سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        خسته ام

        شعری از

        سعید صادقی (بینا)

        از دفتر دلشکستگی هایم را نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۵۷ شماره ثبت ۹۴۸۵۳
          بازدید : ۱۰۵۰   |    نظرات : ۳۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        خسته ام امروز و فردا نیست بحث خستگی
        راوی دردم شده محتاج قدری زندگی
         
        از خدا پنهان ندارم از شما پنهان چرا؟
        درد را از هر که دیدم دیده ام در هرزگی
         
        با تو ام ای روح سرگردان فریاد و سکوت
        جا به جا کردی چرا جا را تو در افسردگی؟
         
        کمتر از فردا شدم دیروز را هر روزه ام
        حال امروزم شده مرداب سرد تیرگی
         
        با تو ام رویا کجایی شوق فرداهای من
        من که گم گردیده ام اما تو داری چیرگی
         
        میتوانی از درون سالها رد تماس
        اختیارم را بیابی با پیام تازگی
         
        آری آری تازگی رمز الدوام قلب ماست
        می شود یعنی بیایی با چراغ سادگی؟
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عليرضا حكيم
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۲۰
        درود بر شما زیبا بود

        خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۲۵
        درود بزرگوار خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۴۷
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        موثر و پر معنی
        دستمریزاد خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۲۶
        حضورتان انرژی بخش است
        بزرگوار ممنونم
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۱۵
        سلام و درود

        چه پرسش های حکمت سویی با پایانی زیبا و بغایت ارزشمند که برای اغلبِ متفکرانِ ژرف اندیش چنین پرسش هایی هست و ابیاتِ دلسروده تان برایم یادآور تلمیحاتی تاریخی است که بااجازه از نوشتنش برای دوری از اطاله ی کلام ، صرف نظر دارم.

        درباره ی شعرتان از جنبه ی ساختاری و همچنین مضمونی بطورِ مفصّل و فرهیخته بیان ، بزرگان نوشتند.


        آری آری تازگی رَمز الدّوامِ قلب ِ ماست
        می شود یعنی بیایی با چراغ سادگی؟


        ( چراغ سادگی ) بهترین اضافه ی تشبیهی ، که تابحال در طول ِ مواجهه با عالَمِ ادبیات و آرایه ها و آموزه هایش ، شنیده ام ؛ که هر انسان را - به قولِ حافظِ زیباسخن - نمودِ (خضر رَه ) و از همه مهم تر جلوه ی آیه ۳۵ سوره نور است که یگانه خدا در این آیه خود را به سادگی و همه فهم ؛ برای تمام مخلوقاتش و برای کلِ پیکره ی کائنات ، معرفی می کند : (الله نورالسموات و الارض مَثَلُ نورهِ کمِشکات فیها ....) و نیزِ نورِ
        ( چشم و دل و راه ) بودن را در ذهنِ جان متبادر است و واقعاً اشتیاقِ هرمخلوق یعنی ( کهکشان ها و مَلَک و جنّ و انسان و نبات و حیوان و جماد...) را بر این نوع (چراغ وارگی) که سفینه النجاتِ نَفَس با جذبِ تازگی ها و پویایی ها ، از هر نوع خستگی ها و دَرماندن های لحظات است ؛ زیبا و هنرپرور ، بیان می دارد .

        می شود یعنی بیایی عشق را معناکنی؟
        از چراغِ چشم هایت نور را شیدا کنی؟ البته ادامه دارد این بُرشی از یک خط خطی ام


        سلامت باشید و سربلند
        نوریاب از رحمتِ واسعه ی یگانه حق
        به دور از
        هر نوع هجوم خستگی ها و اندکِ غم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۳:۵۵
        سلام بر شما استاد عزیز
        خانم حسین زاده گرامی

        ممنونم از بذل توجهات بینظیرتان به شعرم که همواره نقاط مثبتش را برایم بازنگیری و کنکاش میکنید و بلد.

        این از بزرگواری شماست
        درود بر شما خندانک
        ارسال پاسخ
        سلمان مولایی
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۲۴
        سلام

        و

        فارغ از شعر و قافیه های اش که تیرگی با چیرگی و هرزه گی و تازه گی درست هم قافیه شده اند و باقی تنها در حروف اضافی شبیه هم هستند و نه در حروف اصلی هم قافیه خسته ، هرزه ، افسرده در حالت بسیط هیچ ارتباطی از نوع قافیه با یکدیگر ندارند و گی یا همان یای نسبت افزوده شده به پایان کلمه توان ساختن قافیه را ندارد چرا که خود حرفی عارضی ست و نه اصلی .
        اما گفتم فارغ از قافیه چرا که این علم را به راحتی می توان در کتاب ها و سایت های گوناگون یافت و آموخت اگر کسی خواهان اش باشد پس نیاز چندانی به کاوش و چند و چون ندارد اما آن چه که دست به قلم ام کرد اصطلاح دست و پا گیری های بیهوده بود .
        بماند که با اصل ادبیات این ترکیب مشکل دارم اما آن چه را که بیدل عزیز بیهوده خوانده است و دست و پاگیر همان عنصری ست که می توان گفت از عوامل اساسی زنده ماندن زبان و انتقال آن به نسل های بعدی بوده است اگر دایره دیدمان را به آخر مصراع و بیت محدود نکنیم و قصاید و مثنوی را همچون منظومه های پر از ستاره های قافیه و ردیف ببینیم در خواهیم یافت که در سال های آغازین پس از هجوم اعراب فردوسی تنها با داستان سرایی و اسطوره سازی زبان فارسی زنده نگه نداشت چرا که همین امور نیاز به ابزار داشتند و بی شک کلمات ابزار او بوده اند و قافیه سازی یکی از بهترین روش های توسعه ی زبان و در ذهن ماندن اش .
        دو دیگر آن که هر چارچوبی که در جهان می بینیم از بدن انسان گرفته تا کلونی مورچه ها و زنبورها دارای قواعدی برای خویش هستند که این قواعد برای بقای این چارچوب ها اساسی هستند و زیر پا گذاشتن شان نابخشودنی پس اگر من از بدن انسان آگاهی کافی ندارم یا قوانین پیاده روی در قضا بلد نیستم دلیلی نمی شود برای آن که این موارد بیهوده و دست و پاگیر بنام م .
        سه دیگر آن که به اندازه ای گوناگونی قالب علاوه بر شعر امروز ، در اشعار کلاسیک داریم که هر شاعری می تواند بسته به توانایی ها و علاقه های خود در قالبی که می پسندد و از عهده اش بر می آید ، شعرآزمایی کند و برای راحت شدن کار در قوافی غزل ، مثنوی بنویسد و یا برای راحت شدن از هم تراز بودن دو مصراع ، مستزاد بنویسد یا نه شیوه دیگرگون کند نثری به قاعده ی مناجات نامه خواجه یا فیه ما فیه یا مکاتیب ، که کم از شعر ندارند ، برگزیند .
        نکته ی دیگر اما آن که هر چه ب میزان محدودیت بیشتر باشد بی تردید قدرت خلاقیت نیز بالاتر می رود به دیگر سخن این سخت گیری در قافیه خود عاملی اساسی در باریک اندیشی و خیال پردازی های شاعرانه بوده است و تنها کسانی که به این علم محاط نیستند یا آگاهی درستی از آن ندارند آن را سخت ، دست و پاگیر و بیهوده می توانند بگویند که بیدل عزیز نیز بنا به اقرار خود از این دسته است و چه خوب که کامی تشنه دارد برای آموختن و فرا گرفتن ، در خصوص رابطه ی محدودیت و خلاقیت اگر بخواهم مثالی از درون ادبیات بیاورم می توان به شکوفایی حافظ در اوج حملات مغول و آشفتگی های پس از آن و تعصب های بی حاصل دینی ، شکوفایی فردوسی در زمانی که همگان کمر به نابودی زبان و آداب ایرانی بسته بودند و در این راه که خشنودی خلیفه ی بغداد را در پی داشت از هیچ جنایتی فروگذار نمی کردند و یا شکوفایی شاعران معاصر ی چون اخوان ثالث بزرگ و شاملوی همواره جاویدان که درست بازخوردی از اختناق حاصل شده در مرداد ۳۲ و اتفاقات پس از آن است .
        اما نکته ی پایانی ؛ اگر‌چه من به چارچوب های اشعار کلاسیک همواره به دیده ی احترام و تسلیم نگریسته ام اما تجربه ی نوشتن چندین غزل بی قافیه را نیز دارم و یا هنجارشکنی هایی از این دست را چرا که همواره گفته و دیگر بار نیز می گویم که هنجار گریزی دارای شرطی اساسی است و آن تسلط و آگاهی کامل شاعر نسبت به اصل هنجار و نتیجه شکستن آن به دیگر سخن تسلط بر اصل هنجار را می توان توانایی شاعر در برقراری آن هنجار به بهترین شکل دانست پس گریز از هنجارها به دلیل جهل به آن ها و یا نداشتن قدرت رعایت شان نه تنها امتیاز محسوب نمی شوند بلکه از ایرادات اساسی یک متن می تواند باشد .
        آخر سخن هم سوالی ست از بیدل عزیز که آیا امکان دارد به دلیل دشوار بودن خاکبرداری ، تسطیح و بتون ریزی ، در هنگام ساختن ساختمان ، این مرحله را حذف کنیم ؟؟
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۲۱
        سلام و عرض ادب جناب سلمان مولایی عزیز
        خوشحالم که هنوز کسانی هستند که فارغ از تعصبات مرسوم به اصل مطلب می پردازند و با نکته هایی که گوشزد می کنند حافظ میراث گرانبهایی هستند که از سال ها پیش به رسم امانت به ما رسیده.
        "هنجار گریزی دارای شرطی اساسی است و آن تسلط و آگاهی کامل شاعر نسبت به اصل هنجار و نتیجه شکستن آن به دیگر سخن تسلط بر اصل هنجار را می توان توانایی شاعر در برقراری آن هنجار به بهترین شکل دانست پس گریز از هنجارها به دلیل جهل به آن ها و یا نداشتن قدرت رعایت شان نه تنها امتیاز محسوب نمی شوند بلکه از ایرادات اساسی یک متن می تواند باشد ."
        حرفتان را باید طلا گرفت که ارزش چنین استدلال هایی امروزه برای بسیاری از ما از بین رفته و در این اشتباه گیر کریده ایم که جنس بدل را می توان به جای اصل جا زد.
        هرچند بازار امروز پسندش جنس های بدلی است که کم ارزش هستند و فراوان.
        کاش دنبال کنندگانتان که با جنابعالی کم از مریدی و مرادی نداشتند به دور از حواشی ایجاد شده به گفتار و نوشتارتان دل می دادند تا شاید این همه حاشیه و جنجال به پا نشده بود.
        هرچند برای رسیدن به تعادل در برخی موارد لازم است که میزان به هم بخورد.
        خوشحالم که هستید. ممنونم که می نویسید و سپاسگزارم از هشیاریتان.
        عزت زیاد خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۴۳
        سلام و درود استادسلیمی بزرگوار زنده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۳:۵۳
        سلام بزرگوار
        استاد مولایی عزیز
        بله این شاید را اینطور که شما و دیگر دوستان به جد پشت قوافی در آمدید به حتما تبدیل نخواهد کرد. ممنون از توضیحات کاملتون خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۳:۵۳
        درود بر شما جناب سلیمی بزرگوار خندانک
        سلمان مولایی
        سلمان مولایی
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۴۷
        سلام

        و

        وحید نجیب و نازنین سپاس گزارم و البته مسرور که این مرقومه ی ناچیز سببی شد برای اشتراک فهم و برای خود من اکتساب دانش و این میسر نمی شد مگر با نوشته ی پرگوهر تان ...
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۴۹
        سلام برادر خوشتیپ من
        ممنون بابت شعر زیباتون
        خواستم یه نقد خیلی ریز بکنم در مورد کلمه رد تماس
        رنگ شعرتون رو یه کم...
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
        سلام دوست عزیز
        بله بفرمایید کامل کنید نقدتان را
        شنوا هستم. کلمه ی رد تماس در کل شعر نمیگنجد؟

        اما در بیت خودش با کلمه ی پیام مراعات نظیر دارد

        باز هم اگر منظورتان این است که رد تماس امروزی ست و کل شعر رو درگیر یک کلمه میکند به نظرم این اتفاق فکر نکنم که افتاده باشد

        باز اگر سخن دیگری هست بفرمایید
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۱۴
        درود
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
        ممنونم بزرگوار خندانک
        ارسال پاسخ
        پریسا مصلح
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۳:۲۸
        احسنت بر شما
        به مهر بسرایید خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
        پاینده باشید
        خانم مصلح عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۰۵
        بله رد تماس یه کلمه ایه که به شعرتون و ماهیتش آسیب میزنه به نظر من...شما میتونین بگین رد نیاز...رد تماس منو یاد گوشی و زنگ زدن و عشوه و ناز طرف روبرو میندازه...و حتی بی معرفتیش...
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۲۵
        درود دوست من
        اجازه بده با حرفت موافق نباشم
        احساس میکنم رد تماس فضای خوبی
        رو برای شعرم ایجاد کرده

        اما ممنونم از اینکه نقدت رو زدی بر شعرم خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۳۶
        چون میتونیم رد تماس رو در ایهام بدونیم و این لزومی نداره یاد آور تلفن باشه. رد حضور طرف مقابل. پیام هم میشه با ابزار کهن مطابق فرم شعر به مخاطب ارسال بشه
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۲۴
        ایراد اصلی شعر من قافیه هاشه
        ولی کسی نیست پیدا بشه بگه این شعر
        ایراد قافیه داره. راستی آیا وقتی شعری جوشش میکنه
        اینطور باید بی مهابا سریع به مخاطب نشونش داد؟

        من نتونستم جلوی خودمو بگیرم و از خستگی تا افسردگی تا هرزگی درد تا تازگی رویا ننویسم.

        راستی ممکنه فرداها ادبای ما به این نتیجه برسن که این سختگیری های قافیه دست و پاگیری های بیهوده ای بوده
        برای راه غزل سرایان؟

        نمیدانم شاید این اتفاق بیفتد
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۵۴
        درودی مجدد جناب صادقی
        عیب قافیه در دو مصراع صحیح است بقیه قافیه نیستند و همانطور که آقای مولایی گفتند اگر «گی» که به قافیه الحاق شده را برداریم مشخص میشه و «ه» که صدای کسره داره در حکم الحاقیست بنابر این« تیرگی و چیرگی» قافیه ی درست هستند .
        ولی گرامی هنر شاعری در این است که شعر بی عیب گوید که بعدها هرکس نیاید و انگشت روی آنها بگذارد اما از این بگذریم زیباییهای خود را داشت
        موفق و موید باشید
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۰۴
        بله البته عرض کردم این مطلبو قبلادر کامنتی خندانک
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۷:۳۳
        خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۵۱
        خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۳۸
        دوست خوبم جناب بیدل عزیز
        درود برشماغزل خوبی از شما خواندم
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۵۱
        خیلی ممنونم جناب آصف عزیز
        البته کم و کاستی هایی هم داشت
        که شما با دیده ی اغماض دیدید
        درود بر شما عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۰۶:۳۷
        درود جناب بیدل
        زیبا بود و دلنشین
        بمانید به مهر
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۵۱
        زنده باشید خانم مهتدی عزیز
        و بزرگوار خوشحالم به دل نشست خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۰۹
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما

        چشم و نظرم افتاد
        بر شعرای زیبایت
        مستی بدهد مارا
        خواندن غزل هایت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۲۰
        درود بر شما
        بسی زیبا بود
        بداهه تان
        ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5