پنجشنبه ۲۹ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
کابوس گشته عایدم از خوابِ زندگی
یک داستانِ مخوف ، در قابِ زندگی
پایی شکسته و سری گیج از انفجار
در هاله ای منتهی به مرداب زندگی
یک قایقِ کهنه و دو تنبورِ سوخته
تاوان بغضِ ساحل و گرداب زندگی
سنگینیِ خوابِ فرو مانده در سراب
سرگین زده به صورتِ آداب زندگی
بادی خشن کشیده مَمَرّی ز بی رگی
بر رشته های خستۀ اعصاب زندگی
غولی نشسته در تهِ بیغوله ای خَفَن
بسته به روی دهکده مهتاب زندگی
کفتارِ پیر و چند هیولای لاشه خوار
در حالِ جنگ بر سرِ اسباب زندگی
یا می کُشند یا به لجن زار می کِشند
با قبض و بسطِ کُنیه و القاب زندگی
جز جایِ پایِ غولِ تقلب نمانده است
در جای جای فلسفه ، در باب زندگی
گرگ ها هم همه به تفاهم رسیده اند
در پشتِ مرزِ بسته ز خوناب زندگی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
مبین مشکلات جامعه
موفق باشید