پایتخت عشق
درسکوت بی امان، مطرب نوائی سازکن
همنفس شوبا با نفس هایم، مرا آواز کن
تهمت کافر شدن، بسته گلوی بغض را
نای را بازخمه ومضراب چنگت، باز کن
غفلت و قوم دغل، با هم تبانی کرده اند
چون عقابی برسراین کرکسان، پروازکن
هفت خوان عشق را، طی کرده ام تا دلگشا
هم قدم شو پایتخت عشق را، شیراز کن
سینه ام لبریز تاول گشته از جورزمان
بی قراری را قرار وعاشقی آغاز کن
آتش این فاصله خاکسترم بر باد داد
یا مرا ققنوس یا اندیشه در اعجاز کن
شبنم اشکت نگاه نرگسم را کرده خیس
گوشه غم را بزن خط، نغمه را شهنازکن
ای که با ناز نگاهت افتخار برکه ای
گاهگاهی هم نفس، نیلوفرانه نازکن
در طواف خانه ات با عشق خواندم ربّنا
جام خودبرجام نسرین زن،نوایت ساز کن
_
پ _ ن
در فصل خزان و ماه آذر آمد
با خنده به لب دامنی از زر آمد
با جامه ی زرد و قرمز فصل خزان
بنگر به جهان بهشت منظر آمد
#نسرین_حسینی
تقدیم به حضرت عشق استاد جمعی عزیز به مناسبت خجسته میلادشان
اگرچه این روزها بخاطر از دست دادن برادر عزیز شون حال روحی خوبی ندارند
امیدوارم هرچه زودتر حالشون خوب بشه باز درجمع ناب از قلم زیباشون بخونیم
❤️❤️💐💐💐