يکشنبه ۳۰ دی
|
آخرین اشعار ناب حمید روزبهانی
|
برای اولین سازی که بادستهای خودم ساختم و....پدرم آنرا خرد کرد.....
$(سازمن)$(۱)
""""""""""""""
نگاه کن. ...
نگاه کن این تن تکیدهءمرا.
میان چاله های پست زندگی
میان توده خارهای.... فقر
درون این کویر....اجتماع
کویرسردشب وچون تنور بروزهای بیقرار. ...فتاده عور..
درون وهم یک قفس وراز یک
سکوت
چوآسمان..چوشامگاه ونیمه
..شب
چوموجهای مرده ازسکوت ساحل و..،،،، چودرد های کور....
خدای را .. خدای را نگاه کن
به سرد برفهای کوه..
نگاه کن که موش کور انزوا
چگونه ذرّه های پیکر مرا
همیشه باز می جود.
وروح من چگونه سردصامت
است..
☆☆☆☆
ومن درون شهر بی تفاوتی..
درون شهرمرده ها ونیمه مرده ها
برای
مرده های شهر زندگی
برای مرده های انزوا...به ساز
بی کسی
به ساز بی تفاوتی در این زمین
به ساز فقر وانزوا
چگونه ساز میزنم...!!!!
ا دامه دارد...
#######
از مجموعه نوسر وده های فانوس امیداثر
*(حمیدروزبهانی )*
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.