دوشنبه ۵ آذر
غلیان گندم شعری از حسن رسولی
از دفتر رسولی در حسن نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۲۴ شماره ثبت ۹۲۷۴۲
بازدید : ۲۰۱ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب حسن رسولی
|
غلیان گندم
مهر و شعر و درد
در رقص مرگ تنیده
شده است ترانه ی من
منی که نی قلیانی ست
خالی از بخل و ترس و حسد
حتی زره ای حسرت!
قلیانی ام بی غل و غش که خویش را
دود می کنم
قل قل...
هولله احد
در درون سینه ی خویش
شعر می جوشم
به تنهایی خویش نوش
دوباره نور
درد
دود
تاریکی و چرک زخم ها را
با سوز و نور
سور آراستگی میدهم
نه توتون نیستم
اسپندم
سینه ام می سوزد اما
مهر و عشق و معرفت را
صفایی دیگر میدهم
و چرک را از پول می شویم
به آن شرف و عزت می+نوشم
خدای را از پول جدای می کنم
هر چند برای من هنوز
خدای گندم است
و ترانه ی من
سلام گندم
بیا دمی از من کام بگیر
پروانه وار پروار
به عشق تو
در پرواز...
هنوز نی غلیان توام
هر گونه که خواهی
قل قل...
مرا بکش
کام بگیر
برای تو می سوزم
سوز شب های زنده ام
که نقاش شعر گندم شده ام...
|
|
نقدها و نظرات
|
درودها و سپاس بزرگوار❤️❤️❤️🙏🙏🙏 | |
|
دردرودها و سپاس لطف دارید بزرگوار🙏🙏🙏❤️❤️❤️ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.