باسلام واحترام
چون امر فرمودید ادب در اطاعت است البته بنده این بار به جای نقد میخواهم نکات دیگری یاد آور شوم نکته ای که در همه ی محافل ومجامع ادبی شهرستانم به عزیزان شاعر تذکر میدهم
و آن اینکه بیاییم از تو صیفات ساده و زیبا شروع کنیم مثل توصیف عناصر طبیعی مثل گل و بلبل وبقول سعدی
" نقشهای عجبی که بر در و دیوار وجود است "
یا به توصیفات عاطفی و عاشقانه بپردازیم تا کم کم بتوانیم ذهنیاتمان را بطور منظم در قالب شعر یا نثر یا هر گونه اثر ادبی عرضه کنیم
بانوی ارجند شما ذهن تان پر از حرفهای ناگفته است که میخواهید آنهارا در قالب شعر و با محتوای تعلیمی عرضه کنید مشکل اینجاست که نظم وترتیبی در ارایه ی ذهنیات خود ندارید مثل این که کسی بخواهد همه حرفهایش را در چند سطر بیان کند آن وقت مجبور خواهد بود گذرا از موضوعات بگذرد و چیدن موضوعات مختلف کنار هم گاهی ناهماهنگی و بقول قدما (تنافر معنوی) ایجاد میکند
پس برای اینکه به ذهنیات خود نظم و ترتیب دهید بهتر آن است که از توصیفات شروع کنید تا بعد به مسائل تعلیمی برسید یا اگر دوست دارید آثارتان از نوع ادبیات تعلیمی باشد لا اقل در هر اثرتان فقط و فقط در باره ی یک موضوع بسرایید ببینید حتی شاعران بزرگ نیز این سلسله مراتب را رعایت کرده اند بعنوان مثال وقتی مولوی بزرگ میخواهد در باره محبت صحبت کند دیگر به مقوله ی دیگری نمیپردازد و میفرماید
" ازمحبت خارها گل میشود
از محبت سرکه ها مُل میشود"
وفراموش نشود زیبایی و بی عیب بود یک اثر ادبی از محتوای آن بیشتر جلب توجه میکند بقول سعدی بزرگ
" زشت باشد دبیقی و دیبا
که بود بر عروس نازیبا"
یا حافظ میفرماید
( عروس طبع را زیور ز فکر بِکر می بندم
بوَد کز دست ایامم به دست افتد نگاری خوش)
که مصراع اول بیت حافظ اینجا منظور نظرم بود یعنی به زیور و زینت دادن عروس طبع که همان بی عیب بودن اثر هنری است توجه ویژه ای بنماییم
فرا موش نکنیم که یک بیت توصیفی زیبا به مراتب زیبا تر است از یک شعر بلند تعلیمی که به زیبایی های کلامی در آن توجه نشده است
اگر بنده از روحیه والا و نقد پذیرتان اطلاع نداشتم اینقدر پر حرفی نمیکردم
بازهم عذر اطاله ی کلامم را ببخشید
با آرزوی بهترین ها برای شما