سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پاتوقِ مجازی

        شعری از

        نوید خوشنام

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲ فروردين ۱۳۹۹ ۲۱:۳۶ شماره ثبت ۸۲۹۵۸
          بازدید : ۳۵۸   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نوید خوشنام

        کلمه ای اِدا نشد
        و نشد که زبان، خونِ حرف را بمکد
        بیشترِ صورتش چشم بود وُ من
        از چشمهایش خواندم بیماری‌ام، کور است و لال و فقط میسوزاند.
        و هنوز میانِ لبهایش فاصله ای نیفتاده بود
        و رُژش با دندان شکافته نشده بود،
        که من از تفسیرِ نگاهِ نگرانِ مادرم
        و طولانی تر شدنِ قنوت هاش
         فهمیدم ساده نخواهم مُرد در نهایتِ این احساسِ تازه رسیده از راه.
        همان روزها که مَردم
        از این منِ چند شانه ایِ غول پیکر، تن را، و او با پشتکاری بیشتر، روحم را
        خرد کردند
        از تصورِ فردای بی او، فهمیدم که خوش نیست پاپیچِ «بغض‌های» کودکانه ام شوم و
        قورتشان نداده ام.
        بغض هام را میباریدم و تو که راه میفتادی،
        به جای هر دویمان من چشم می بستم و تصور میکردم دوتایی اگر راه برویم دنیا چه شکلی میشود.
        بخواب.
        وَ زمزمه کن اشعارِ بی قافیهء معروفت را:
        "گورِ پدرِ ماه و خورشید وُ ما و صدای فواره و عشق و درخت ها که میرقصند در باد"
        بخواب.
        من هم نیمه شب که فکر میکنی خوابیده ام
        این نوشته را در پاتوقِ مجازیمان
        میگذارم تا بخوانی
        و مثل همیشه
        نفهمی.
         
        نوید خوشنام شنبه 3 مرداد 94
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۱:۰۴
        عید مبعث مبارک خندانک خندانک
        نازنین کریمی
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۲:۴۵
        نیمه شب هایی که " فکر میکنی "خوابیده ام ...
        درود جناب شاعر
        زیبا و دل نشین بود و با هر تکرار دلنشین تر خندانک
        کماکان منتظر سپید های دلنشین شما هستم خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۱۲
        سلام :
        درود بر شما
        ----------------- خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهــــــــــــارا خیـــــــز و زان ابرِ سبک‌رو
        بزن آبــی به روی ســـــــــــــبزه ی نو

        گهی، چون جویبــــــــارم نغمه‌آموز
        گهی، چون آذرخشم رخ برافروز

        هنوز این‌جا جوانی دلنشین است
        هنوز این‌جا نفس‌ها آتشین است . ه - ابتهاج
        --------------------
        نوروزتان خجسته
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۱۵
        خندانک خندانک خندانک
        زیبا سرودی بود
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی رضاپور(مهدی)
        يکشنبه ۳ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۲۵
        سلام و احترام،
        همان طور که احتمالا می دانید، سروش، سه گلشن، و شعر سبز(چندآهنگ)، قالب هایی تازه و توانمند در شعر فارسی اند که شایسته است بیش تر خدمت اهالی فرهیخته ی ادبیات، شناسانده شوند.
        برای آشنایی بیش تر دوستداران این مقوله با قالب شعری سروش، چند سروش کوتاه تقدیم تان
        می شود:

        1- گفتن از عشق، کار سختی نیست/
        خوب گفتن، شکار سختی نیست/
        فصلِ اصلیِّ عاشقی، عمل است.//

        2- برگ زرد خزان، خودش را، ریخت/
        با هوا و زمین و آب آمیخت/
        برگِ بی بار چون تمشک نبود.//

        3-“علّیَت” داشت نخ نما می گشت/
        فیلسوفی پی خدا می گشت/
        عارفی از عُروج بر می گشت/
        حرف نابش به دل گرامی گشت:/
        “نور”، مجهول نیست؛ اثبات است.//

        4- پسر و مادر، آخرین دیدار/
        اشک ها: شعله های آتشبار/
        رفت و ماند. استخوان که شد، برگشت.//

        5- تاک تا شد، به جرمِ پاکی مُرد/
        ایستاد. اوفتاد. خاکی مُرد/
        مردِ خاکی به دردناکی مُرد/
        زنده ی جاودان، غریبِ زمان.//

        6-در زباله، پیِ غذا می گشت/
        تازه از اختلاس بر می گشت/
        اختلافات… . //

        7-روز، شب شد. دوباره شب آمد/
        خام ماندیم و صد لقب آمد /
        آخرش جان ما به لب آمد/
        خام تا خاک ….//

        8-پَست را اوجِ سرفرازی بُرد/
        به حقیقی ترین مَجازی بُرد/
        توی بازی بُرد/
        تبلیغات.//

        9-رفتم از کوهپایه تا قله/
        وقتِ برگشت گشت/
        (وای! تا پایین/)
        دره – دره … .//

        10-دستت آماده کن!/
        “دل گِرو در کِرِشمه های تمشک!”//

        11-دل گدازنده، دلنواز آمد/
        باز با ناز و سرفراز آمد/
        کاشکی داشتم دلی، دلکی .//

        12-آفتاب غروب و کشتی و آب/
        موج بی تاب و التهاب و شتاب/
        آی دریا! بیا مرا دریاب /
        مثل ماهی به ساحل افتادم(افتادَه م) .//

        13-مِه چه زیبا نِشَست بر تنِ دشت/
        ناز و نرم از کنار دشت گذشت/
        خاطرات تو در دلم آمد/
        نازتازان و بی گذشت گذشت/
        باز، گلگشت، نوعروس، خیال
        (خوانش دیگر: باز، گلگشتِ نوعروسِ خیال .)//

        14- ماه در کوهسار، زیباتر/
        بادِ نرمِ بهار، زیباتر/
        یار، چشم انتظار، زیباتر/
        دل من، بی قرار، زیباتر/
        در شبِ عشق.//

        15-هر سری سرسپرده ی چیزی ست/
        بسته بر حلقه ی دلاویزی ست/
        مرغکِ شاخسارِ گلریزی ست/
        من تو را دارم.//

        16-هرچه که هست و جزئی از هستی ست/
        همزمان، شعرِ عقل و سرمستی ست/
        همه ی هستی اهل همدستی ست/
        رازها واحدند و گوناگون.//

        17-کِرم، پروانه می شود روزی/
        غوره، فتّانه می شود روزی/
        این زمین، خانه می شود روزی/
        خوار نشمار.//
        مهدی نساجی
        دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۱۲
        سلام و درود گرامی شاعر
        سال نو مبارک...... خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9