پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر لیلی مرادی (مجیدی)
آخرین اشعار ناب لیلی مرادی (مجیدی)
|
درد می پیچد و می پیچد و می پیچد،گاهی ساعقه میشود قلبم را نشانه میگیرد،گاهی باران میشود صورت و تنم را می شویَد،گاه کمان میشود و تیری از زهر غمی هزار ساله که گویی پیرزنی شوم نفرین کرده به جگرم میزند....
هزار بار رفتم،هزار راه رفتم،هزار دلیل آوردم،هزار دلیل آوردند تا فراموشت که نه شاید آرام بگیرم اما این یک زخم نیست،این تمامِ زخم است.
هنوز شراره های فقدانت آتش زیر خاکسترم را روشن میکند،زمان نگذشته،نمیگذرد،تمام نمیشود....
گاهی آرام در روحم،در مغزم،در قلبم بخواب...خوابی اینچنین آرام،همینگونه که یکسال خفته ای و چشم باز نمیکنی اما درد در من می پیچد و می پیچد و می پیچد....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و غمگین بود
دستمریزاد
موفق باشید