سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        ما ادمهای افراطی

        شعری از

        زینب حیدری

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۱۴ شماره ثبت ۹۲۶۶۴
          بازدید : ۲۳۴   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زینب حیدری

        تو زندگی همیشه یادمون دادن که کجا باید سکوت کنی و حرف نزنی!
        بلد باش کجا ساکت بودن بهتر از حرف زدنه!
        اما ما ادما با سابقه ی چندین فقره افراط دوباره انقدر درگیر سکوت و سبک و سنگین کردن حرفامون شدیم که یادمون رفت کجا باید حرف بزنیم؟
        کجا وقتشه که نزاریم کلمات تو دنیای درونمون متولد شن و همونجا هم خاک شن!
        کجا باید کنار بزاریم سکوتو و رد شیم از حصار نگفتن ها!
        اگه دستی بر تحریف داشتم نام این گونه و قوم عجیب از ادمهارو تو قران اضافه میکردم تا عبرتی باشه برای ایندگان ک همانا محض رضای خدا  یکبار برای گفتن حرفای دلتان دیر نکنید!
        `ضمانت اینکه اسمان به زمین نیاید هم با من: )
        ادمهای زیادی رو می شناسم که نگران همدیگه اند...
        پدر و مادرهای زیادی ک عمیقا پسر یا دخترشونو دوس دارن
        ادمهای عاشق زیادی ک سالهاست پنهون کاری میکنن و موجودات دوپای عجیبِ زیادی از این قبیل!
        گاهی خاطرات ادمهارو که ورق می زنی دقیقا از همان کسی ک با عشق ازش صحبت میکنن کمترین خاطره رو به یاد دارن ...
        یکی هست بگه چرا این طوریه؟
        منتظر چی هستیم واسه حرف زدن؟
        کاش مادرها بجای دعای خوشبختی سر نماز یکبار بپرسن تورو چی خوشحال میکنه و ما بگیم گاهی وقتا فقط یه اغوش مادرانه!
        کاش پدرها بجای صبح تا شب خسته کردن خودشون یکبار بپرسند میخوای امشبو از قدم زدن باهمدیگه خسته سر رو بالش بزاریم؟
        خستگی متفاوت هم گاهی ی نعمته!
        زمین گرده و همه چیز به دور هم میگردن غیر ادمای منطقی و حساب کتاب گرِ ساکن زمین!
        کاش انقدر شجاع باشیم ک تو ۵۰ سالگی بابت حرفای نگفته بازنده نباشیم و کی میدونه پیر باشی و ته نشین از محبت های نکرده ینی چی؟
        کی میدونه از حرفای ما چند هزار حرف ناگفته ی دیگه متولد میشه و کاش این تولد از همین امروز باشه...
        از همین لحظه: )
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۱
        کاش مادرها
        به جای دعای خوشبختی سر نماز
        یک‌بار بپرسن:
        تورو چی خوشحال می‌کنه؟
        و ما بگیم؛
        گاهی وقتا
        فقط
        یه آغوش مادرانه! خندانک

        درود نازنینم خندانک


        بسیار زیباست خندانک خندانک
        زینب حیدری
        زینب حیدری
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۱۱
        ممنون از شما بانوی عزیز خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۴۲
        درود بانو
        درد دلی جالب و زیبا بود
        جسارتا تا مادر نشی
        متوجه دلخون مادر نمیشوی خندانک
        زینب حیدری
        زینب حیدری
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۱۷
        سلام جناب استکی ،عضو فعال شعرناب خندانک
        تو احساسات مادرها و دل همیشه نگرانشون که شکی نیست🥰
        گاهی اما فقط چند کلمه حرف دوای دردِ🙂
        ارسال پاسخ
        بهنود کیمیائی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۵۱
        درود برشما بسیار عالی خندانک
        بهنود کیمیائی
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۵۱
        درود برشما بسیار عالی خندانک
        زینب حیدری
        زینب حیدری
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۲۰
        ممنون از وقتی که گذاشتین خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۲۹
        سلام زینب جان

        حرف حساب جواب نداره...
        البته
        شاید آدما حرفاشونو تو دلشون خاک میکنن چون میدونن خریداری نداره
        یا اگه بیان بشه بهش توجهی نمیشه
        و این طرز فکر میشه یک گورستان حرف در دلها... خندانک
        زینب حیدری
        زینب حیدری
        جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۲۳
        سلام سحر جان
        اره دلیل قانع کننده ایه خندانک
        اما روی صحبتم با اونایی هست که میدونن این چنین نیست و دریغ میکنن از هم و ادمهایی ک شهامت حرف زدن رو ندارن
        ممنون ازت خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروز رضائی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۵۹
        درود سرکار خانم حیدری
        زیبا بود
        و دلنشین.
        اگاهی به سه بخشه
        ذهن ، دل و جسم . که متاسفانه اکثر مردم نا اگاه هستن در این زمینه
        بحث زیاده در موردش کوتاه میکنم عرضم رو .
        از ما که گذشت خودم رو عرض میکنم ،
        امیدوارم که بتونم این مسئله به این مهمی رو بتونم در زندگیم
        برا دختر عزیز تر از جانم انجام بدم

        باز هم ممنون بابت نوشته زیبایتان
        بانوی محترم 🙏🙏🙏🙏
        حسن  مصطفایی دهنوی
        پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۹ ۰۸:۳۰
        سلام و درود بانو
        بسیار زیبا است
        سربلند و پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۹ ۱۹:۰۰
        درود فراوان
        بر شما
        بسیار بسیار
        عاااااالی

        قلمتان توانا
        منیژه قشقایی
        شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۲۰
        تولدت مبارک زینب بانو جان
        همراه با بهترین آرزوها خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم
        میر حسین سعیدی

        ماییم و هشتاد و دو اسرا به متن قرآن ااا چون با وضو بخواندی لمس کنش در جهان ااا آیه هشتاد و دو سوره اسرا بشارت شفا برای مومنان
        نادر امینی (امین)

        نازم به ناز طبیبی که سراسر بی نیاز است چو دست مرهم رسد به سرم هماره درسوز وگذازم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3