخت داخل حیاط
بلند بالا چون چناری
ترش و شیرینی چون اناری
حرص من رو در نیار
□
گلی و شکوفه ی روی درخت
خورشیدی و روشنایی آسمان
عزیز و نازنینی برای همهی کرمانشاه
از بس که شیرین زبانی
دیگه برای دیدن تو صبر و قراری ندارم
□
تمام مردم بخاطر به دست آوردن تو در جنگاند
بخاطر تو دست به تفنگ شدن
اگر تو شوخی و شادی کنی
زیباترین حوری خواهی شد
ای دلیل هر کار و امری
□
تو نور و روشنایی ماه و خورشیدی
وقتی که از خانه بیرون میزنی
از در و دیوار و پنجره
همهی دیده ها و چشمهای برایت گریان میشوند
در غم و غصهی فراق و دوری تو
□
قدت همچون کوه پراو بلند است
عشقت همچون سراب ناممکن است
خندههایت همچون شراب مست کننده است
از غمت جگر و دلم کباب شده
از دست تو ای قد رعنا
□
به زیبایی زنبق و یاس و سوسنی
وقتی که گلونی(روسری محلی زنان کورد و لک و لر) به سر میبندی
و من با دیدن تو ناتوان میشوم و میمیرم
وقتی از ته دل تو میختدی
شیرین تر از هر انار شیرینی
□
دهانت خوشمزهچون آلو و چشمانت بادامی
تو فرشتهای یا آدمی؟!
تو تنها دارایی و سرمایهی منی در جهان
درخت بلند و سایهی سر منی
خدا نکند سایهات از سرم کم شود.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_کوردی
#مسمط
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود