عقد نور

درود بانو
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
دستمریزاد

درود نازنین

چه زیبا و پرمحتوا سرودی

آفرین، آفرین خوب من

سرشار از ترکیبات تازه و آرایه‌های ادبی

برای خودت و قلم خوب و احساس زلالت موفقیت روزافزون را آرزومندم

بسیابسیار زیباست
موفق باشید

درودبانوی عزیزم
بسیارزیبا بود

درود بانو
از خوانش دوباره این سروده زیبا مسرور شدم
دستمریزاد
موفق باشید

زیباست
موفق باشید

زیبا و پُر از حس

لایک شد شعرتون👍🌹

بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
ای که شعرت ناب ما شد
دل ز شعرت با صفا شد

سلام تو فراتر تصورات همیشه ظاهر میشی با اینکه تازه شروع به نوشتن کردی اما خط داستانی خوب بلدی که خیلی از به اصطلاح بزرگان شعر هم این نمیدونن...ترکیبات بدیع خلق میکنی که این بشارت دهنده ی اینه دختری فراتر از تصورات دخترانه اش داره فکر میکنه جای پاستیل و پفک میخواد خورشید و از رحم این تاریکها بیرون بکشه شعری که سکانس سکانس مارو به قعر تنهایی و تاریکی میبره اما میهمانی خورشید ابتدای شعر وصله ی ناجوره و با جابه جایی بندها قوت کار بهتر میشه چون اگه خورشید مهمونی گرفته باشه یعنی وجود داره و وجودم داشته باشه تاریکی به پستو میره
مناره ی آه
نای اشک خود این بند سه تا آریه ی تشخیص و تشبیه مراعات نظیر داره...
برات آرزوی بهترینهارو دارم که روزی بیام ازت امضا بگیرم بگی امضا نمیدم و من به کنج عزلتم برگردم

درود بر سحر نازنین و مهربانم
شعری بسیار فاخر و در خور تحسین از تو خواندم دختر عزیزم
قدرت قلمت و توان انتقال افکارت شایسته درودها ست.
دردمندی را در سراپای قلمت مشاهده میتوان کردو سیاهی جهل بشر که به نیکویی به طاعون تشبیه کردی که منتظر شعاع نوری است هرچند ناچیز از نقاط قوت شعرت دیدم.

*************
زمین با جیغ روباه
بنفش شده
و بوف ها به زالو مژده میدهند
******************
ارتباط جیغ وبنفش وزمین با روباه که نماد مکار بودن است را هم دقیقا با مجید عزیز هم عقیده ام.
آینده درخشان و پر از موفقیت را برایت آرزومندم

قلمت نویسا

درود خانم غزانی
به به
عجب شعر زیبایی از قلم توانمند شما خواندم
دغدغه ای از یک فضای تاریک و وحشتزا را به زیبایی به نمایش کشیدید آن هم با صنایع و واژگانی استادانه، ترکیبات شعرتان را بسیار دوست داشتم.
در مجموع که بسیار عالی مینویسید
امیدوارم موفق و پایدار باشید

درود سحر جان
افرين به به
سراسر استعاره هاي زيبا و مفهومي
در لفافه اي كه از انديشه ي متعهد مي ايد
شعري درخور سروده و قدرت قلمت اشكاراست
من اين شعرت را از شعر قبلي هم جلوتر ميبينم
جايي كه نياز بود روان و گويا
و جاهايي تشبيه و استعاره هاي خوب
در كل افرررين به اين طرز فكرت

سلام و درود ابجی گلم سحر بانو
بسیار زیبا بود عزیزم ❤️💜🌹🌹🌹🙏🙏

درودهاا و سلام هاا
بسیار زیبا
موفق و سربلند،
و به لطف ایزد منان، قلمتان همچنان رقصان و تنومند
با احترام
امید
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹

بسیار زیبا بود بانو
قلمتان دل نویس

درود بر شما بزرگوار
بسیار زیبا بود
قلمتان هماره مانا ادیب و شاعر گرانقدر
🌷🌷🌷

بسیار زیباست بانو درود بر شما

درودو سپاس بر شاعر ارزنده و آگاه و صاحب اندیشه و با ذوقم

سرکارخانم سحر غزانی که با خواندن هر شعرش

هوش از سرم می پرد و زبان به تحسینش می گشایم

تحسین نه بخاطر تصویر سازی های زیبایش که به خاطر

مضامین ارزشمندی که در دل این تصاویر نهفته است و

هر خواننده ای را میخ کوب می کند و

با ارایه مضامین زیبا نوعی آشنا زدایی مضمونی را ترتیب می دهند

برایتان بهترین هارا ارزو دارم و به وجودتان افتخار میکنم

و به این جهش چند ماهه که که هر ماهش چندین سال ارتفاع دارند

را تبریک می گویم .

با مهرو ارادت فراوان . امیدوارم که به همین زودی ها فرصتی دست دهد تا یکی از اشعارتان را در حد بضاعتم به نقدش بنشینم

با مهرو ارادت فراوان

سلام مهربانوی من
عاااااااااالی بود عااااااااااالی
دستمریزاد به شما

درودبانوی شاعر نغزوزیباوشیواسرودید

درود فراوان سر کار خانم غزانی ادیب فرزانه 🌷
بسیار زیبا وپر محتوا قلم زده اید 🌷
ایام بکام 🌷

درود بانوی فرهیخته
این شعر شما به خوبی فضای تاریک پیرامون جوان امروز ودغدغه های دهه ی هفتاد رو به زیبایی به تصویر کشیده

سلام و عرض ادب
زیبا بود
موفق باشید

درود زیبا سرودی

سلام و درود بسیار
عالی و زیبا

درودها بانو غزانی گرامی
زیبا و ژرف و اندیشمندانه
قلم هنرمندتان ستودنی ست
پیروز باشید

درودها بر شما
شاعره بانوی گرامی
موفق و سربلند باشید و بسرایید

میهمانی
پابرجاست هنوز !!

پ.ن:
خودت بهتر میدانی چشمه سار مهربانی دیگر خشک شده است
زودتر بیا تا آیه\" وَالنَّهارِ اِذا تَجَلّی\" تاویل گردد

سلام و درود
بینهات عالی

درود بانو
خیلی قشنگ بود آفرین

سلام وادب بر ماه بانوی عزیز
درود بر شما موفق باشید
🌹🌹

شعر بسیار زیبایی بود
اگر اشتباه نکنم رع منظور شما همان آمونراع هست که خدای خورشید مصریان باستان بوده و ظاهری شبیه پرنده دارد در صورت البته نه بدن
و شاهین او را شکار کرده
من از تنوع سمبل ها در اشعار شما لذت می برم
البته باید بگویم رع را می توانستید نگویید
جای رع میترا الهه مهر بیش تر می توانست برای شعر شما فضاسازی کند
البته نقد نیست

سلام بانو غزانی
پیشرفت شما شایسته تحسین است
امید که تاریکی به پایان رسد و شما هم سپید و نورانی بسرایید
عزت زیاد
⚘⚘⚘

از شعر شما لذت بردم

بسیار زیبا
درود بانو
سبز قلم بمانید

زیبا و پر مفهوم
درود بر سپید کلامتان

بسیار عالییی بود سحر قشنگم🥰❤️❤️❤️

ای نوای دل انگیز توحید
کجایی تا عِقد نور را
با دستان خودت
به گردن خورشید بیاویزی؟!

سلام عرض ادب
بسیار زیبا

سعی کردم قسمتی از شعر را مورد پسندم بود بگذارم
به تجربه شخصی متوجه شدم شاعران سپید بدلیل اینکه تمام قد وارد تخیل شاعرانه میشوند بسیار باید مراقب دو مسیر باشند. دالانی تاریک و دالانی روشن. این بسته به حالات شاعر است که سعی کند نوشته ی خود را در دالان روشن هموار کند تا پیوسته در این مسیر قدم بگذارد. نظر کاملا شخصی

ببخشید پر حرفی کردم

سلام و درود بر شما
عالی بود

لاله های پشیمان
با اشک آه میکشند...

همیشه موفق باشید

سلام سحرجان زیبا سرودید مانا باشید

🌹🌹🌹❤

درود
ابتدای شعر میهمانی خورشی ذکر شد
و آسمان تاریک...همانگونه که متوجه شدم میهمانی خورشید است اما همچنان که آسمان سمتی از زمین در این مهمانی است،سوی دبگر زمین تاریک است و در این تاریکی نای اشک و ناله ماه و غمگنانه هایی این چنین.
رابطه ی بین طاعون و تاریکی بسیار جالب است گذشته از اینکه تاریکی به استعاره از جهل انسان را میکشد خود بیماری طاعون خیارکی هم به واسطه ی نور مستقیم خورشید از بین میرود،رقص خفاش پیر و آیه های دریوزه یا همان جادو جمبل هم در این اوضاع تاریک چیز تازه ای نیست و همیشه گریبانگیر نادانان بوده است!!
زمین با جیغ روباه وقتی بنفش میشود من در برداشت شخصی خودم چون بنفش را از طیف آبی تا قرمز میدانم،تنها چاره ام این است که بگویم با توجه به قانون گرانش به سرخ در فیزیک قرمز را دور شده و آبی را که مخالف آن است گذشته میبینم،جایی میان آینده ها و گذشته ها...روباه نماد مکر شروع به خبر دادن به هم نوعانش کرده،و بوف پرنده ی شب و تاریکی به زالو در نماد خونخواری مژده میدهد....از این نماد ها در شعر برای ساختن تصویری از جامعه ای استفاده شده است که خورشید بر آن نمیتابد....ودر ظلمت به سر میبرند
گربه ی سیاه و سم اگین سوای نمادین بودن واج آرایی زیبا و به جایی بود،آپوفیس هم اهریمن تاریکی است که در تاریخ خدایان مصر خدای نور همان رع را میبلعد،
تک تک سلول های این شعر فاخر نبود نور و آگاهی را فریاد میکشد و منتظر خورشید است...سپس اعتراضاتی اجتماعی میشود به عشق های دروغین در این اوضاع و بعد به شکست شایسته سالاری در جامعه نهیب میزند و از قضا به دعای گربه سیاه باران می آید !!!!که در روزگاری از محالات ادبیات و روزگار بود...
و اینکه اینجا زمین است....و ساکنانش علیه این ظلم سکوت ناروا کرده اند را چه‌غمگنانه و خفت بار به تصویر میکشد،پایان شعر هم میگوید این وضع ادامه دارد....
اما در پی نوشت این شعر اشاره به ظهور مهدی موعود میکند که از نگاه شاعر همان نور الهی و خورشید عالم تاب است که باید بر این فضای منفور و ظالمانه بتابد
شعر بار منفی زیادی داشت چون دردمند بود اما تکنیک های خوبی داشت برای خانومی با این سن کم، و البته از زبان شعر معمول زنانه خارج شد و به زبان اعتراض ملی زمین نشست.تشکر از نشر این شعر خوب
خداقوت

بسیار زیبا بود بسی بردم لذت
پایدار و موفق باشی سحر بانوی من

درود
بی نظیر

آری
اینجا زمین است !!
جایی که دعای گربه سیاه
اجابت
و به باران اهانت میشود