تو عبا از آیه بر دوش انداختی
من شولا از شعر ناسروده ی نگاهش باورکن
راه اشراق از سجاده ی تزویر نمیگذرد
وگرنه در این تاریکستان سرد ،
هر کرم شبتابی مقتدای محراب ماه میشد ...
(مهرداد مانا)
سلام بانو مهدوی
حال شما
خوبین؟
انشالله که هستید و سر دلتون سلامت باشه..
اول بگم
حضور بانو طالب زاده بسیار بسیار برای من باعث افتخارست چون آگاهی ایشان و دوست دارم
خاک پاشونیم.
اما راجع به جدال شعر کلاسیک و شعر نو( حالا تو هر هندسه ی کلامی)
نقشه ی ایران و تکان بدیم یه چند هزارتایی شاعر کلاسیک سرا ازش میریزه که اگر دروغ نگم با ۶۰درصدی از اونا آشنایی دارم
و همه ی دوستان پیرامونم میدونن گفتم و میگم شعر کلاسیک زیاد بخونید بعد بیاد تو جاده ی اشعار نو...
ولی وقتی این همه چیره دست داشتیم تو این کار (اشعار کلاسیک) آیا کسی که وارد این وادی میشه نباید انقدر مهارت کلامی داشته باشه که دیده بشه؟؟؟
من ۹۰درصد اشعار کلاسیک و بعد از دوره ی قاجار تکراری میدونم
چون هرچی میخونم انگار یکی از اساتید ادب اونو گفته
حالا به این منوال آیا شعر کلاسیک نیاز به آپدیت نداره؟؟؟
تو چارچوب خودش منظورمه؟؟؟
داشتم افرادی که غزل پست مدرن یا نئوکلاسیک و آوردن
ولی خوب بعدش چی؟
آیا کسایی که بعد از اینا اومدن دچار زبان زدگی نشدن؟؟؟
و فقط جایی گونه ی شعر و عمل کردن؟
و جایی دیگر دماغ شعر و؟
و جایی لب شعر و پروتز؟
که همه میدونیم تصنعی هستند و روح ندارند...
ناگفته نمونه تو همین سایت کلاسیک سراهای خوبی داریم
که اسم نمیارم که بر چسب تبلیغ رومون نزنن...
و ممنونم از نقدی که از جناب کدکنی آوردین
من خودم هیچ علاقه ای به شاملو و فروغ ندارم
و به هیچ نظر شعر سپید و دنبال رو کارهای جناب شاملو نمیدونم
بارها گفتم شعر سپید از نثر مسجع رستاخیز کرده و حیات امروزی شو با تخیلات بدست آورده
حالا این صور خیال میتونه
با سیر و سلوک تو وقایع تاریخی اتفاق بیوفته
یا میتونه رویاپردازی باشه
هرکس به شگرد قلم خودش...
اینجاست که دیواره ی کلمات قدیمی برای اینکه سر ادبیات خراب نشن نیاز به این خشتهای تازه از تنور درآمده پیدا میکنن...
خلاصه بگم
کلاسیک پشتیبان شعر نو هستش
و شعر نو حکایت بتن ریزی پای خانه ای رو داره که میخواد فرو بریزه...
و اما یه سوال؟؟؟
شما که تاج سرِ این دوست کوچکتان هستید و خودتونو از جار و جنجال به دور میدونید
چرا از عزیزی که دیگه تواین محفل حضور نداره پای صفحه ی دوستان اسم میارید؟؟؟
یا از دوستان ایشون بدی به شما رسیده
اگر رسیده بگید اگر واقعیست تا من از شما عذرخواهی کنم
یادمه میگفتن چرا پای شعر هم گل میذارین
من که این کارو تا بحال نکردم
بقیه هم رعایت کردن و تا حد امکان انجام ندادن
بعد اومدن گفتن چرا نوار نقد و دست گرفتید
نقدم انجام ندادیم
بعد گفتن چرا اصلا کلا حرف میزنی😄😄😁😁
اونم ترک کردیم
اگر کسی جایی گفت بیاید همه پرسی بذاریم
به شکل دوستانه تری حل میشد
حالا بگذریم
هر سوالی هست من در خدمتم؟؟؟
به قول حضرت سعدی
به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای
ولیک مینتوان از زبان مردم رست
چند گویی که بد اندیش و حسود
عیبجویان من مسکینند
گه به خون ریختنم برخیزند
گه به بد خواستنم بنشینند
نیک باشی و بدت گوید خلق
به که بد باشی و نیکت بینند
در بسته به روی خود ز مردم
تا عیب نگسترند ما را
در بسته چه سود و عالم الغیب
دانای نهان و آشکارا
اینم دلیل رفتن بعضی از دوستان...