يکشنبه ۴ آذر
وارث درد شعری از عارفه مرادی
از دفتر زنده است هنوز نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۰۵ شماره ثبت ۹۴۳۹۹
بازدید : ۲۶۶ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب عارفه مرادی
|
#وارث_درد
خاک دشتستان دلم پر شده از بذر بیماری
وقتی لبانم به لبخند می نشیند
و خیالی سرد
دستان چرک از وهمش را
در چشمه شب نشین من فرو می برد
چشم من ابر را به آغوش میکشد
و با او می بارد
می بارد
و به یاد می آورد
نبود خورشید را
آن هنگام که به ماه می نگرد
و من به گمانم اینم
ارث برده ام بیماری را
از دریای گل آلود چشم مادرم
وقتی میان لبخند هایش
ابری در چشمش می غرد
و نام مسافری را
به تکرار
به تکرار
و به تکرار لب میزند
او چنین مبتلا
و من وارثی چنانم ....
#عارفه مرادی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود