نی نوا

یک دیوان با هفتاد و دو غزل به تقدس کلاسیک را چه تناسبی به سپید ی کوتاه ....
چیزی به غروب نمانده دارد از آسمان شعر می بارد ......
زن آخرین قصیده های دشت را زیر دستان تکیده اش جمع میکند ....
کسی چه میداند شاید هزاران سال بعد از این خاک بیت بیت مثنوی رویید.....


به به
بسیارزیبابود جناب مسیحا
خوشحالم که بازهم ازقلم توانمندتان خواندم

سلام حضرت دوست
درودها

زیبا بود عزیز

درود مسیحای عزیز
آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
دستمریزاد

دلنوشته مفهومی و زیبایی بود..
درود و برقرار باشید

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

درودبرشما زیبابود جناب مسیحا عزیزم عالی بود عالی قلم زدید قلمتان همیشه سبز ونویسا باشدعزیزدل 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
💙💙💙💙💙💙💙💙
🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
💐💐💐💐💐💐
🌼🌼🌼🌼
💟💟💟
❤️❤️
❤️

درود
زیباست

یک دیوان با هفتاد و دو غزل به تقدس کلاسیک را چه تناسبی به سپید ی کوتاه ....

مانا باشید

سلام و درود بر شما و دم مسیحایی تان

درود ها بر جناب مسیحای عزیز
السلام علیک یا ابا عبدالله (علیه السلام)
بسیار زیبا قلم زدید دست مریزاد
درپناه حق موفق باشید

درود و عرض ادب استاد مسیحا گرامی بسیار زیبا و یاد آور این سروده ی زیبایتان:

درد چشمان تو درمان را به پایان می برد
هجر رویت طاقت جان را به پایان میبرد


یک طرف عباس با شرمندگی در بند مشک
شاعری گویا که دیوان را به پایان میبرد


بر سر نیزه گلویت نغمه ها را ساز کرد
خنجری آغاز قرآن را به پایان میبرد


سوره چشمان شهلایت نفیر جنگ داشت
یک تنه عباس ایمان را به پایان می برد


تیر زهر الود در حلقوم اصغر سبز شد
حرمله مفهوم انسان را به پایان میبرد


نیزه ای بر سینه اش پیوسته در هول وبلاست
جان بی سر شوق جانان را به پایان میبرد


بغض لیلا در نفیر باد لی لی میزند
به به اسماعیل قربان را به پایان میبرد


ابر کینه محنت اعدا با لبهای چاک
آه زینب شرم باران را به پایان میبرد


ساقیا لبریز کن این سوز بر هم میزند
دختری در خیمه پایان را به پایان میبرد


خیمه را اتش گرفته دود و ای وای عمه جان
چادر زینب که توفان را به پایان میبرد

مسیحاالهیاری

برقرار باشد درپناه حضرت عشق

درود مسیحا عزیز
خیلی خوشحالم بعد از مدتها مهمان صفحه پربارتان بودم
بکر و زیبا سروده اید

سلام و عرض ادب جناب الهیاری عزیز..
درود برشما..زیبا سرودید..

:



:

درود بر مسیحا الهیاری گرامی
قلمتان سبز
موفق و تندرست باشید

سلام و درود استاد بزرگوار جناب مسیحا
بسیار زیبا و عالی قلم زدید...👌🌹👌🌹👌
خیال و احساس را طوری با هم آمیخته اید که دستمیزاد دارد💯💯💯
هنرمندانه قلم زدید...لذت ها بردم از قلم نابتان استاد💐💐💐'
شاد و تندرست باشید ✨

درودها
موفق باشید
🌹🌹🌹🦋

درود گرامی چه حس عجیبی داشت خواندن شعرتان، از آن شعرهایی است که باید دوباره بخوانم

..حالا کمی بیت ها روی هم تلنبار شده بماند ....
و موهای زن کم کم سپید میشود ....
یک دیوان با هفتاد و دو غزل به تقدس کلاسیک را چه تناسبی به سپید ی کوتاه ....
چیزی به غروب نمانده دارد از آسمان شعر می بارد ......
زن آخرین قصیده های دشت را زیر دستان تکیده اش جمع میکند ....
کسی چه میداند شاید هزاران سال بعد از این خاک بیت بیت مثنوی رویید..
شعر زیبایی بود با زبانی خاص

درودشاعرگرامی زیبابود

درودتان دوست ادیب
بسیار زیباست گرانقدر

سلام استادم

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

درود

🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃

شاد و پیروز باشید.

🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃

💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
🌺🌺🌺🌺🌺🌷
🍀☘️🌱🌹💐
🌿🌿🌿🍁
🪴🪴🪴
🏵🏵
💟
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️❤️
❤️

در خیـــــزران نفــــس بوته می‌کنم
هــم بوتـــــه و هـــم بیتوته می‌کنم

این جا نخل در آب پرسه می‌زند
با یاد تو چهر برافروخته می‌کنم

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮