سر خوش از نغمه و راز بلبل
خرم از رایحه این همه گل
می روم بر سر هر بوستانی
پشت بید واقاقی درون باغی
رنگ ها همه شاد یونجه زار ها همه سبز
گل ها همه رنگین و شمعدانی ها هم رنگی !
در گلستا ن هم بوی گل ها وعلف پیچیده به وفور
همگی جمع شدند تا طراوت بدهند
باین ماه زیبا وقشنگ تا بشود خاطره ای از فصل بهار
رود هم غران راه خود در پیش دارد با غرور
اسمان هم با این همه ابرهای آبستن در خود گویی احساس عجیبی دارد
گاه گریان وگهی خندان است
گاه میغرد گاهی ارام
ولی همواره باغرش عزت خاصی
در پی ریختن اشک های مانده در بغض وگلو
غنچه ها هم همه باز بفکر کامل شدنند
پرواز این همه شاپرک وپروانه وزنبور عسل
گرداگرد گل های بهار،
و رفتن ساقه پیچک هابان سوی باغ
شکل زیبایی بان بخشیده
این همه بلبل وسار وگنچشک
جلوه خاصی داده به باغ ودره ودشت
با فتح بخشی از این زمین خاکی بدست این همه گل
در این فصل سال !
تو اگربا این همه جلوه و،
واژه و زیبایی واثار خدا را دیدی
به شتاب و بر گو :
به شکرانه این همه نعمت ها
شاکر کوی اویم !
ودیگر هیچ مجهولاتی
در ذهنم نمانده باقی !
بهرام معینی (داریان) اردیبهشت۹۸
پر معنی و زیباست
دلنشین و شورانگیز
دستمریزاد