ای قلم سن آنامی پیر ائلییَن غوصّییه باخ
اللَرین لالهَ یهَ اؤخشاد اؤلارا بیر حنا یاخ
گؤزلری تا بولود اولدی ،یاغیش اولدی آنامین
ای قلم ،سنده دؤلوب ، شیمشک اولوب ،نعره لی چاخ
چوخ دؤلاندیم اؤزومه تاکی تاپام نازلی مزار
منی بیر کؤرپه إلَه وئر اَلینه اؤردا بوراخ
دئگوروم هئچ بولوسن لای لایی نین معناسینی .!
قاشلارین بیر کمان إيلهَ ،گؤزلرین قلبیمه تاخ
طاقتیم یؤخدی داها غملی اؤلا ، بیر قولاق آس..!
تا یخیلدیم یِریشیمده ، آنامیدی دئدی آخ
آیـــــــــــــمان
ترجمه بدون قواعد شعری
ای قلم ، تو به غصه ای که مادرم را پیر کرد نگاه کن
دست هایش را شبیه لاله کن و بر آنها حنا بزن
تا چشمهای مادرم ابری شد ، باران شد
ای قلم ،تو هم مثل ابر پر باش و مثل رعد وبرق غرش کن
خیلی گشتم تا که برای خود مزاری ناز پیدا کنم
مرا طفل کن و به دستان مادرم بسپارو آنجا رهایم کن
بگو که تو ، معنی لالایی اش را میفهمی هیچ ..!
ابروهایش را مثل کمان کن و چشمهایش را به قلبم بزن
دیگر طاقت غمگین شدنش را ندارم ، خوب گوش بده..!
تا در زندگی به زمین خوردم ، مادرم بود که گفت آخ
بسیار زیبا و دلنشین بود
در وصف مادر
دستمریزاد