جمعه ۹ آذر
روح برتر شعری از عظیمه ایرانپور
از دفتر غوغای آرامش نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۳۵ شماره ثبت ۸۹۷۱۹
بازدید : ۱۰۷۲ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب عظیمه ایرانپور
|
برف می بارید و باران گلوله بر سرش
خون و آتش بود و یاد بغض داغ مادرش
درهجوم تیر و ترکش، توی ذهنش نقش بست
سجده ی جن و ملک بر جسم و روح برترش
واژه ی آدم کنار جنگ معنایی نداشت
اتحاد هر دو واژه جا نشد در باورش
اشرف مخلوق خواندش خالق و مبهوت بود
پر شده از جنگ و خونریزی چرا دوروبرش؟!
جز فروپاشی و مرگ و غم چه چیز دیگری
بازمی ماند به جا از جنگ هامان آخرش؟!
در نگاه خسته اش موج محبت بود و عشق
حین این افکار زیبا منفجر شد سنگرش
عظیمه ایرانپور
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام بزرگوار ممنونم از لطفتون و سپاس ویژه بابت دقت و نکته سنجی تان کاملا موافقم و جتما ویرایش می کنم قدردان راهنمایی باارزشتان هستم | |
|
سلام و عرض ادب سپاس از همراهی و حضور سبزتون زنده باشید در پناه خدا | |
|
هزاران سپاس سبز باشید و سربلند | |
|
سلام سحرخانم عزیز ممنونم از نگاه گزم و پرمهرتون زنده باشید در پناه خدا | |
|
سپاس از لطف و همراهی تون | |
|
سلام گرامی ممنونم از لطفتون | |
|
سپاس دوست عزیز سپاس | |
|
سلام فاطمه خانم عزیز شرمنده ام کردید نظر لطف شماست ممنونم که عمیق می خوانید و عمیق می فهمید | |
|
سلام و عرض ادب سپاسگزارم سبز باشید و سربلند | |
|
سلام بزرگوار کاملا درسته ممنونم که عمیق خواندید | |
|
سلام منیژه خانم عزیز زیبا نگاه شماست ممنونم | |
|
سلام ساراخانم عزیز ممنونم از محبتتون زنده باشید در پناه خدا | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مثل همیشه ، ولی چون اجازه ی نقد داده اید با احترام و اختصار عرض میکنم
در مصراع سوم واژه (تویِ) به نظر زیاد جانیفتاده است
شما که اقتدارتان در سرایشها ثابت شده است راحت میتوانستید بفرمایید
( در هجوم تیر و ترکشها به ذهنش نقش بست)
اطاله کلامم را به بزرگواری تان ببخشید
زنده باشید با آثاری ماندگار