پنجشنبه ۱ آذر
|
دفاتر شعر امیر علی علیزاده ( الف سکوت)
آخرین اشعار ناب امیر علی علیزاده ( الف سکوت)
|
عصر مردگان
ساعت به وقت عصرگاه جمعه نزدیک می شود
درست زمانی که پای چشمان من
به مرداب سرد پریشانی فرو می رود.
دیگر از دستان خود خبر ندارم.
ساعتی پیش
به شکل شاخه های بید جلوی خانه متروکه می لرزیدند
و اکنون سکوت کرده اند.
عقربه دقیقه ساعت به سان جسم مرده ای
چسبیده بر کف اهنین میدان دوازده سرباز
وثانیه شمار چون میخ استبل قاتر کوهی
که چند روز پیش پیر مرد می کوبید به دیوار
به حالت سکون ایستاده است.
عقربه ساعت برعکس می چرخد
و شهر را به پشت زمان می راند.
در خیابان چندیست
که مردها با پاهای شکسته می دوند
به هر سو
و زنها به تن عریان خود
تور سپید می پوشانند
و با قهقهه ای بلند می خندند.
روح مردگان یک به یک به پا می خیزند
و شهر را به تعاتر رستاخیز بدل می کنند.
اسمان بدون خورشید روشن است
و به سمت تاریکی ابدی می رود.
دیگر حتی
از پاهای خود هم خبر ندارم
و در ایینه هیچ تصویری نمی بینم
انگار به پستوی سرد هزار سال پیش باز گشتم.
جایی که کودکان، سیر اب به دنبال سراب می گردند
و دستان منجی شهر را
خون سپید مردگان سیاه کرده است.
|
|
نقدها و نظرات
|
با عرض درود ممنون از شما استاد بزرگوار | |
|
عرض درود خدمت شما استاد عزیز منوناز بزرگواری شما | |
|
درود بر بانو خزان عزیز ممنون از شما بزرگوار | |
|
درود بر شما دوست عزیز ممنون از لطف شما | |
|
درود بر شما دوست گرامی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.