سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    مرز

    شعری از

    رحیم نیکوفر ( آیمان )

    از دفتر سپید نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۲۶ شماره ثبت ۸۹۸۰۸
      بازدید : ۴۸۰   |    نظرات : ۱۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    آه ..
     در این قشلاق
    با صوتکِ  نی سانم 
     رم می کنند
    خرامانـترین واژه ها
    کو ؟ کجاست .. نی شکسته بند زده ام..!؟
    نکند در ییلاق
    لای چرتم 
    پریده باشد از دستم
    .
    .
    آهای گاو میش..
     تو می دانی چه شده است ..!؟
    .
    .
     
    عه .. !
    صبر کن ببینممممم....!?
     
    آهان .. ورق ورق تاریخ
    رقم خورده است با شتاب
            تا من از  پیِ  فصلها 
     بکوچم به نزدیکی شهر 
    درست به مرزِ این بابونه های خشک

        آری.. اینجا همان سراب است ..
    همان که می دیدم از دور.. 
    ..
    .
    وای که چه ترسی دارد.. 
           نگاهِ وحشی این کابوس
     
    جرعه ای هم که  باران نمی بارد.. !
    .
    .  
      .
        یادش بخیر ..
     همدلی  چشمه ای داشت اینجا 
    .
    .
    .
     آهای ..
    .
    .
    کسی اینجا نیست ..؟
    .
    .
     کوزه ی صبر من
        خالی شود 
                چه کنـــــــم ..؟
     
     
         آیمــــــــــــان
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۲۱:۱۸
    درود بزرگوار
    بسیار زیبا و دلنشین بود
    دستمریزاد خندانک
    رحیم نیکوفر   ( آیمان )
    رحیم نیکوفر ( آیمان )
    جمعه ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۳
    ممنون از همراهیتان استاد خندانک
    ارسال پاسخ
    امید کیانی (امید)
    شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۰۱:۳۲
    درود و عرض ادب

    چه سپیده قشنگی
    خندانک خندانک خندانک

    قلمتان مانا باد
    رحیم نیکوفر   ( آیمان )
    رحیم نیکوفر ( آیمان )
    جمعه ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۴
    ممنون از همراهیتان جناب کیانی عزیز خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۱۴
    همیشه تابان باشی
    درپناه خدا
    درودها برشما
    خندانک خندانک خندانک
    رحیم نیکوفر   ( آیمان )
    رحیم نیکوفر ( آیمان )
    جمعه ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۴
    ممنون از همراهیتان جناب دزفولی بزرگوار خندانک
    ارسال پاسخ
    شعله(مریم.هزارجریبی)
    شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۴۴
    درود جناب نیکوفر
    زیبا نگاشتید
    برگ زندگیتان همیشه سبز
    رحیم نیکوفر   ( آیمان )
    رحیم نیکوفر ( آیمان )
    جمعه ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۵
    ممنون از همراهیتان بانو جلیلی گرامی خندانک
    ارسال پاسخ
    دانیال شریفی ( دادار تکست )
    شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۴۴
    خندانک خندانک شعری زیبا و پر از تصویر خندانک خندانک

    لایک شد شعرتون👍🌹
    رحیم نیکوفر   ( آیمان )
    رحیم نیکوفر ( آیمان )
    جمعه ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۶
    ممنون از همراهیتان جناب شریفی گرانقدر خندانک
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه
    سید مرتضی سیدی

    هوای با تو پریدن نشسته در بالم ااا سراغ همسفری بی بهانه می گیرد

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1