سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        در ستایش شیطان

        شعری از

        میم موسوی

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹ ۰۶:۱۶ شماره ثبت ۹۴۶۶۲
          بازدید : ۸۳۹۱   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میم موسوی

        صدای ارسالی شاعر:
        دانه دانه نخ شدیم و بافتیم
        سرنوشت آدمی را ساختیم
        خیر و شرهامان به هم درگیر بود
        گویم اینگونه چرا تقدیر بود
        ذکر تسبیحیم و شیطان رجیم
        غافل از عشق است، اللّهُ علیم
        کارکشته‌تر ز شیطان هیچ نیست!
        در هر آنچه بهتری، او مهتری‌ست
        هرچه عالِم، هرچه عابد، هرچه هست
        می‌زند شیطان مسیر هرکه هست
        عقل را هم او سفیر خود کند
        بندگی را هم خمیر خود کند
        او ورای‌ ما شناسد بحث را
        بلکه استاد است و داند درس را
        بهترین ما نشیند گردِ او
        کِی شَود از او بَرَد شاگرد او
        گشت از روز ازل استادِ ما
        مانَد او تا روز آخر هم بجا!
        بوده وی استاد اوّل بهرمان
        باشد آن استاد آخر هم، بدان!
        او حقیقت گفته یکبار و همان
        که أنا خَیْرٌ ز انسان بی‌گمان
        پس نکن خسته تو خود را بی‌جهت
        که ز ما برتر بُوَد از هر جهت
        همچو آن تسبیح صد دانه به فکر
        سرنوشت آدمی را پشت ذکر
        خوش به دستانش گرفته با حیـَل
        می‌شمارد تک تک ما را ز بر
        ما همه یاران شیطان بوده‌ایم
        ادّعا کرده مسلمان زاده‌ایم
        نسل اندر نسل‌ در تزویر او
        در نبردی هر دو سر شد شیر او
        باخت یا که بُردمان هر دو یکیست
        چونکه شیطان صاحب هر جبهه‌ایست
        او به هردو باورانده پیشتر
        که برای حق دهی جان ای پسر!
        و به هردو این خورانده کاملاً
        که برای حق زنی سرها ز تن
        قالب جنگی که کرده این بشر
        بوده هر دو سمت در دامان شر
        اینچنین مکّار و هوشیار است او
        کِی بخوانی دست این نیرنگ‌خو!
        گرچه در انکار کوشیم، ای رفیق!
        مرد و زن شیطان پرستیم، ای دریغ!
        دووور از آن لَمْ یَلِدْ گشتیم و بد
        مانده در شَرِّ النَّفٰاثٰاتِ الْعُقَد 
        حال هم که این بشر از قعر چاه
        سر در آورده ز ما بوده گناه
        وقت آن گشته کمربندیم بر
        ترک افکاری که بوده بی‌ثمر
        گرچه شیطان واثِق هر شیوه‌ایست
        لاکن از ظرفیّت عشق او تهی‌ست
        گرچه در هر راه دیگر بی‌خطاست
        لیکن از ادراک عشق او بی‌بهاست
        عشق را تنها خدا داند و لا
        جزئی از آن هم نهان کرده به ما
        آن زبان رمز وار عشق! آه!
        کس نفهمد جز بشر یا که اِلاه
        پس ملائک یک‌صدا گفتند چون
        جانشینی که کند بر پای خون!؟
        گفت إنِّي أَعْلَمُ لاتَعْلَمُون
        با وجود ظلم و جهلی بس فزون
        آنچه آنان را نمی‌دادست دست
        عشق بود و عشق ماند و عشق هست
        آنچه جز انسان کسی نتوان کشید
        کوه از حمل امانت سرکشید
        ما اگر بر عشق گردیم انجمن
        رخنه نتواند کند هیچ اهرِمن
        عاشقی گر شیوه‌ی انسان شود
        کار هستی هم بر او آسان شود
        چون زبان خالقش را فهم کرد
        ایمن آمد در مسیرش از گزند
        راه توضیحش بجز توصیف چیست؟
        سرگذشت ما بجز تسبیح نیست
        زندگیّ هر یک از ما دانه‌ایست
        دانه‌ی از نخ جدا گمگشتگی‌ست
        آن نخی که از دل تک‌تک گذشت
        بند عشقی که میان جان نشست
        تا که دل‌ها را به هم پیوند داد
        آن خدای خفته پشتِ جمعْ زاد
        که شکوفاییّ‌مان را کی به فرد
        بلکه در اجماعِ انسان خلق کرد
        عشق گر که بینش افراد شد
        دور و دورانی جدید آغـاز شد
        هرچه در تاریخ ناممکن نمود
        پیش همدل مردمان چون موم بود
        دانه‌ای در نخ شدی و بافتی
        سرنوشت آدمی را ساختی
        میم موسوی
        زمستان ۱۳۹۹
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۰۹:۳۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و حکیمانه بود خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۴۳
        پس ملائک یک‌صدا گفتند چون
        جانشینی که کند بر پای خون!؟
        گفت إنِّي أَعْلَمُ لاتَعْلَمُون
        با وجود ظلم و جهلی بس فزون
        آنچه آنان را نمی‌دادست دست
        عشق بود و عشق ماند و عشق هست
        آنچه جز انسان کسی نتوان کشید
        کوه از حمل امانت سرکشید
        ما اگر بر عشق گردیم انجمن
        رخنه نتواند کند هیچ اهرِمن
        عاشقی گر شیوه‌ی انسان شود
        کار هستی هم بر او آسان شود
        چون زبان خالقش را فهم کرد
        ایمن آمد در مسیرش از گزند


        درود و احترام

        تفکّر برانگیز و اندیشمندانه نوشتید
        مزین به تلمیحات قرآنی
        بویژه از آیات سی به بعد سوره بقره
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۴۴
        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۰۵
        دورود خیلی زیبا بود خندانک
        خندانک
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۰۸:۰۴
        سلام و دورود بر شما شعر زیبا و بلندی
        سروده اید
        دستمریزا
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۴۴
        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۰۹
        درود فراوان
        بر شما
        بسیار بسیار
        عاااااالی

        قلمتان توانا
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۴۴
        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        حدیث ابراهیمی (سوگند)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۴۲
        سلام و درود شاعر بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        بسیار دلنشین بود و به قول استاد استکی، حکیمانه خندانک خندانک خندانک
        قلمتان همواره سبز باد خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۴۴
        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        امیر حسین حسین آبادی
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۵:۳۰
        احسنت جناب موسوی
        به حق که زیبا بود
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۴۴
        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۶:۴۱
        سلام شاعربزرگوار
        رقص واژهای در شعر ای شما
        واقعا دلنشین است
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۴۴
        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        سمانه هروی(خراسان)
        سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۰۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۴۴
        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        آرزو نامداری
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۲۵
        سلام
        بسیارزیبا بود سرافراز باشید خندانک خندانک خندانک
        مرتضی فهمیده، ،،، راهی
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۱۰
        بسیا زیبا و حکیمانه بود یاد آور حماسه های شاهنامه ای که شاهکار زبان پارسی است با نوزده هزار بیت فارسی بدون کلامی از اعراب!!🌹🌹🌹🌹
        او بسی رنجی تحمل کرد در آن سال سی...
        تا که بشناسند ایران را فقط، ،،، با ،، پارسی!
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4