سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کوچه خواب

        شعری از

        بهروز صفاجو

        از دفتر خوابستان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۹ تير ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸ شماره ثبت ۸۷۹۶۶
          بازدید : ۵۷۰   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهروز صفاجو

        شب است و بستر سردم درون التهابی سرخ
        شب است و روح من در پنجه های اصطرابی سرخ
        دوباره از ورای خوابها انگار می آید
        صدای آبشاری بر بلندای سرابی سرخ
        دوباره خواب می بینم خودم را در حصاری محو
        شبیه قله ای تشنه در آغوش سحابی سرخ
        در آن خوابی که می افتد به روی صخره چشمم
        شکافی بس عمیق از اوج پرواز عقابی سرخ
        عقابی از تبار من, عقابی از دیار باد
        درون دیگ منقار سیاهش قطره آبی سرخ
        عقابی کز فراز شب , میان دشت میریزد
        دوباره بذر دریا را به کام انشعابی سرخ
        در آن دشتی که میجوشد , زمان بر سینه خاکش
        همانجایی که می گرید زمین , زیر حجابی سرخ
        شب وصلت , شب آتش, شب جشن اقاقی ها 
        شبی در خاطرم لبریز , از عطر گلابی سرخ
        کسی می آید از جایی, به سوی انتظار من
        به مویش لاله زردی, به دستش آفتابی سرخ
        دوباره در غبار شب , به قلب کوچه می پیچد
        صدای گامهایش در سراشیب شتابی سرخ
        و من در بسترم تنها, زنی را خواب می بینم
        به تن دارد لباسی روشن از جنس حبابی سرخ
        زنی کز چشمهای او , دوباره شعله میگیرد
        تمام جسم آیینه , به رنگ بازتابی سرخ
        زنی کز دستهای شب, چه ناآرام میلغزد
        شبیه پیکری زخمی, میان پیچ و تابی سرخ
        هنوز از لایه های ذهن من انگار می تابد
        خطوط ناله های روشنش, پشت نقابی سرخ
        هنوز از ارتفاع سایه اش من خواب می بینم
        که می رقصد تنم بر توده داغ شهابی سرخ
        شب آتش, شب وصلت, شب میلاد شب بوها
        شبی وحشی تر از یک رود , پای آسیابی سرخ
        شبی که در کنار من , کسی از خواب میروید
        ونام عشق میگیرد , در آغاز کتابی سرخ
        دوباره نور میریزد به روی بستر سردم
        دوباره ماه میخندد, ز سقف کوچه خوابی سرخ
        -------------------------------------------------------
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۱۴
        بسیار زیبا و دلنین بود
        دستمریزاد خندانک
        محمد حسین اخباری
        چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۱۰
        بسیار زیباست
        به شعر ناب خوش آمدید
        خندانک خندانک خندانک
        سلمان مولایی
        چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۲۲
        سلام

        و

        جناب صفاجو ی گرامی بدون شک امروز بهترین شهری بود که در سایت ناب خواندم و بس اندازه بر دل ام نشست ، شعری که در فرم و محتوا با توجه به تسلط شاعر بر وزن و عروض و دایره واژگان وسیع اش مستحکم بنا شده و بالا رفته است و هر چه پیش تر می رود تا انتها بر زیبایی آن افزوده می شود. ، درست مثل تغییر سبک های شعری و زبان می ماند که آرام آرام به سمت استفاده از واژگان ساده و عمومی تر می رود در این حا نیز شاعر در بیت های آغازین از واژگان قدیمی ترب سود می جوید که از نظر من حسن است و بعد به آرامی و بدون احساس دگرگونی ناگهانی در مخاطب جنس واژه های اش امروزی تر و البته خودمانی تر می شود و همین است که باعث می شود در عین طولانی بودن شعر ، خواننده از ادامه دادن آن خسته نشود و وقتی به انتها رسید تاسف بخورد که چرا تمام شد ...

        زنی کز دست های شب چه تا آرام می لغزد
        شبیه پیکری زخمی میان پیچ و تابی سرخ

        اگر چه تمام ابیات هم تراز بوده و در خدمت شعر بودند اما این بیت جور دیگری بر دل من نشست و به وضوح نشانگر میزان تبحر شاعر در آفرینش تصویر می باشد ...

        به امید خواندن شعرهایی دیگر از این قلم قوی و توانا ...
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ۰۹:۴۱
        با سلام وارادت
        استاد بزرگوار
        درودفراوان برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهروز صفاجو
        دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ۱۱:۴۴
        ممنون از شاعران عزیز
        زینب بویری (خزان)
        دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۲۵
        درودتان خندانک
        بی نهایت زیباست خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ۱۷:۵۴
        درودتان
        بسیار زیبا 🌹🌹🌹
        بهروز صفاجو
        دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۳۲
        ممنون از همه شاعران گرامی
        مهرداد صالحی گل افشانی (مهراوی)
        دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۹ ۱۹:۵۲
        بسیار زیبا و خواندنی 💐⁦👍🏼⁩
        درود بر شما خندانک خندانک
        فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۰۲:۴۱
        درود بر شما بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین سرودید
        دست مریزاد
        به سایت شعرناب خوش آمدید گرانقدر
        🌷🌷🌷
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۹ ۲۳:۳۳
        خندانک خندانک موفق و پیروز باشید خندانک خندانک
        لایک شد شعرتون👍🌹
        بهروز صفاجو
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۲۰
        تشکر از الطاف سبز تمامی شاعران گرامی
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6