ساحره ابرو کمان

درود مسیحای عزیز
غزلی بسیار زیبا و دلنشین بود
موثر و پر معنی
دستمریزاد
موفق باشی

خورشید از چشمهای شما روشنی گرفت
دیدی خدا چه منتی به سر آسمان گذاشت


به به
بسیارعالییی
به این می گن شعر،زیبا وباحساس باتصاویری بکرو دلنشیین

دستی که در چشم تو نقش جهان گذاشت
ما را اسیر و خسته نصف جهان گذاشت

ســـــلام جناب مسیحا گرامی 🌺

تک تک بیت‌های زیباتون قابل تحسین👏 👍👌

عقد تو را روز ازل گرچه بهر ما
دست تو را به دامن دیگران گذاشت

چه بیت زیبایی شده این بیت درود....

غزل ناسروده
مات رخسار اوشدم عمری
غزلم ناسروده باقی ماند
درغیابش به جام روکردم
آبرویم به دست ساقی ماند

هذیان های من هنوز بجاست
باهمین لحجه ای که مسرورم
از لب غنچه ای که تابم برد
بوسه ای هم نکرد مقدورم

سالها باتمام احساسم
خاک کردم لب تمنایم
خوب دید اوزروی شانه ی من
باد می برد بال وپرهایم

یک دلم بیشتر نبود امّا
پس چرابرده اوزمن صد دل
بارهاگفته ام بصد نجوا
رفتی از دست ای دِلِ غافل

بس که دراین شبان جانفرسا
خوابهای عجق وجق دیدم
ابن سیرین راهمه گشتم
بازتعبیرآن نفهمیدم

گرچه من خود شکارچی بودم
ازچه دردام اوشکار شدم
از جفای جهان وارونه
بر خرخویشتن سوارشدم

آنچه من باورش نمیکردم
عشق بود و همان اسیرم کرد
شوخ چشمی ربود هوشم را
نازنینی زناز پیرم کرد

ازهمه روزگارجان فرسا
حاصِلِ من همین غمُ درد است
آنچه ماراکُشَدهمان عشق است
حِرصَم ازروزگار نامرداست

نقشه ی عشق را نفهمیدم
دشمنم دوست، دوست شد دشمن
در میان تمامِ دشمن و دوست
کسی آگه نگشت ازدِلِ من

ای پری چهره عاقبت روزی
تاب زلفت به دست می آرم
گرچه یک باغبان پیرم من
برلبان توبوسه میکارم

یوسف از لطف دل زلیخا را
پیر کرد وشبی جوانش کرد
گرچه اوعاشقِ زمینی بود
ماه زیبای آسمانش کرد

نَه کم ازیوسفی شبی من را
بغلم کن دمی جوانم کن
اول از مهر خود بنوشانم
خواستی بعد قصد جانم کن

دوستان درد عاشقی سخت است
زیر بار غَمُ ستم نروید
تا کَمُ کیف را نفهمیدید
زیر هر بیرق وعَلَم نروید


سلام و عرض ادب بر مسیحا مسیحایی
غزلهایت چون مهرت دلنشین است مهربان
درود ببخش چشمم کم سو شده
نمیبینم کوتاهم کوتاه نوشتنم را ببلندای
بزرگواریت ببخش شاد باشید

درود
و مسیحایی که قلم خاص خودش را دارد و در هر قالب و قانونی بسراید حتما نتیجه عالی است

بسیار زیبا و دلچسب

لایک شد شعرتون دوست عزیزم🌹👍

سلام و درود بر مسیحای شعر ناب
غزلی ناب خواندم
واژه های تان برقرار
قلمتان نویسا
تنتان سالم

درودها بر مسیحای نازنین
◇◇◇◇
جادوی قلمت همیشه رقص عشق دارد
بر زلال اندیشه
احسنت بر شما
◇◇◇
گاهی برای رهایی از رنج هجر تو
بر روی طاق سینه ام شوکران گذاشت
تا در میان این همه عاشق نشان شوی
نام تو را ساحره ، ابرو کمان گذاشت

درودهای فراوان یر استاد مسیحای گرانقدر

و شعرهای جاودانه هایش که اعجاز رسولان مهر و معرفت است
چگونه با زبان الکن و بند آمده ام سپاس گوی مرحمتت باشم
این زیباترین و با ارزش ترین فدیه ایست که آسمان آرزو برمن باریده است

بر سجده ی سکوتم و در امان اشکهای آرامش
اجازه میخواهم برای هزارباره خواندن این شعر

سلام و عرض ادب
درودها بر شما جناب استاد الهیاری بزرگوار
"حتی همیشه بوسه نشد ربنای لب
گاهی به روی تشنه لبی خیزران گذاشت"
غزلی ناب و بسیار زیبا که نشان از توانا بودن مسیحای شعرناب داره
قلمتان هماره مانا و زنده باشید به مهر
🌼🌼🌼

سلام و عرض ادب
بسیار زیبا و قابل تحسین
پاینده باشید

دستمریزاد شاعر گرامی

سلام و درود
دست مریزاد
قلمتان نویسا

بلاخره به عقد تنهایی در آمدم پاییز شاهد است .
درود استاد مازیار عارف

سلام و درود فراوان
بینهایت عالی و
زیبا است

درود استاد مسیحای عزیز
چقدر زیباااااا بود 🙏
برقرار باشید گرامی🌹🌹🌹

سلام مسیحا
معلوم نیست وقتی این غزل را سرودی مانا کدام گوری بوده که متوجه نشده
دوهفته در خرمشهر بودم و الان هم از مسجدسلیمان رد شدم و چون خسته ام ، زدم کنار که البته فرصتی شد و چرخی در سایت زدم
اول اینکه واقعا شرمندتم که دیر رسیدم . همین دیشب هم اتفاقا با دوستان بحث شما پیش آمد و ذکر خیرتان در میان بود
دوم ایکاش تیک نقد را فعال میگذاشتید که عقده های قلمم را در پای قلمتان باز کنم و سوم ... این دقیقا همان شگرد سرودن غزلهای مسیحایی ست که عاشقشم ... بهرحال گلی به جمال قلم و غزل و غزالت

سلام وارادت
درود بر شما
بسیار زیبا
مانا باشید
🌷🌹🌷

درود بر شما
بسیار زیبا سرودید
پاینده باشید

سلام ک درود جناب مسیحای عزیز
یاد تو در سینه تنگم بهانه شد
داغی شبیه بوسه سر ارغوان گذاشت
گاهی برای رهایی از رنج هجر تو
بر روی طاق سینه ام شوکران گذاشت


چقدر قشنگ و دلشنین بود

دستمریزاد

قلمتون نویسا