پنجشنبه ۲۹ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
من که دائم درعذابم تو چطوری نازنین
نقشه ای نقشِ بر آبم تو چطوری نازنین
من شبانه روز در پیچ و خم تقدیرِ خود
مبتلا به پیچ و تابم تو چطوری نازنین
غرقِ آتش گشته جانم از تبِ نا مردمی
عینِ یک کوهِ مذابم تو چطوری نازنین
مثل پروانه اسیرِ باد و باران گشته ام
داده ام از دست تابم تو چطوری نازنین
هفت شهرِ عشق را گشتم ولیکن همچنان
تشنۀ یک عشقِ نابم تو چطوری نازنین
من چنان که قول دادم با تو تا پایان راه
همرهی پا در رکابم تو چطوری نازنین
در دلِ امواجِ دریایی که دل بر آن زدم
قایقی پر اضطرابم تو چطوری نازنین
نازنینم این زمانه دورۀ رنگ و ریاست
خسته از هرچه نقابم تو چطوری نازنین
امتیازِ دوست از دشمن بسی مشکل شده
من که ماتِ این حجابم تو چطوری نازنین
چشم هایم شد سفید ازبس به راهت دوختم
در پسِ بیدار و خوابم تو چطوری نازنین
دردِ هستی تا توهستی قابلِ احساس نیست
بی تو دردی بی حسابم تو چطوری نازنین
حال که آگه شدی از وضعِ حالِ من بگو
با من و حالِ خرابم ، تو چطوری نازنین ؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دستمریزاد
موفق باشید