سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        خواهرخوانده یِ شهری بهشتی

        شعری از

        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)

        از دفتر تکاپو نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۳۹۵۵
          بازدید : ۲۴۰۶۳   |    نظرات : ۱۳۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        آخرین اشعار ناب شاهین زراعتی رضایی (آرمان)

        صدای ارسالی شاعر:
        زنی را می‌شناسم در غبار دوردست خاطره گاهی
        که گم کرده ست شهرش را
        فسانه اطلسی دارد ولی ترسان و سرگردان
        نمی‌یابد رَهی هرگز
        دریغا کاش می‌دانست
        که شهرش هست خواهرخوانده یِ شهری بهشتی
        میان این دو شهر از خاک تا افلاک
        گشوده معبری معمار
        «ابدبنیاد» و نورانی
        نگاهش را اگر بر آسمان دوزَد
        بیابد معبر و شهرش
        و خواهرخوانده یِ شهرش
        دریغا کاش می‌فهمید
        ۳۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        محمد منصوری بروجنی

        ،

        ساسان نجفی(سراب)

        ،

        شهرام بذلی

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        یاسر کریمی

        ،

        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)

        ،

        مرتضی میرزادوست

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        معصومه خدابنده

        ،

        یاسر قادری

        ،

        رباطی (مهنا)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مسعود مدهوش( یامور)

        ،

        فرامرز عبداله پور

        ،

        مدینه ولی زاده جوشقان

        ،

        ابراهیم هداوند

        ،

        محمد اکرمی (خسرو)

        ،

        محمد ساکی

        ،

        محمد گلی ایوری

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)

        ،

        معصومه درگاهی

        ،

        سید محمد حسین شرافت مولا

        ،

        احسان فلاح رمضانی

        ،

        مهدیس رحمانی

        ،

        عباس (یزدان) عظیمی

        ،

        مریم عادلی

        ،

        مهدی قاسمی م

        ،

        مهدی انصاریان نصما

        ،

        برات اله قربان نژاد(برات)

        ،

        جواد مهدی پور

        ،

        آرمان طاهری

        ،

        مهرداد مانا

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        علی مزینانی عسکری

        ،

        آگرین یوسفی

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        عباس ترکاشوند

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        محمد شریف صادقی

        ،

        روح اله سلیمی ناحیه

        ،

        بهــاره طـــلایـی زیدی

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        ابراهیم آروین

        ،

        نیلوفر شریفی (مهژین)

        ،

        محسن گودرزی

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        ۲ هفته پیش
        خندانک به نام یگانه خدای هستی بخش خندانک

        آدینه‌روزِ همگی شما ارجمندان بخیر و شادی خندانک

        بااجازه از محضر یکایکِ شما بزرگانِ ادیب و مدیر عزیز سایت استادسیّدفکری احمدی زاده و تشکّر از لطفِ زحماتِ شبانه روزی ایشان و همکاران شان در برگزاری محفل ادبی بین المللی شعرناب ؛ چند خطی به شکل تمرین مشق و مرور و یادآوری ، راجع به نیما یوشیج و تحوّل آفرینیِ نوگرای نیما در شعر فارسی ذیلِ دلگویه ی استاد زراعتی دانشمند می نویسم .


        زنی را می‌شناسم
        در غبار دوردستِ خاطره‌گاهی
        که گم کرده‌ست شهرش را
        فسانه اطلسی دارد ولی ترسان و سرگردان
        نمی‌یابد رَهی هرگز
        دریغا کاش می‌دانست
        که شهرش هست خواهرخوانده یِ شهری بهشتی
        میان این دو شهر از خاک تا افلاک
        گشوده معبری معمار
        «ابدبنیاد» و نورانی
        نگاهش را اگر بر آسمان دوزَد
        بیابد معبر و شهرش
        و خواهرخوانده یِ شهرش
        دریغا کاش می‌فهمید


        همان طور که قبلاً نیز در همین سایت شعرناب عزیز یا به قول شما بزرگان ( دانشگاه ناب خندانک ) در نقدنویسی ها برای اشعار گرانقدران فرهیخته اشاره کرده ام ؛ شعر نیمایی پیروِ بحرطویل و نثرِ موزون است که پایانِ جملات یا سطور در آن ، «بند» نامیده شده است . بنابراین قبل از حضورِ شعرِ نیمایی ، به مصاریعِ قالبِ بحرطویل هم ، بند می گفتند .

        - در شعرِ نو و نیمایی نیز عینِ قالبِ بحر طویل سُرایی ، ذکر و قیدِ تساویِ اَفاعیل وجود ندارد امّا کوتاه و بلندیِ مَصاریع در شعر نیمایی جزوِ اساسِ کارِ شعر است ولی با این تفاوتِ رویکردی و مهم که در شعرِ نیمایی زحافِ ترکیبی هم می توان آورد ؛ نیز با این فرقِ آشکار که در شعر نیمایی استقلالِ مصاریع با پایان‌بندیِ آن‌ها ، رعایت می شود ؛ یعنی با یک زحاف یا سکون ، تسلسل و توالیِ افاعیل ، متوقف می‌گردد و پایان می پذیرد که این پدیده خود سببِ استحکامِ بُنیه‌ی چنین اشعاری است.


        اگرچه دلگویه‌های موزون و متونِ منثورِ مسجّع از قرونِ متمادی تا الان ، در اشعارِ اهلِ قلم و شاعران و نویسندگانِ دانش‌پژوهی چون نجم الدین ها در رسالات و کُتُب ارزشمندی مثل مرصاد‌العباد ؛ یا خواجه عبدالله انصاری در مناجات‌نامه‌ی زیبایش یا زیدری در نفثه‌المصدورش یا حکیم‌جُوینی در تاریخ جهان‌گشای خود و یا همین سعدی عزیز در گلستان اش و جامی عزیز در بهارستانِ ناب اش و .... تاکنون در اشعار نیمایی سرایان عزیز معاصر ، هریک به زیباییِ منحصربفردی آورده اند ولی تحول‌آفرینیِ مآثرِ نیمایوشیج پس از سفرش به غرب را در این زمینه ، هرگز نمی توان نادیده انگاشت .


        - راستش به این دلیل که علی‌رغمِ اکثریتِ خط خطی های خودم و در غزل‌نویسی‌هایم ، طرفدارِ اشعارِ کوتاهِ ایجازیِ بلندمعنا هستم و انصافاً آن‌قدررر سروده‌ی عالی‌بیان و حکمت آموز استاد زراعتی ارجمند باوجودِ کوتاهی ِ سطور ، دلپسند و از جمیعِ جهاتِ ساختاری و درون‌مایگی ، زیباست که این نگاره‌ی شریف‌شان ، و لطف دعوت خود ایشان در سمعاً و طاعتآ بودنم بر امر استاد زراعتی نیک‌نهاد و بزرگوار بهانه‌ای شد تا راجع به ایفای نقشِ تحوّل‌آفرینِ نیمایوشیج در این زمینه در ادب معاصر ، که بتدریج در پیمایِشی نوگرا ، باعثِ بروزِ شعرِ امروزی و بویژه سپیدِ شاملویی و موج‌نگاری‌ها در روندِ تعالیِ معنابخشی شعرِ کنونیِ ایران و ساختارشکنی‌اش ، گشت ؛ به اختصار هم که شده ؛ چند سطری بنویسم .

        - یقیناً دو عبارتِ (( نقدادبی و انتقاد )) مفهوم‌هایی جداگانه و‌ مُتباین از یکدیگر به لحاظِ کارکردی هستند و در نقدادبیِ یک اثرِ هنری ، پُروسه ای همراه با تقویتِ محاسنِ نگاشت در جهت ارتقای کمی و کیفیِ اثر و مَحوِ تدریجیِ معایبِ آن ، بدور از هرگونه لفّاظی‌های تعریض‌گونه و کنایاتِ دِلشکن ، جزوِ اهمّ ِ کارِ نقادان و روندِ اصولیِ آن بایستی باشد .


        - نخست آنچه دراین شعر برای دیدگاه‌ها بارزتر است کوتاهی کلمات در قالب ایجازی بلند معنا و جنبه‌ی سوررئالی و داشتن اندیشه ای آرمانی و معناگرا بودن این شعر است و اغلب شاعرانِ نیمایی‌سُرایِ معاصر نیز در کل از شاعرانی هستند که به آرایه‌ی ادبیِ ایجاز و نیز تکرار ، توجّه خاصی دارند؛ زیرا این صنایعِ ادبی اگر درست و دقیق در اثنای متنِ سروده‌ها بکار گرفته شوند ؛ یقیناً موجب لطافت‌افزایی و زیبایی در حیطه های  موسیقیایی و آوایی ِ شعر و ترتیب‌دهیِ ظریفی به شَکیل بودنِ شعر خواهند بود.

        - چنان که واقفید تعریف صنعتِ تکرار در واقع کاربردِ بیش از یک‌بارِ هجا یا کلمه یا کلماتی در جمله یا بیت است ؛ ( البته اگر درحروف باشد؛واج آرایی و نَغمه‌ی حروف است ) نیز یکی از پارامترهای قالب ادبیِ نیمایی را پس از تکرار همین ایجازگویی ها است که به خود اختصاص می دهد و بیشتر در گونه ی بدیعِ‌ لفظی ، برای تاکید و یا به قصدِ تعظیم و تنبیه و بزرگداشت ، در جهت بسط معنای کلام با کوتاه‌ترین و‌ مآثربیان‌ترین واژگانِ برگزیده در قلم شاعر به کار می رود.

        - اگرچه این تکراروایجاز در عادی‌گویی‌ها اصلاً به هیچ وجه شایدخوشایند نیست ؛ اما برعکس در سبک‌های ادبی بویژه در شعرِ کوتاهِ استاد زراعتی در سِیرِ مقاصدِ بَلاغی و آرایشِ کلامی و یا برحسبِ ضروریّاتِ شعری به نظرم بهره‌مندیِ درستی داشته است . در خصوصِ این جستار ، با تجزیه و تحلیلِ دَواوینِ ادبی پیشینیان و امروزی ها و اشعارِ زیبای اهلِ هنر ، می توان انواعِ آرایه‌ی ایجاز و تکرار را در صورت‌های مختلفی مثل : تکرارِ واج و هجا ، تکرارِ واژه ، عبارت و اصطلاح و جمله و مَضامین و ضرب المثل نگاری ها ، به شیوه های هنرپرور ، مشاهده و استخراج نمود.

        همان‌گونه که عرض شد در نمودِ قالبِ نیمایی ، اشعار به جای چیدمانی از (( ابیات )) ،  از چند (( بندِ به‌هم پیوسته)) ، تشکیل می شوند ؛  که این بند‌ها در همراهی با قافیه ، در طولِ سروده ، ارتباطِ معنایی و سازه ای و آوایی را باعث می شوند.

        - شعر نیمایی با وجودِ حفظِ وزنِ عروضی‌اش ، مویّد به ترتیبِ یکسان‌آوری و هم‌اندازه‌ی هجاها و ارکانِ عروضی - به هیچ وجه - نیست.

        - در واقع علی‌رغمِ نحوه‌ی ساختاری در  شعرِ کلاسیک ، با انواعِ  قوالبِ سنّتی‌اش یعنی : ( قصیده و غزل و مثنوی و رُباعی و دوبیتی و ترکیب‌بند و ترجیع‌بند و‌ ترکیب بند و مسمّط و مُخَمّس و قطعه و ملمّع و تک‌بیتی و بحرطویل ) که در همگی ِ انواعِ آن ، مصاریع در تعدادِ هجا و ارکان ، هم‌اندازه بوده‌اند ؛ مصاریع یا سطورِ شعرِ نیمایی  با توجه به معنا و موسیقیِ کلام ؛ عین ضربان قلب در نوسان اند و دائماً کوتاه و بلند می‌شوند که در واقع ((( اصلِ کوتاه و بلندی ِ مصاریع ))) یکی از ارکانِ اساسی در شعرِ نیمایی محسوب است که در این دلسروده ی کوتاه اما بلندمعنا هم این اصل به شیوه‌ای خوش‌پرداخت و آهنگین رعایت شده است.


        - این‌سان از شعرِ معاصر ، یعنی شعرِ نیمایی و به تَبَعِ آن سپید و موجِ نو و آزاد ، مقیّد به تکرارِ قافیه در پایانِ ابیات نیستند ؛  بلکه هر کجا نیاز به قافیه‌آوردن در شعرِ نیمایی - باتوجه به موسیقی و آهنگِ شعر ، احساس شود ؛ از آن استفاده می‌گردد.

        به قولِ خودِ نیمایوشیج به صورت تعریف در چارچوبی خاص ، قافیه  (( زنگِ مطلب )) است . که در شعرِ نیمایی نقش آوایی و موسیقیِ بیرونی را قوافی بر عهده دارند .

        چنان‌که در شعر استاد زراعتی ارجمند نیز صنعت ادبی حس‌آمیزی و مهارت و خلاقیت در واژه گزینی ایهامی در عباراتی مثل (در غبار دوردست خاطره‌گاهی / فسانه‌ی اطلسی / ابدبنیاد و ...) این وظیفه‌ی دلی را به‌خوبی انجام داده است .


        کلاً هدف از تغییراتِ واضح و بحث‌برانگیز در شعرِ نیمایی ، هم‌سو گشتنِ  زبانِ شعر با موسیقیِ درونیِ کلام و اجتناب از محدودیت‌ها و یکنواختی‌های حاکم در شعر سنّتیِ فارسی و البته حرکتی پویا و مُستَمَر داشتن در جهتِ گستردگیِ مَنویاتِ باطنیِ به سویِ قلم و رویِ کاغذ آمده‌ی نگارندگانِ این نوع شعر است.


        آنچه که محتوا و درون‌مایه‌ی قالبِ نیمایی (( چه به شکل ِ کوتاه نگاری و چه بلندنویسی )) - که حتماً با چامک و هایکو و انواعِ آن در وزن‌گرایی ِ خاص‌اش تفاوت‌ها دارد - و بر شیوه ی پَردازشیِ آن استوار است ؛  مسائل اجتماعی و سیاسیِ روز است.

        شاعر از مفاهیمِ انتزاعی و دور از اجتماع ، اغلب فاصله می گیرد و هر چه تمام‌تر به مسائلِ انسانیِ  زمانه‌ی خودش و دنیای پیرامونش رغبت دوچندان دارد .

        شاعر شعرِ آزاد  ، از طبیعت ، از تجربیات فردی و اجتماعی ، از عواطف و احساسات ، از عشق و ارتقای سطحِ آگاهی ِ بشریت و حتی از فُرم گرایی های هنرسوی ، برای سرودن اشعارش بهره می‌برد و شخصاً خودش در اثنای شعرِ خودش حضورِ پُر رنگی دارد.

        یک ( من یا منِ نوعی) در شعر نیمایی همواره به تلاطمِ افکار از بُعدی فرازمانی و وَرازَمینی در جریان‌سازیِ شعر به نگرش و پویِشی ارتقایی مشغول است.


        - شعرِ نیمایی شعری است که نوعِ نگرشی ژرف و بُنیادی به مسائلِ انسانی در ابعادی جهانی دارد و اهمیتی که شاعر برای پدیده‌های اجتماعی و رَوندِ رو به رُشدِ جوامع ، قائل است را به خوبی در بیانش می توان مشاهده کرد ؛ در این نوع شعر ، شاعر درباره‌ی دغدغه‌های اجتماعیِ دورانِ معاصرِ خویش  می‌نویسد و خودش را در قبالِ جامعه اش حتماً  مسئول و سَهیم می‌داند.

        - جزئیات‌پردازی ، که خصیصه‌ی هنر است در توجّه به طبیعت و مادی بودن شعر نیمایی ، وجه تمایزِ آن با اشعار ذهنی‌گرا و کلی‌گویِ شعرِ کلاسیک است.

        - در اشعار نیمایی ، صنعت اِبهام و البته ایهاماتِ چندمعنایی و البته تضاد یا طباق ، موج می زند و خواننده را وادار به تفکّر و مَکث در این مقولاتِ تُرداندیشِ مندرج در عمودِشعر می‌‌دارد.

        - دیدِ فلسفی و تامّل‌مدار با زبانی نمادین در اشعاری چنین ژرف‌اندیش با رویکردِ سمبولیسم ؛ بُروزی چندلایه داشته و برای درک بهتر آن به دقت ، درنگ و تحلیلی دانش‌پژوه نیاز است.


        - نیما یوشیج ( علی اسفندیاری ) به‌شخصه در اشعارش از واژگانِ محلّی مانند داروَگ ، چماز و سیولیشه ، میم رز و امثالهم به کرّات استفاده کرده است و همان‌طور که گفتم طبیعت‌گرایی یکی از عناصر پُررنگ و طمطراقی در سروده های این نوع اشعار است.

        شاعران متمایل به سبکِ نیمایی نیز با توجه به اقلیمِ جغرافیایی مختصی که دارند ؛ بار‌ها از این روش برای سرودن اشعارِ نو با بیانی ساده اما مفهوم‌پرداز و درنگ‌سوی بهره مند بوده اند. عین اشارات در این شعر مذکور .

        که گم کرده ست شهرش را...

        نگاهش را اگر بر آسمان دوزَد
        بیابد معبر و شهرش
        و خواهرخوانده یِ شهرش

        توجّه به آواها و صدا‌ها و صُوَرِ خیال و خلق موسیقیایی کلام در اشعار نیمایی ، آزادیِ گستره‌تری برای قلم فرسایی در حیطه ی آرمانی و معناپروری دارد .

        شاعران این سبک از صدا‌های پرندگان و جانداران و حتی اشیای بی‌جان هم مانند ساعت و سنگ برای هویت‌بخشیدن به اشعارشان در بکارگیری صنعت ادبیِ جاندارنمایی و تشخیص ادبی ، استفاده می‌کنند که از نکات جذاب اشعار نیمایی استفاده مکرر از صور خیال است. جان بخشی به اشیا را به وضوح می‌توان در این سبک شعر مشاهده کرد. از جمله این جان بخشی‌ها در شعر‌های خودِ نیمایوشیج می‌توان به ترکیبات جالبی مثل ساحل آشوب و عطسه‌ی شب و استخوانِ آرزو اشاره کرد که در شعر آقای زراعتی ارجمند نیز چنین است .

        - شاخصه ی هنجارگریزی و خلاقیت در بکارگیریِ اصطلاحات جدید و متفاوتی که در اشعار نیمایی ، آن هم برای نخستین بار در جهتِ تعالیِ معناپروری در ذهن و کلکِ خود شاعر خلق شده‌اند مثل این نوآوری های آهنگین در شعر زنده یاد نیما :


        جایی که نه گیاه در آنجاست، نه دمی
        ترْکیده آفتاب سمج روی سنگهاش...



        «بر بساطی که بساطی نیست
        در درون کومه ی تاریک من
        که ذرّه‌ای با آن نشاطی نیست
        و جدار دَنده‌های نِی به دیوار اتاق
        دارد از خشکیِ خود می‌ترکد » ... از جمله کارکردهای نو و جدیدِ نیمایی در شعر هستند که در اشعار استاد زراعتی هم این اصطلاحات و آوای نوراندیش و به قولِ مولوی [ تازه‌سخن ] به زیبایی تمام نمایان است.

        هان سخنِ تازه بگو تا که جهان تازه شود = مولوی خندانک


        میانِ این دوشهر از خاک تا افلاک
        گشودی معبری معمار ...
        ابدبنیاد و نورانی .


        - استفاده ی زیبا و مُضمَرگونه از سه صنعت ادبی تعقیدِ لفظی و ایهام و‌ کنایه ، توامان در عبارت ِ ( خواهرخوانده‌ی شهرش)


        که نهادِ خیراندیش و فهیم و فخیم شاعر را با سبکی سوررئال و ماوَرانگر در این جمله‌ی شاهکار با طرحِ واژگانی زُلال در رَوندی به چیدمانیِ هماهنگ چونان قطراتِ جاری‌رود و قطاری‌‌سوت در سفرِ نوشتن ، آورده است که منویات درونی این کلکِ سبزنگار بر نگرانی و تشویش ِ سرنوشتِ لحظه به لحظه‌ی رو به زوالِ از خودبیگانگی های اکنون و آینده ی مخاطبانی تاریخ‌نام و مردمانش ، اذعانی موکّد دارد :

        ( دریغا کاش می فهمید...) .

        - یک نکته این‌که : درباره واژه ی اوّل شعر ِ ژرف‌اندیش و دلپسندِ ( خواهرخوانده ‌ی شهری بهشتی ) حتی باوجود قرینه‌ی گویا و رسایی به نام ( خواهر یا خواهرخوانده) که یقیناً نیت نگارنده ی عزیز اظهار نقش متعالی و اصلی و اساسیِ بانوان در جامعه جهانی بوده است ؛ ولی چون منظورشان به قولِ خودشان در توضیحات آموزنده شان ، به طور اعم کلمه ی ( انسان) بوده است ، به نظر شخصی ام البته و با توجه به برداشت های متفاوت و گوناگون جمیعِ خوانندگان ، بهتر بود که به جای این واژه ی ارجمند ، کلمه ی ( فردی / کسی ) در جهت وسعت‌بخشی به معانیِ سطور بکاربرده می شد :


        ( کسی را یا فردی را‌ ) می شناسم
        در غبار دوردستِ خاطره‌گاهانی



        درباره‌ی دیگر ابعادِ محتوای متعالی و ارجمند شعر ، قبلاً درهمین صفحه‌ی حکمت آموز چند سطری نوشته شد .


        از اطاله‌ی کلام و اغلاط احتمال املایی در
        سریع‌نویسی ام هم که العفوووو .. خندانک

        سپاس و درپناه امن حق
        همگی سلامت و دلشاد باشید خندانک

        خندانک

        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر همیشه استاد مهربان خندانک
        خانم دکتر حسین زاده عالیمقام خندانک
        به بنده افتخار دادید با گشودن صفحه سبز برای شعر کم فروغم
        خیلی خیلی عالی، آموزنده و راهگشاست. خندانک
        بسیاری از ابهاماتی که با مطالعه آرای متفاوت و بعضا متضاد مندرج در متون آموزشی شعر نیمایی، برطرف نشده بود با مرور نقد ارزشمند، طلایی و منسجم شما، برایم روشن گردید. خندانک
        نوشتار شیوا، روان و در عین حال مختصر شما، ضمن آنکه نقدی برای این شعر خاص است جنبه آموزش عام برای نیمایی سرودن دارد. قطعا برای بنده و چه بسا سایر دوستانم که میهمان این صفحه هستند مفید خواهد بود. خندانک
        انشاءالله نصب العین و آویزه گوش خواهم کرد و شک ندارم اگر عمری بود و دوباره قصد نیمایی سرودن داشته باشم به مطلب شما مراجعه خواهم کرد و راهنمای تنظیم و ویرایش خواهد بود. خندانک
        امیدوارم اگر دوباره نیمایی سرودم به قدرِ شمعی هم شده، نورافزا باشد و شاید بخشی از لطف شما را هم جبران کند. خندانک
        در پناه خدای مهربان باشید تا هر چه می نگارید نقشی از نور باشد در نظر فرشتگان الهی خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        درودها استاد بانوی ادیب و فرهیخته خانوم دکتر حسین زاده بزرگوار
        پنجره سبزی پر نکته و آموختنی بر اثری زیبا با شاخصه های فراوان علمی و معنایی خندانک خندانک
        سپاسگزارم از زحمات شما بانوی ادیب و همچنین سپاس از ادیب اندیشمند جناب زراعتی بزرگوار که بسیار مطالب فوق العاده و زیبائی رو در این صفحه به رشته تحریر در آوردن خندانک خندانک
        برای هر دو بزرگوار بهترین ها رو آرزومندم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        جناب رمضانی گرانقدر خندانک
        سپاس ار حضور و نظر سبزتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        محمد اکرمی (خسرو)
        ۲ هفته پیش
        درود بانو حسین زاده گرامی
        سپاس از توضیحات خوب و مفیدتون
        امیدوارم بتونیم به درستی از آموزه ها و نکاتتون استفاده کنیم
        و همچنین متشکرم از جناب زراعتی عزیز بابت پیشنهادات و راهنمایی های خوبشون
        هر دو عزیز پیروز و دلشاد باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        جناب اکرمی عالیقدر خندانک
        سپاس از حضور و نظر سبزتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        ۲ هفته پیش

        اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها
        وَ بَعْلِها وَ بنیها
        وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها
        بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ یاالله

        خندانک

        اللّهُمّ نجّنا مِن القوم الظّالمین
        سَنُصَلّی فی القدس ان شاء اللهخندانک

        خندانک


        معنای عبارت (خواهرخوانده ) در لغت ، دختری است که کسی او را به خواهری بپذیرد یا بخواهد او را خواهرِ خود بنامد.که نوعی صمیمیت و احساس درونی درباره یک شخص به شخصی است و شاید در دیدگاهی سوررئال نویس ؛ شهرِ آرمانی ، همان دل ِ شاعر یا کلاً دلی نورانی و عاشق‌پیشه باشد که واژه ی اولِ شعر ، یعنی فردِ شناخته شده توسط شاعر ، آن شهر را ناخواسته و نادانسته گم کرده و بیراهه رفته و به قول شاعر سرگردان مانده است خندانک


        ولی اصطلاحاً در علوم سیاسی و کشورداری ، خواهرخواندگی به پیمانی فی مابِینی و قراردادی می گویند که بین سرانِ مملکتی یا سران ِ دو شهر برای ایجاد همبستگی و به نیت اتحاد بیشتر انسانی و فرهنگی و تبادلات مهم ، بسته می‌شود.

        حال شهر مورد نظر شاعر ارجمند استاد زراعتی پژوهنده که در هاله ای از ابهام و معمّا یا به قول معروف ادبی به شکلِ لُغَزی طرح نمودند ؛ می تواند با رویکرد به قراین و شواهد نورپرورِ موجود در اثنای شعر ، شهر مدینه یا بقیع که درین صورت آن بانو هم شاید فاطمه (س) ، می تواندباشد ؛ که با وجود مخفی بودن و ناپیدابودن و گمنام بودنِ جسم و قبر ایشان حتی در تحولات مدید تاریخی و اندیشه ای ملل ، بازهم آثار وجودی و حکمی و علمی و نورِ جهان شمولِ ایشان برای جهانیان و افلاک هویداست . بصورت حدسی البته ،

        یا شهرِ غزّه و کشورهای فلسطین و لبنان که اکنون بخش هایی از آن در غصبِ ناکسانِ صهیونی است یا حتّی می تواند یکی از شهرهای کشور خودمان یا حتی واژه‌ی شهر
        می تواند نماد و سمبلی از باوری خاص و آرمانی در نزد شاعر بوده باشد .

        شاید هم در نگرشی تقابلی ؛ مقصود شاعر برشی از عصر آخرالزمان کنونی در مقیاس ِ جهانی باشد که خواهرخوانده ای بنامِ فضای مجازی پرطمطراق بوده باشد که در شکل گیری اغلب مناسبات رنگارنگِ اجتماعات کنونی بی تاثیر نیست... با اشاره به حدیث نبویِ « بُعِثتُ بَينَ جاهِلِيَّتَينِ، لَاُخراهُما شَرٌّ مِن اُولاهُما» . من ميان دو جاهليّت برانگيخته شدم كه دومينِ آن، بدتر از اوّلى است.

        از یک طرف ، با کمال تعجب در سرزمین وحی و به قولی در شهرهای نور و بهشت ، فَشِن‌شوها و مجالس جُهّالِ مدرن برگزار می‌شود! اما از طرفی دیگر در سرزمینی اشغال شده دختران و مردمی را می‌بینی که حتی حق درس‌خواندن ندارند و تقریباً اکنون در جهان ، هیچی سرِ جای خودش نیست. شاهدِ جولان ِ دنیایی هستیم که آدم‌ها خود را با نسل ِ قبل از حضرت ابوالبشر ، محک می زنند !

        این‌ها نمونه‌ای از همان جاهلیت دومی است که پیامبر(ص) ازش در حدیث مذکور یاد می‌کنند یعنی نشانه‌هایی از آخرالزمان و نزدیک‌شدنِ عصرِ ظهور.

        به هر حال به نظرم شاعر ، سمبلیک عمل نموده و به قول خودشان کلی‌نویسی را شیوه‌ی کار ِ خویش قرارداده اند تا ازین طریق ، اعضای ارجمند سایت را به جستنِ واقعیاتی جهانی یا دلی ، ترغیب و برای حتی لحظاتی اندک ، به اندیشیدن و کنکاش درجهان پیرامون خود با شاعر ، و رسیدن به جزییات مد نظر ، وادار نموده باشند ‌.

        که منم بی خبرم و مشتاقِ دانستن و آموختن از قلمِ شریف ایشان و همگیِ شما ارجمندان هستم خندانک


        سلامت و دلشاد باشید خندانک

        خندانک

        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر همیشه استاد مهربان خندانک
        در این ایام مرا هم دعا کنید. خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر همیشه استاد مهربان خندانک
        خانم دکتر حسین زاده عالیقدر خندانک
        ممنون برای نگارش این سطور ارزشمند خندانک
        به توصیه جناب مانای عزیز، اینبار قصد داشتم شعرم را شهید نکنم و در کشف و بسط معانی آن نظری ندهم و همه چیز را به برداشت خواننده موکول کنم حتی اگر برداشتی اندک یا ناقص باشد. از طرفی شاهزاده خانوم ارجمند نکته ای گفتند که برایم جالب بود. اینکه خیلی هم خوب است شعر شهید بشود و سعادتی ست شهید شدن شعر خندانک و بلافاصله بداهه کم فروغی به ذهنم خطور کرد و همانجا نوشتم:

        گاهی شعرهایم نمی میرند و مردار می شوند
        و من در حسرتی اندوهبار
        کاش شهید می شدند و ماندگار

        و اما بعد
        در مورد این نیمایی، هیچ کدنویسی در کار نبوده است. زایش این شعر کاملا طبیعی و در گذر زمان صورت گرفته است. دوباره تاکید می کنم شعر گاهی به صورت طبیعی و ناخودآگاه کددار می شود و معتقدم اگر کدها بازشدنی باشد خیلی هم خوب است و هم شاعر و هم مخاطب را به پیچیدگی تکاملی می رساند. از طرفی همانگونه که به یکی از دوستان گفتم کدنویسی عمدی مربوط به چپی های مارکسیست بعد از دوره مصدق است. البته دیگرانی هم در دوره های دیگر چنین کرده اند بنا به ضرورت و شرایط دوران. در هر حال این سیاق با قلم بنده سازگار نیست...
        چند هفته قبل، کاغذی پیدا کردم که چرک نویس عباراتی از حدود 15 سال قبل روی آن نوشته شده بود:

        من زنی را در دوردست ها می شناسم
        که شهرش را گم کرده است
        ای کاش می دانست
        شهرش خواهرخوانده یِ شهری در بهشت است

        15 سال قبل، این که نوشتم انعکاس تاسفی عمیق بود در مواجهه با سرگشتگی زنی که می شناختم و اندوه استعدادی که داشت هرز می رفت. آن موقع نفهمیدم چرا از این کلمات استفاده کردم اما چند هفته قبل، ناگهان همه چیز برایم روشن شد و فهمیدم چرا ناخودآگاهم در بین هزاران کلمه و ترکیب جملات، اینها را انتخاب و چرک نویس کرده است.
        بعد هم کمی با آن کلنجار رفتم و شد این نیمایی که اکنون در این صفحه درج شده است.
        حال که شما و دوستان دیگر لطف دارید و اظهار تمایل کردید کدهای این شعر باز شود انجام وظیفه می کنم و چند ساعت بعد در مورد آن خواهم نوشت. به یاری خدای مهربان اگر عمری بود...
        باز هم سپاس و در پناه خدای مهربان باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر میهمانان عزیز صفحه شعر «خواهرخوانده یِ شهری بهشتی» خندانک
        با توجه به لطف و عنایت و پیشنهاد عزیزان، در مورد بسط معانی این شعر، مطلبی را خدمتتان تقدیم می کنم:
        زن مصداقی این نیمایی را کنار می گذاریم. به یک تیپ اجتماعی توجه می کنیم که هر کدام می توانیم دخترها یا پسرهای زیادی در پیرامون را به عنوان مصداق این تیپ قرار دهیم.
        من دختری 25 ساله را در نظر می گیرم. باهوش و جذاب و زیبا. کانت و هگل و هایدگر را خوانده است. رمان می خواند. به شعر و ادبیات مدرن علاقه دارد. موسیقی پاپ و ... گوش می کند. خبرهای سیاسی را دنبال می کند. شیک پوش است و مد روز را می شناسد. یوگا و مدیتیشن می کند. وقتی در هانوفر آلمان، یکی با کامیون مردم را زیر می گیرد می رود جلوی سفارت آلمان شمع روشن می کند. اما برای 16 هزار کودک سلاخی شده در غزه «ککش هم نمی گزد.»! شیفته ایران باستان است و وقتی از ساتراپی های هخامنشی حرف می زند دهانش آب می افتد. گاهی با دخترها و پسرهای سمن زیست محیطی می روند در کوه و کمر، درب نوشابه و نایلکس جمع می کنند. روی بوم، نقاشی رنگ روغن می کشد. کارش هم بد نیست. گیتار هم می زند. علاقه مند به سیر و سلوک تصوف هم هست. زیاد مذهبی نیست اما گاهی نماز می خواند و آش نذری درست می کند و روزهای عاشورا هم سیاهپوش می شود و دنبال دسته راه می افتد. باشگاه بدنسازی می رود. شنا می کند. تنیس بازی می کند. ساعت های طولانی با مجازی مشغول است و...
        اما حالش خوب نیست. گویا ترکیب همه این ها، چیز خوبی از آب در نیامده است. یک روز هم، تقدیر اینگونه رقم می زند که سفره دلش را پیشت باز می کند و سنگ صبورش می شوی. در همان نگاه اول می فهمی که یک حفره بزرگ در قلبش دارد که فقط با معنویت پر می شود. از آن نوع معنویت ها که آرامش می دهد و امن می کند و امید می دهد. معنویتی از جنس رستگاری ابدی. وقتی می خواهی به یک زبانی از معنویت برایش بگویی «پس می زند». نه اینکه منطق حرفت را رد کرده باشد بلکه کانون سخن را معتبر نمی داند. به بیان جامعه شناسی، «دین گریز» شده است و تو نماینده همان جماعتی هستی که این دین گریزی را در جامعه پدید آورده اند. متاسفانه شانسی برای تاثیرگذاری نداری...
        بر می گردیم به نیمایی «خواهرخوانده یِ شهری بهشتی». این شعر به بیان سمبلیک چه می خواهد بگوید که او نمی خواهد بشنود؟!
        مفهوم «شهر» سابقه چند هزار ساله در تاریخ فلسفه دارد. برخی از معروفترین ها را برایتان می گویم. افلاطون به مدینه (شهر) فاضله اشاره می کند. ارزش ها و فضیلت های این شهر را بر می شمرد و در مورد مناسبات بین شهروندان توضیح می دهد. شهر افلاطون سازه ای فیزیکی نیست. یک نهاد است. الگوی روابط است که می توان مصداق شهری نیز داشته باشد در عالم امکان.
        صدها سال بعد یک شهر دیگر در تاریخ معروف می شود. مدینه النبی. برای اولین بار الگوی نظری منسجمی در جهان واقع تحقق پیدا می کند. این شهر هم، نظام ارزشی و مناسبات خاص خود را دارد.
        چند صد سال بعد، دوباره معلم ثانی یا فارابی (ارسطو را معلم اول می دانند)، در جهان اسلام از مدینه فاضله و مدینه ضاله می گوید. دیگرانی هم در مورد شهر گفته اند که از آن می گذریم.
        شهر جمعی از انسان ها را در بر می گیرد که در بطن یک کلان گروه قرار می گیرند و با هم رابطه دارند. شهر مظهر تقسیم کار ارگانیکی است. در شهر است که فلسفه، ادبیات، معماری، هنرهای تجسمی، موسیقی، زیرساخت ها، سلاح، تجارت، حکمرانی و ... شکل می گیرد. دین الگوی روابط و مناسبات خاصی را برای این شهر تجویز می کند که با هر شهر دیگری متفاوت است. حالا اینکه برخی به نام دین سر دین را می برند و در شهر خرابکاری می کنند داستان دیگری ست...
        شهر زمینی که دین طرحش را ریخته است بر یک نظام ارزشی مستحکم استوار است. ارزش دارد و هنجار. مناسبات این شهر نه بر مبنای قرارداد اجتماعی دو طرفه و دوسویه بلکه سه طرفه و سه سویه است. من، دیگری و خدا. توصیه های فراوان دارد به شهروندان:
        مال یتیمان را نخورید. زنا نکنید. انفاق کنید. مبادا همسایه تان گرسنه باشد و شما سیر. به کهنسالان احترام بگذارید. عبادت کنید. به پدر و مادر نیکی کنید. از مظلوم حمایت کنید. بر ظالم بتازید. امر به معروف کنید. نهی از منکر کنید. دروغ کنید. ربا نخورید. غیبت نکنید. به حیوانات آزار نرسانید. علم بیاموزید. اسراف نکنید و...
        معمار این شهر خداست. اوست که طرح کلی این شهر را ریخته است. ما هستیم که می توانیم با نظر معمار آن را بنا کنیم. این شهر همزمان (زمانی که خطی نیست و دورانی نیست و همزمان گذشته و حال و آینده برهم تاثیر دارند.) با شهری در جهانی دیگر پیوند دارد. می توان آن را خواهرخوانده این دانست. مگر نه اینکه شهرداران دو شهر در دو کشور مختلف زمانی که شهرهایشان پیوند عمیقی دارند یا قرار است پیوند عمیقی داشته باشند آنها را خواهرخوانده اعلام می کنند. پیوند شهر زمینی و شهر بهشتی بسیار عمیق است. معمار بین این دو شهر، معبری گشوده است که بین آن دو تبادل صورت می گیرد. از شهر زمینی «نیت» و «عمل» به بالا می رود و در آن سو، کاخ ها برافراشته و باغ ها رویانده می شود. از سمت شهر بهشتی هم امداد الهی و فرشتگان و ... است که در معبر جریان دارد به سوی شهر زمینی...
        وقتی کسی در کوه یا بیابان گم می شود در هزاران کیلومتر مربع، شهر مبدا و شهر مقصد به سهولت پیدا نمی شود. اگر بین دو شهر معبری باشد هر جای معبر را که پیدا کنی به هر دو شهر می رسی...
        دختر یا پسر داستان ما، اگر این معبر نورانی را فهم کند آن وقت شهرش را پیدا می کند یعنی در زمین وارد مناسبات خاصی می شود. همان روابط و مناسباتی که معرف نهاد شهر زمینی پروردگار است. این شهر لزوما جنبه فیزیکی ندارد بلکه می تواند مناسباتی باشد بین جمعی کوچکتر در بطن جمعی بزرگتر در شهرهای کنونی ما. شهری که ظاهرا نیست اما کارکرد دارد. آرامش می دهد و امن است و تعالی می بخشد...
        اگر او معبر را فهم کند همزمان شهر بهشتی را هم نقد می کند. خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        سلام و درودها استاد زراعتی فهیم‌اندیش خندانک

        خداییش اکنون مدینه‌ی فاضله همان قلب و دلِ سلیمِ انسان است که جایگاهِ یزدان و اندیشه‌های نورپرور و محلّ ِ احیای همّت های والاست خندانک

        سلامت و دلشاد باشید
        قلم حکمت‌بیان‌تان نویسا
        روزگاران تان خوش خندانک


        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود مجدد بر همیشه استاد مهربان خندانک
        بله. کاملا موافقم. اگر جمعی سازگار پیدا نشد دل قابلیت آن را دارد عظیم شود و شهری گردد بیکران
        سالک راه خدا بن بست ندارد. اگر همه دنیا در مقابل بایستند و او تنها در یک سمت، باکی ندارد.
        بسیار خوشحالم که میهمان صفحه ام هستید و از حضور پربرکتتان بهره مند می شویم. خندانک
        به مهر یزدان بمانید مهراندیش و مهرافزا و مهرگستر خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد ساکی
        محمد ساکی
        ۲ هفته پیش
        درود بیکران استاد عزیز
        بسیار عالی
        سپاس فراوان بابت زحماتتان و همچنین آرا و نظرات شما و دیگر اساتید عزیز و ارجمند
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب ساکی نیک سرشت و والااندیش خندانک
        خوش آمدید و ممنونم خندانک
        خیلی خوشحالم این شرح و بسط ها، برایتان جالب و مفید بوده است. خندانک
        شاد و تندرست باشید در پناه خدای مهربان خندانک خندانک خندانک خندانک
        احسان فلاح رمضانی
        سلام و درودی مجدد ادیب دانشمند و فرهیخته جناب زراعتی بزرگوار خندانک خندانک
        خیلی خیلی خوب بود مطالبی که عنوان کردید و بسیار آموختم از قلم عالمانه شما خندانک
        خداوند به اندیشه و قلم دانش پژوه شما برکت بده خندانک
        از همه لحاظ عالی قلم زدید خندانک خندانک
        برقرار باشید و سلامت خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب رمضانی ژرف اندیش و زرنگار خندانک
        خوشحالم دوباره میهمان صفحه ام هستید و محتوا برایتان جذاب و مفید بوده است. خندانک
        دعای زیباتان را از عمق جانم آمین می گویم. خندانک
        سپاس بیکران خندانک
        به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بنگارید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        تروخدا نگید ..حجاب.. شهر این خانوم زیبا و سرگردونه... و از اونجایی که در ظاهر، تضمینی برای بهشت رفتنه شده خواهرخوانده‌ی بهشته... خندانک

        اون معبر هم حتمنی نماز و راز و نیاز با خداست؟... خندانک

        درود بر استاد معناگرا خندانک
        خیلی خوبه و یکدست و زیبا... خندانک
        هر چند که خاطره‌گاهی رو نپسندیدم...
        حسی هم که از شهر خانومه گرفتم درسته و غلط همونی که نوشتم... خندانک
        در پناه حق خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        یعنی دست از سر این حجاب بر نمی داریا؟!
        در زمان سرودن تنها چیزی که در ذهنم نبود همین حجاب بود.

        درود بر شاهزاده خانوم تیزاندیش و ژرف اندیش خندانک
        خوش آمدید و سپاس خندانک
        این دفعه می ذارم کدها را خودتان باز کنید. خندانک
        حالا بعضیاش باز هم نشد زیاد مهم نیست. امیدوارم از موسیقی و احیانا زیبایی زبان و تخیل شعر لذت ببرید. خندانک خندانک
        خوب شد به «خاطره گاهی» اشاره کردید و ممنون. یک ویرگول نقطه کم دارد. اینگونه بخوانید:
        زنی را می شناسم در غبار دوردست خاطره؛ گاهی
        بازم سر بزنید به این صفحه. شاید برخی دوستان کدها را باز کردند.
        در پناه خدای مهربان، شادکام و تندرست و رستگار باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ هفته پیش
        درود بزرگوار
        خوش آهنگ و زیباست خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر استاد استکی گرانقدر خندانک
        خوش آمدید و سپاس
        به مهر یزدان بمانید پاینده و بالنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        ۲ هفته پیش
        خندانک
        درود برشما جناب زراعتی عزیز خندانک
        بسیارزیباوتامل برانگیز بود
        قلم توانمندتان توانمندترباد خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر بانوی واژه های ناب و غزل های طلایی خندانک
        خوش آمدید و سپاس بیکران خندانک
        خوشحالم که میهمان صفحه ام هستید. خندانک
        تایید و تشویقتان قطعا امیدبخش و حرکت آفرین است. خندانک
        به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بنگارید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد منصوری بروجنی
        ۲ هفته پیش
        درود
        زیباست خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بیکران خندانک
        زیبانگاهید بزرگوار
        در پناه خدای مهربان باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب نجفی نیک اندیش و شوریده دل خندانک
        سپاس که زیبا می خوانید.
        به مهر یزدان بمانید پاینده و بالنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        شهرام بذلی
        ۲ هفته پیش
        درود ها نثار مهر نابتان استاد
        موفق و مویدو مانا باشید
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب بذلی حق اندیش و زرنگار خندانک
        سپاس از حضور سبزتان
        قلمتان سبز خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        ۲ هفته پیش
        درودتان فرهیخته ی ارجمند
        بسیار زیباست ولی، گویا تنها شاعر مستحضرند بر اساس چه فکتی سروده شده، و خواهرخواندگی کدام شهرها و عدم اصل مفاهمه در مورد چه کسانی مدنظرست
        خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر خانم دکتر طالب زاده ژرف اندیش خندانک
        سپاس که بسیار زیبا می خوانید.
        کمی به شعر و مخاطب فرصت می دهم تا کدها را باز کند. اکثر کدها را بازشدنی می دانم.
        به مهر یزدان بمانید با قلمی درخشان و ذهنی جوشان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        درود مجدد بزرگوار گرامی
        نظر شخصی بنده البته چنینست که بستر ادبیات و خصوصا هنر شعر، باید مبتنی بر اصول استیتکسی باشد، چرا که وظیفه ی هنر نخست رقیق نمودن روح است، انگاهست که اندیشه قابل انتقال خواهد بود، کد و کدنویسی را باید به مهندسین فنی سپرد، البته بنده اگاهم در ایران کشور ما، هیچ چیزی و کسی در جایگاه خودش نیست، لذا این امکان وجود دارد که مثالا شخصی بسیار ذکاوتمند و متفکر از دیدگاه اجتماع نفهمد و یا اندیشه های التقاطی به صورتی طراحی شود که، القای یکجانبه و توتیلاتر داشتهدباشد و... ازین دست.
        باری به هر ترتیب نظر هر فردی در جایگاه خود مهم است، بنده هم با توجه به ارادت و احترامی که برای شخصیت و قلم پژوهنده حضرت عالی و حسن خلق فوق العاده تان قائلم، به اتفاق شعرای نازنین و اندیشنده این محفل زیبا منتظر رمزگشایی سروده ی نابتان خواهم بود.
        برفراز و شادزی
        با احترام
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود مجدد و صبح بخیر خانم دکتر طالب زاده ارجمند خندانک
        از اینکه دوباره میهمان صفحه ام هستید سپاسگزارم. خندانک
        و اما بعد
        در دو پاراگرافی که مرقوم فرمودید گزاره هایی را مطرح نموده اید و به هم ربط داده اید که لازم می دانم چند نکته را در مورد آنها گوشزد نمایم:
        1 ـ اشاره داشته اید: «نظر شخصی بنده البته چنینست که بستر ادبیات و خصوصا هنر شعر، باید مبتنی بر اصول استیتکسی باشد، چرا که وظیفه ی هنر نخست رقیق نمودن روح است، انگاهست که اندیشه قابل انتقال خواهد بود...»
        این که بدیهی ست. هر کس می خواهد بدون ارتباط احساسی و برانگیختن احساس مخاطب، معنایی را در قالب شعر (یا هر اثر هنری) تولید کند بهتر است برود مقاله یا کتاب بنویسد. قطعا آنچه فرمودید ربطی به این شعر خاص ندارد. تحلیل محتوای کامنت های متعدد این صفحه، علیرغم تفاوت در ترکیب جملات، نشان می دهد اثر توانسته است رابطه احساسی با مخاطب برقرار کند.
        2 ـ اصطلاح «کد» ابداع پیش کسوت های مورد وثوق شعر ناب است که نام آنان را ذکر نمی کنم. از منظر این عزیزان، کد هیچ ربطی به رشته مهندسی ندارد. شاید به بیان ساده، کد کلمه یا تعبیری ست که مخاطب در خوانش اول متوجه منظور آن نمی شود و باید تعمق و تفکر کند تا معنا در ذهنش شکل بگیرد.
        3 ـ «کد» و «کدنویسی» در شعر، دو مقوله کاملا مجزا هستند.
        با همان برداشتی که نابی ها از کد دارند شاعر دنبال کدنویسی نیست. شاعر شعرش را می گوید و گاهی شعرش دارای کد است یا کددار می شود. کدام شاعری با هدف کدنویسی شعر می گوید؟! اینجور شعر گفتن (کدنویسی عمدی) مربوط به برخی شاعران چپ مارکسیستی بعد از کودتای 28 مرداد 32 است و دیگر دوره اش به سر آمده است...
        4 ـ جملاتی مانند:
        «البته بنده اگاهم در ایران کشور ما، هیچ چیزی و کسی در جایگاه خودش نیست»
        «این امکان وجود دارد که مثالا شخصی بسیار ذکاوتمند و متفکر از دیدگاه اجتماع نفهمد و یا اندیشه های التقاطی به صورتی طراحی شود که، القای یکجانبه و توتیلاتر داشته باشد و... ازین دست.»
        قطعا «تیکه» و «متلک» و «انگ» است و پاسخش را نمی دهم.
        علیرغم اختلاف عقیده شدید، بهتر است روی فنی شعر همدیگر نظر بدهیم و قضاوت در مورد محتوا و پیام را به مخاطبان در گذر زمان موکول کنیم و همزمان روی آفرینش خودمان متمرکز شویم. زمان نشان خواهد کدام آثار ماندگاری و اثربخشی بیشتری دارد و کدام رویکرد به جهان و کدام گفتمان، ماندگار خواهد شد.
        یک مطلبی هم در مورد کامنت نویسی به ذهنم خطور کرد که کمی بعد در ادامه این پاسخ خواهم گذاشت. شاید برای شما و برخی مخاطبان جالب و مفید باشد.
        در پناه خدای مهربان باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        پرسید:
        شعر چیست؟!
        گفتمش:
        شرح دستپاچه احوال حیرانی
        در پسِ رخدادِ شگفتِ ناگهانی
        زایشی از تجربه درونی یا بیرونی
        به بیانی متمایز از متون علمی و گفتار خیابانی
        نوشتنی و خواندنی
        هنوز شعر نباشد تا خوانندگانی
        بخوانند و در لحظه بگردند شوریده و هیجانی
        صبرکن!
        همواره هست ویرایش‌کردنی

        ما آدم ها در مورد هر چیزی می توانیم «نگرش» داشته باشیم. از نخود فرنگی داخل سالاد اولویه گرفته تا شامپویی که سرمان را با آن می شوریم و رجال سیاسی و شعر...

        نگرش سه بُعد اساسی دارد:
        1 ـ بعد شناختی
        2 ـ بعد احساسی
        3 ـ بعد تمایل به عمل

        مثلا وقتی یک شعر را می خوانیم و کامنت می گذاریم می توانیم هر سه بُعد را به صاحب اثر بازخورد بدهیم:

        بعد شناختی می تواند شامل جملاتی از این قبیل باشد:
        نکته آموز و حکمت آموز است.
        بسیار مفید و روشنگر بود.
        به رویکردی که در این شعر داشتید مخالفم.
        از محضرتان آموختم.
        نگاه شما به موضوع در این شعر سطحی است.
        رابطه بین ... و ... را به خوبی بیان کردید.
        ....

        بعد احساسی می تواند شامل چنین جملاتی باشد:
        لذت بردم از خوانش اثرتان
        اعجاز کردید استاد
        اصلا کارتان را دوست نداشتم.
        قشنگ بود.
        خیلی دوست داشتم شعرتان را
        احساس خاصی نداشتم در خوانش شعرتان
        صبحم را ساختید با شعرتان
        ...

        بعد تمایل به عمل هم می تواند با اینگونه جملات بیان شود:
        قطعا دوباره برای خواندن مراجعه خواهم کرد.
        این شعر را برای همسرم خواهم خواند...
        شعرتان را می نویسم و روی درب یخچال می زنم.
        از آن شعرهایی است که مایل نیستی به خاطر بسپاری...
        خیلی مایلم با شما ملاقاتی داشته باشم.
        پاسخ توهین در این شعر را با شعر خواهم داد.
        به عنوان یک کار آموزشی می خواهم روی وزن شعرتان کار کنم.
        ...

        دست مخاطب باز است برای بیان گزاره هایی از بین هزاران ترکیب مختلف از جملات که سه بُعد نگرشی خود را نشان دهد.
        ارادتمند همه دوستان و عزیزان نابی هستم. خندانک خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        درود مجدد جناب رضایی گرانمایه
        انچه که به عنوان سروده طراحی شده و به صورت کدگزاره بیان میشود و سپس البسه ای از اصول زیباشناختی بر ان پوشانده می شود، با آن اثر هنری که از مجرای زیباشناسی روح جاری شده و خواه ناخواه حامل کد و سمبولهای فکری فرد است، متفاوت خواهد بود.. بنده از سابقه ی استعمال واژه ی کد که فرمودید مطلع نیستم به عنوان یکی از قدیمی ترین اعضای این محفل ارجمند،
        و نیز وجوه معنوی و زیبایی ادبی اثار جناب عالی را انکار نمیکنم، بنده به دلیل فعالیت های روزمره در حوزه های فنی و کدنویسی و..، تنها نگاه متفاوتی به واژه ی کد دارم که فکر نمیکنم جای انتقاد داشته باشد.
        و کاملا بر فرمایشات متین حضرت عالی صحه میگذارم که شعر کدگزاری شده مارکسیستی دچار انقضا است، چرا که امروز دیگر مانند دهه ی شصت، فشار، زندان و شکنجه و تبعیض و تبعید در خصوص شیفتگان چپ گرا اعمال نمیشود، بلکه منافع و منابع کشور دودستی به ان سمت اهدا شده است.
        در خصوص بند چهارمی که مندرج فرمودید،
        فکر نمیکنم، در بین چندده میلیون ایرانی، جز عده ی بسیار قلیل با عرض بنده مبتنی بر جای و جایگاه ها در این کشور مخالف باشند، و اندیشه های التقاطی صرفا یک سویگیری فلسفی می تواند باشد، بنده برداشت را بر عهده ی مخاطب تیزهوش گذاشتم و اصلا هم وجهه ی انتقادی نداشت بدان مفهوم که امروزه به صورت انتسارات کثیر مناسبتی و مثلا مذهبی در کشور رواج بیش دارد و قابل دسترس همگان هم هست.

        شایان ذکر است، بنده بنا بر شاکله ی شخصیتی و نوع نظام اندیشگانی، هرگز در لفافه و به قولی متلک وار وارد مکاتبه یا مکالمه نمیشوم، این را دور از ارج خودم و مخاطب می دانم و این رویه مختص افراد ریاکار و فرصت طلب است عموما، و اصولا اگر کمترین فردی را شایسته ی مباحثه ندانم از هر جنبه، علمی، تفکر، اخلاقی و..، در پیج ایشان حضور به عمل نمیاورم، لذا اگر پای اثر شاعری عرض ادبیست و سخنی و بحثی، لزوما برای این جانب به منزله ی احترام وافی برای ایشان و یکدلی و ابرازات شایسته است و طرف مقابل برایم ماهیتا و حقیقتا دارای شان بسیارست، از حضرت عالی به عنوان سیاست دان، پژوهشگر و ادیب انتظار بیشتری میرود که وقتی اجازه بحث و فراخوان ان را صادر میفرمایید، سعه ی صدر کافی ابراز دارید.
        به هر ترتیب از اینکه اجازه دادید بخوانم، بنگارم و همراه دوستان بینداشیم در صفحه ی عالمانه تان خوشوقت شدم.
        خندانک با مهر
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر خانم دکتر طالب زاده گرانقدر خندانک
        کاملا موافقم که شاعری می تواند کدهایی را انتخاب کند و بعد لباس شعر بر روی آن بپوشاند. مثال مارکسیست ها را هم که برایتان زدم. اما در گفت و شنود قبلی به صراحت گفتم که در مورد این شعر اینگونه نیست و به صورت کاملا تصادفی کددار شده است. شما هم زیاد نسبت به کلمه کد حساس نباشید. سپیدسرایان شعر ناب، قریب به اتفاق شعر کددار می سرایند و بعضا خودشان هم نمی توانند کدهایشان را باز کنند. خندانک خندانک
        البته شما به عنوان مخاطب می توانید بگویید ناخودآگاه شاعر اینکار را انجام داده است. محال نیست. آن وقت من روی ناخودآگاهم تمرکز می کنم که آیا چنین است یا خیر.
        در مورد سابقه بکارگیری مفهوم و منظور کد در شعر ناب هم در خصوصی برایتان یکی از پیشکسوتانی که این کلمه را رواج داده، چه کسی بوده است. البته قبل از آمدن ما به سایت، افراد زیادی این اصطلاح را به کار برده اند.
        بقیه موارد هم انشاءالله سوءتفاهم بوده است. شما حلال کنید. به هر حال میهمان عزیز صفحه ام هستید و من غالبا نسبت به میهمانان صبور و مهربان هستم.
        از حضور سبزتان مجددا سپاسگزارم. خندانک
        به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بنگارید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        ۲ هفته پیش
        درود جناب زراعتی
        زیباست و کمی سخت انگیزناک
        خندانک خندانک
        خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود جناب نظری ارجمند خندانک
        زیبانگاهید بزرگوار خندانک
        نه. واقعا سخت نیست. در مقایسه با شعر فیله زبان که 21 کد داشت و یک هفته طول کشید تا با کمک دوستان، کاملا بازش کنیم خیلی هم راحت است. تازگی ها دوستان عزیز یک مقدار کم حوصله شده اند. قبول ندارید؟
        به نظرم باید بیشتر با اشعاری که لایه های پیچیده و معماگونه دارند کار کنیم. به امید خدا، بعدها و در مجال مناسب، در مورد ضرورت این قضیه صحبت خواهم کرد.
        به مهر یزدان بمانید با قلمی درخشان و ذهنی جوشان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        یاسر کریمی
        ۲ هفته پیش
        درودها بر شما جناب زراعتی خندانک
        زیبا سرودید خندانک
        موفق باشید خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود جناب کریمی ارجمند خندانک
        سپاس که زیبا می خوانید.
        قلمتان سبز خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        ۲ هفته پیش
        سلام و عرض ارادت استاد زراعتی گرامی خندانک
        بسیار ارزشمند است
        درود بر شما
        انگار باید دوباره خودتان این شعر زیبا را رمز گشایی کنید
        خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب میرزادوست اندیشمند و ژرف اندیش خندانک
        خوش آمدید و سپاس
        این بار فرصت می دهم به شعر و مخاطب تا کدها باز شود. باز هم نشد خیالی نیست. امیدوارم از موسیقی و شاید تخیل متفاوت خود شعر لذت برده باشید.
        در پناه خدای مهربان، شادکام و تندرست و رستگار باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما
        موفق باشید
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بیکران خندانک
        قلمتان سبز خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۲ هفته پیش
        درود و عرض ارادت خدمت استاد ارمان ارجمند 🥇🎖️🌹🪬

        رمز آلود و خسته با طعم حقیقت❤️💫


        اگر کودک درون یک هنرمند بمیرد یا بزرگ شود خاتمه ی هنر خواهد بود.
        ✍️م.مدهوش

        کودک درونتان ابدی هنرمند و شاعر معاصر عزیز ☄️👏🙏🌹💫✨🫶🕊️🥇🎖️🥂❤️‍🔥

        بسیار زیبا و دلنشین خواندم و لذت بردم🤞☄️🖐️✨💫🌹👏👏👏👏👏👏👏
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب دکتر مدهوش فرهیخته و هنرمند خندانک
        سپاس از حضور و نظر سبزتان
        من امید دارم زن قصه ما، از سرگردانی بیرون بیاید. خیلی امیدوارم.
        عجب گزاره تفکربرانگیزی در مورد کودک درون فرموده اید. قبلا نشنیده بودم.
        پاینده و بالنده بمانید با قلمی درخشان و ذهنی جوشان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        ۲ هفته پیش
        درود
        مثل همیشه
        زیبا و دلنشین
        سروده اید
        ⚘⚘⚘⚘
        رقص قلمتان ابدی
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود جناب عبداله پور نیک سرشت و شوریده دل خندانک
        سپاس از حضور و نظر سبزتان
        به مهر یزدان بمانید پاینده و بالنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        مدینه ولی زاده جوشقان
        ۲ هفته پیش
        درود بیکران بر شما
        جالب ،زیبا و معمایی بود
        کد ها باز بشه دوباره می خوانم
        هر چند راه راست رو به این خانم نشان داده اید
        اذهان رو به چالش کشیده اید سپاس
        در پناه حق شاد و سلامت باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر بانو ولی زاده نیک اندیش و زیباقلم خندانک
        خوش آمدید و ممنون خندانک
        خوشحالم همراهی با جریان این اثر برایتان جذاب بوده است.
        من هم اشعاری که رازگونه و معماگونه باشد دوست دارم. خود این زن که اصلا مهم نیست معلوم شود چه کسی است. یک تیپ اجتماعی است. شاید در ذهن من مصداق داشته باشد اما برای خواننده فرقی نمی کند چه کسی باشد. اما بقیه کدهای شعر با کمی تعمق و تفکر باز می شود...
        در پناه خدای مهربان، شادکام و تندرست و رستگار باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ابراهیم هداوند
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما بزرگوار
        آهنگین بود
        با فرمایشات دکتر بانو طالب‌زاده عزیز موافقم
        خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب هداوند ارجمند خندانک
        سپاس از حضور و نظر سبزتان خندانک
        با بخش عمده نظرات خانم دکتر طالب زاده گرانقدر که گویا نظر شما هم هست مخالفم. پاسخ هر دو عزیز را در ذیل کامنت ایشان نوشته ام. می توانید به آنجا مراجعه کنید و بخوانید.
        خیلی خوشحالم برای اولین بار میهمان صفحه ام هستید. خندانک
        به امید دیدار مجدد خندانک
        در پناه خدای مهربان باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ هفته پیش
        باعرض سلام
        زیبا سرودی بود
        هزاران درود
        شاعر گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بزرگوار خندانک
        خوش آمدید وسپاس
        پاینده و بالنده بمانید به مهر یزدان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        ۲ هفته پیش
        درود جناب زراعتی
        زیباست خندانک
        فقط اینکه مگه در نیمائی قافیه وجود نداره؟
        پیروز و دلشاد باشید
        خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب اکرمی عزیز خندانک
        زیبانگاهید بزرگوار خندانک
        وزن را دوباره چک کردم. ظاهرا ایراد وزنی ندارد. اگر مورد هست ممنون می شوم توضیح دهید.
        این شعر بر پایه رکن «مفاعیلن» سروده شده است.
        در مورد قافیه هم متوجه سوالتان نشدم. اگر کسی در نیمایی بتواند قافیه بدهد برخی مواقع کار را زیبا می کند. نظرم این است (اصراری روی آن ندارم) که در اشعار نیمایی کوتاه، گاهی قافیه جواب می دهد و در نیمایی های بلند، اثر را خراب می کند...
        به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بنگارید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        محمد اکرمی (خسرو)
        ۲ هفته پیش
        درود مجدد
        در یک تقسیم‌بندی کلی به ترتیب شکل‌گیری، انواع شعر نو را می‌توان به سه دستهٔ کلی تقسیم کرد:

        شعر نیمایی (شعر نو مصطلح): وزن عروضی دارد اما جای قافیه‌ها مشخص نیست مثل اشعار اخوان ثالث، فروغ فرخ‌زاد و سهراب سپهری.
        سپید (شعر آزاد): هر چند آهنگین است اما وزن عروضی ندارد و جای قافیه‌ها در آن مشخص نیست مثل برخی اشعار احمد شاملو.
        موج نو (شعر منثور): نه قافیه دارد و نه وزن عروضی و فرق آن با نثر در تخیل شعری است. موج نو به پیچیدگی معروف است مثل برخی اشعار احمدرضا احمدی.
        (ویکی پدیا)
        به قول نیما یوشیج بنیان گذار سبک نیمایی :قافیه زنگ کلام است
        خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود مجدد خندانک
        بله. کاملا موافقم. قافیه در نیمایی به عنوان زنگ کلام استفاده می شود و غالبا بین هر چند بند یا لخت استفاده می شود. اما در مورد همه بندها کمتر استفاده می شود. توضیحی که در پاسخ قبلی دادم برای بکارگیری قافیه در همه بندها بود.
        با کمی تسامح، «گاهی»، «بهشتی» و «نورانی» را هم قافیه یا بهتر بگویم شبه قافیه گرفته ام. خود نیما هم اگر بود زیاد سخت نمی گرفت. خندانک اما باز هم بیشتر کنکاش می کنم و در صورت ضرورت ویرایش خواهم کرد.
        دو نمونه از قافیه های مشابه شعر خودم در اشعار نیما برایتان ذکر می کنم:

        شعر «سایه ی خود»:
        ...
        «انگیخته از نهادش
        رگ‌های صدا
        یک خنده نه از لبانش
        ...

        شعر «بازگرداندن تن سرگشته»:
        ...
        ای رفیقِ روزِ رنجِ بینوایی
        از کدامین راه بر سوی فضای تیرگان این راه را دادی درازی؟
        ...

        در هر دو مورد از شبه قافیه به عنوان زنگ کلام استفاده کرده است که از نظر قواعد قافیه ایراد دارد.
        باز هم ممنون که تذکر دادید. خندانک
        در پناه خدای مهربان باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        محمد اکرمی (خسرو)
        ۲ هفته پیش
        بله قبول دارم که قوافی در نیمایی کاملا از قواعد کلاسیک پیروی نمی کنه
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        ۲ هفته پیش
        درود
        مثل همیشه
        زیبا و دلنشین
        سروده اید
        ⚘⚘⚘⚘
        رقص قلمتان ابدی
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بیکران خندانک
        سپاس که زیبا می خوانید.
        به مهر یزدان بمانید پاینده و بالنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        ۲ هفته پیش
        درود و عرض احترام جناب استاد زراعتی گرامی
        شعری معما گونه است

        سلامت باشید و برقرار
        خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب ایوری ژرف اندیش و فرزانه خندانک
        خوش آمدید و سپاس
        بله. کمی معماگونه است. اما به غیر از هویت آن زن یا تیپ اجتماعی آن زن که زیاد اهمیت ندارد، بقیه موارد با دوباره خوانی و تعمق بیشتر کشف می شود. امیدوارم از موسیقی جذاب و احیانا زیبایی ساختار و تخیل این نیمایی لذت برده باشید. در نگاه اول، کدها باز هم نشدند ایرادی ندارد.
        به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بنگارید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۲ هفته پیش
        درودتان بزرگوار
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک



        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بیکران خندانک
        پاینده باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما جناب آرمان بزرگوار


        خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر بانو حکیمی فرزانه خندانک
        سپاس از حضور سبزتان خندانک
        در پناه خدای مهربان، به همراه عزیزانتان شادکام و تندرست و رستگار باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        معصومه درگاهی
        ۲ هفته پیش
        بسیار لذت بردم از خواندن این متن‌زیبا خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر بانو درگاهی نیک اندیش و زیباقلم خندانک
        خوش آمدید و سپاس
        خوشحالم از همراهی با جریان این اثر، احساس خوبی داشتید.
        به مهر یزدان بمانید پاینده و بالنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        معصومه درگاهی
        ۲ هفته پیش
        بسیار عالی یود خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        عالی نگاه تیزبین و پرمهر شماست. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        ارسال پاسخ
        محمد ساکی
        ۲ هفته پیش
        بنده ناچیز کمترین افسوس و دریغی ملایم [و خواستنی؛ (البته برای رشد روح)] را در اثر زیبایتان احساس و ادراک می‌نمایم؛ اما پی به احساس استیصال خاصی نمی‌برم یا اینکه دست‌کم بنده ناچیز کمترین قادر به درک آن نیستم


        سلام و عرض ادب استاد عزیز و ارجمند جناب استاد رضایی عزیز و بزرگوار
        بسیار عالی
        بسیار زیبا
        ضمنا
        از آرا و نظرات شعر «آدم و حوا» بهره بردم. سپاس بسیار از دلسوزی و زحمات بیدریغ‌تان
        همواره برای حضرتعالی بهترینها را از محضر بارگاه حضرت باریتعالی خواستارم
        شاد و سلامت و سربلند باشید و برقرار ان‌شاءالله
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب ساکی ژرف اندیش و والااندیش خندانک
        عالی و زیبا، حضور و نظرتان ارزشمندتان است. خندانک
        برداشت احساسی خود را از این نیمایی، چقدر عمیق و دقیق توصیف کردید. تحلیل گزاره های شما برای سنجش مهم ترین رکن تولد یک شعر (همانند هر اثر هنری دیگر) یعنی سطح و چگونگی برانگیختگی احساسی در مخاطب، برایم بسیار مفید و راهگشاست.
        اما حضور پربرکتتان باعث شد نکته ای به ذهنم خطور کند:
        روح و قلب و ذهن انسان عجیب حاصلخیز است.
        گاهی در تصادف و تلاقی معمول آدم ها در جریان زندگی، بذر اندیشه ای در ذهن همنوع کاشته می شود و ماجرا فراموش می شود. سال ها بعد که تقدیر دوباره اینان را به هم می رساند می بینی آن بذر کوچک، درختی شده است تنومند. گاهی اعجاب آن صدچندان است. فقط یک درخت نیست جنگلی انبوه پدید آمده است...
        به نظر من، بزرگترین رسالت ابدباوران خداپرست در مواجهه با سرگشتگی هر انسانی در مسیر زندگی همین است. کاشت بذر اندیشه یا ایده ای تا شاید نهالی شود یا درختی یا جنگلی و او را از آفتاب سوزان سرگشتگی نجات دهد و به سایه امن رستگاری ابدی برساند.
        این رسالت ما در قبال همدیگر است با هر ابزاری از جمله واسطه های هنری مانند شعر. به شرط آن که شعر حدیث حق باشد یا حداقل حدیث خلق. نه آنکه فقط حدیث نفس بیهوده ای باشد و غیر از انعکاس تجربه درونی یا بیرونی ما هیچ خیری برای دیگری نداشته باشد.
        همه ما می توانیم باغبان همدیگر باشیم به شرط اینکه به این زودی ها از استعداد خودشکوفایی آدم ها ناامید نشویم...
        دعای زیبایتان را از صمیم جان آمین می گویم. خندانک
        در پناه خدای مهربان باشید تا درقول و قلم و قدم هایتان، همواره با لبخند فرشتگان پیرامون تایید گردید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        🍁🍁🍁
        🍁🍁
        🍁
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        شاهزاده خانوم گرانقدر خندانک
        دوباره شرمنده ام کردید با گلباران. سپاس بیکران خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد ساکی
        محمد ساکی
        ۲ هفته پیش
        سلام و عرض ادب مجدد استاد عزیز
        کاملا با آرا و نظرات‌تان موافقم بخصوص بخش «حدیث نفس»، بنده هم از فرمایشات پربارتان نکته‌ای به خاطرم امد:
        شاید در عصر حاضر آنچه از محتوای آثار هنری مهمتر است زبان و نوع بیان آن و البته عطش مخاطب باشد؛ همان چیزی که موجب سلطه رسانه های مادی گرا می‌شود، شاید مارشال مک لوهان بیراه نگفت که: «رسانه از محتوا مهمتر است تا جایی که محتوا خود رسانه است و نه خود محتوا» یعنی خود رسانه جای محتوا را گرفته است

        بنابراین به نظرم قدرت رسانه در عصر حاضر اگر بیشتر از محتوا نباشد کمتر هم نیست. در مجموع از آثار حضرتعالی و آرا و نظرات ذیل و ضمن آنها همیشه استفاده می برم. دو شعر باز انتشار اخیر _«مادر» و «مثل جانور»_ هم بسیار عالی ست
        با تقدیم مراتب احترام و سپاس فراوان
        شاد و سلامت و سربلند باشید و برقرار ان‌شاءالله
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب ساکی عزیز و فرهیخته خندانک
        خوش آمدید و سپاس خندانک
        نکات جالب و تامل برانگیزی فرمودید. خندانک
        و چه تصادف جالبی. به نظریات مارشال مک لوهان اشاره کردید. به گمانم سال 1388 بود که کتابی با عنوان «کهکشان پنجم» منتشر کردم. بخشی از جزوه درس «جامعه شناسی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی» بود که با اضافه کردن مباحث تکمیلی منتشر شد. فصل دوم به سه کهکشان معروف ملک لوهان می پردازد. این فصل مطالبی مختصر، روان و با محوربندی نوین دارد. فکر کنم کتاب، هم اکنون در سایت طاقچه موجود باشد.
        همانطور که اشاره داشتید مک لوهان با اسلوبی خلاقانه و برخلاف اکثر نظریه پردازان ارتباطات، محتوا را به حاشیه می برد و فرم و ساختار پیام و رسانه را برجسته می سازد. اوج کار او این بود که تحولات عظیم تاریخ بشری را در چند هزار سال گذشته، ناشی از تحول اساسی در شکل ارتباطی می داند نه در محتوای ارتباط. بعد هم سه دوره تاریخی متاثر از تغییر فرم رسانه یعنی کهکشان شفاهی و کهکشان گوتنبرک و کهکشان مارکونی را مطرح می کند...
        خیلی خوشحال شدم که دوباره میهمان صفحه ام بودید. خندانک
        سبز و سبزاندیش بمانید به مهر یزدان خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        سید محمد حسین شرافت مولا
        ۲ هفته پیش
        با سلام و عرض ادب
        زیباست
        قلم تان در اوج
        تقدیم سپاس
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب شرافت مولای ارجمند خندانک
        سپاس که زیبا می خوانید.
        به مهر یزدان بمانید پاینده و بالنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        ۲ هفته پیش
        گشوده معبری معمار
        «ابدبنیاد» و نورانی
        نگاهش را اگر بر آسمان دوزَد
        بیابد معبر و شهرش خندانک خندانک

        سلام و درودها ادیب اندیشمند جناب زراعتی بزرگوار خندانک
        زیبا قلم زدید خندانک خندانک
        برقرار باشید و سلامت خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب رمضانی فرهیخته و دانشمند خندانک
        زیبایی در نگاه پرمهر شماست. خندانک
        سپاس بیکران خندانک
        سبز و سبزاندیش بمانید به مهر یزدان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدیس رحمانی
        ۲ هفته پیش
        درودها استاد عزیز
        بسیار زیبا و ژرف قلم زدید خندانک خندانک
        موسیقی هم بسیار ناب خندانک :

        خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر بانو رحمانی فرهیخته خندانک
        سپاس که ژرف می نگرید و بسیار زیبا می خوانید. خندانک
        ممنون. موسیقی هم از «سلین دیون» است و شاهکاری ست برای خودش. هرچند در بکارگیری آهنگ بی کلام آن، هیچ تناسبی بین این شعر و متن آنگ و فیلم سینمایی که آهنگ برای آن ساخته شده است برقرار نکرده ام. خندانک
        از اینکه میهمان صفحه ام بودید خوشحالم. خندانک
        به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بنگارید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم عادلی
        ۲ هفته پیش
        درود شاعر ارجمند
        شعر متفاوت وزیبایی بود
        رد قلمتان ابدی خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر بانو عادلی نیک سرشت و زیباقلم خندانک
        سپاس که متفاوت و زیبا می خوانید.
        خدای مهربان به اندیشه و قلمتان برکت دهد. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی قاسمی م
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما🙏
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بیکران خندانک
        سپاس از حضور سبزتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        برات اله قربان نژاد(برات)
        ۲ هفته پیش
        درودتان استاد عالی بود🙏🙏🙏🙏🙏🙏
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب قربان نژاد اندیشمند و فرهیخته خندانک
        عالی نگاهید بزرگوار. سپاس
        به مهر یزدان بمانید پاینده و بالنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما جناب استاد رضایی عزیز

        از شعر ناب و مطالب ارزشمند جناب عالی و دوستان گرانمهر در کامنت ها بهره بردم

        برایتان سلامتی و بهترین ها را ارزومندم

        زنده باشید به مهر

        خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب دکتر مهدی پور اندیشمند و فرزانه خندانک
        خوش آمدید و سپاس خندانک
        خوشحالم شرح و بسط مندرج در گفت و شنودها برایتان جالب و مفید بوده است. خندانک
        در پناه خدای مهربان به همراه عزیزانتان، شادکام و تندرست و رستگار باشید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد منصوری بروجنی
        ۲ هفته پیش
        درود
        زیباست خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب منصور نیک سرشت و نیک اندیش خندانک
        سپاس که زیبا می خوانید.
        خدای مهربان به اندیشه و قلمتان برکت دهد. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرمان طاهری
        ۲ هفته پیش
        درودتان باد جناب رضایی استاد عزیز و ادیب
        زیبا و دلنشین سروده اید
        رد قلمتان ابدی 🤍🙏🌹
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب طاهری زیبااندیش و زیباقلم خندانک
        خوش آمدید و سپاس
        خوشحالم که همراهی با جریان این شعر برایتان دلنشین بوده است.
        به مهر یزدان بمانید حق مدار و حق اندیش و حق بیان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ هفته پیش
        درود جناب زراعتی زیبا بود
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب آزادبخت تیزاندیش و ژرف اندیش خندانک
        زیبایی در نگاه پرمهر شماست.
        خدای مهربان به اندیشه و قلمتان برکت دهد. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        ۲ هفته پیش
        سلام و عرض ادب
        زیباست
        نقدها در گیرایی و زیبایی این اثر کامل هویداست

        خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر جناب مزینانی حق مدار و زرنگار خندانک
        خوش آمدید و سپاس بیکران خندانک
        بله. بر برخی اشعارم، گفت و شنودها فربه می شود و به عنوان محتوایی ارزشمند و سازنده به یادگار می ماند. امید دارم که چنین باشد...
        به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بنگارید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        برات اله قربان نژاد(برات)
        ۲ هفته پیش
        عرض ادب و احترام عالی بودو دلنشین
        درودتان جناب زراعتی آرزوی توفیق
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود جناب قربان نژاد نیک سرشت و شوریده دل خندانک
        سپاس که عالی و دلنشین می خوانید. خندانک
        در پناه خدای مهربان باشید پاینده و بالنده خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۲ هفته پیش

        درود تان بزرگوار
        دوباره خواندم و بهره بردم
        سلامت و سرفراز باشید

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بیکران خندانک
        سپاس بیکران خندانک
        خوشحالم که دوباره میهمان صفحه ام هستید و محتوا برایتان مفید بوده است.
        به مهر یزدان بمانید تا همواره ناب بنگارید. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آگرین یوسفی
        ۲ هفته پیش
        خندانک خندانک خندانک
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود بیان بسیار زیبایی داشت. البته ممکن است معبر را ببیند اما بنا به قرائنی فکر کند که سراب است...
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲:۵۰
        درود بر جناب صادقی ژرف اندیش و فرزانه خندانک
        سپاس که بسیار زیبا می خوانید. خندانک
        به نکته ظریفی اشاره کردید. گاهی معبری که همواره پیش چشم است فسانه و سراب و خرافه نامیده می شود و فسانه ای بیهوده از جعل تاریخ و نژادپرستی و سلوک بی بنیان و... نقشه یِ راه. حیف از «اکثرهم لایعقلون» خندانک
        خدای مهربان، بهترین های زمینی و برترین های آسمانی را نصیبتان کند. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرامرز عبداله پور
        سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ ۱۸:۱۱
        درود
        مثل همیشه
        زیبا و دلنشین
        سروده اید
        ⚘⚘⚘⚘
        رقص قلمتان ابدی
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲:۵۰
        درود بیکران خندانک
        سپاس بیکران خندانک
        قلمتان سبز خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        ۱۳ روز پیش
        درود و عرض ادب و احترام
        از شعر و واکاوی آن ،همچنین شرحی که در کامنت گذاشتید مستفیض شدم.اما قبل از واکاوی و خواندن توضیحات شما
        برداشتم از شعر این بود که تلنگری بر خودکاوی و خودآگاهی ست، در نهایت توجه به هست ها واهمیت آن هاست..
        در فرصتی دیگر برای درک بهتر،پنجره ی سبز استاد بانو کوهواره ی عزیز و همچنین شرحی که شما گذاشتید را مرور خواهم کرد
        سلامت و سعادتمند باشید 🙏🏻
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        درود بر مریم بانوی فرهیخته خندانک
        خوش آمدید وسپاس خندانک
        خوشحال می شوم دوباره میهمان ویژه صفحه ام باشید.
        بله. غالبا مشکل انسان ها، ناملایمات جهان عینی نیست بلکه اختلال یا ضعف در شناخت و باور است. ذهن و روان است که جهان را بر ما تنگ و ملال می کند یا برعکس فرصت و جهش می سازد. سرگشتگی ها غالبا به خاطر فشار پیرامون نیست بلکه نوع «جهان بینی» و «سبک زندگی» ما (هر دو از جنس باورهای فرهنگی و ذهنی) است که ما را سرگشته می سازد...
        شاید وقتی دیگر، مفصل تر در موردش صحبت کنیم. به یاری خدا خندانک
        خدای مهربان به اندیشه و قلم شما برکت دهد. خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2