جمعه ۷ دی
مرگ خودکار شعری از سید هادی محمدی
از دفتر غزلیات نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ۲۱:۱۸ شماره ثبت ۸۲۸۲۲
بازدید : ۶۴۹ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب سید هادی محمدی
|
کاغذ چموشی میکند هردَم ، در آرزوی مرگ خودکار است
شاعر نشسته روی هر مِصرع، بر دردهای خودعزادار است
هَر استخوان مانده در روحش، مجروح میسازد تن او را
با زخمه گیتار سردی که، نُت های آن همسانِ رگبار است
در گریه های بی امان هر شب، مهمانی ویرانه ای دارد
لبهای او تا انتهای درد ، برروی عکسِ خیسِ دلدار است
انگار یک دنیای غم دراو، باطل نموده خوابِ نازش را
تک ضربه های ساعتِ بی حال ، مانند پتکی روی دیوار است
جای تعجب نیست گر آهو، بلعیده باشد شیرِ صحرا را
خورشید میرقصد میان ابر، اما هوا تاریک و تب دار است
باید که بد بود و بدی آموخت، در این جهانِ تا ابد پستی
افکارهای ناب در این شهر، همواره جایش زیر آوار است
|
نقدها و نظرات
|
زمین را سلام ، ابر ها را درود ... صحرا و دریا ها را نیکو بهار را شادباش و در این روز عزیز ، باید از عشق سرود .------------ ------------ . بهارتان خجسته .......... | |
|
عید شماهم مبارک رفیق ادیبم🙏🌼🌹 | |
|
زیبا نگاهید رفیق شاعرم 🏵️🌼🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سال خوبی را برایتان آرزو میکنم