در این دلالبازار،
برای تناول نان حلال
باید هزار کار حرام کرد.
میدانی معرکهگیران محله،
دیریست که به گناه خود
اقرار کردهاند؟
ولی معرکهگیرانی که اکنون میبینی
جعبهی مارگیری ندارند،
چوبدستی هم ندارند.
کاخهای چوبین
از کوخها برافراشته گشتهاند
و اربابان، مارهایی هستند
که به جای چوبدستی،
عصای کوران را دزدیدهاند.
هیچکس به فندک دیگری رحم نمیکند.
منکران و کذّابان،
دودهای شیشهای را بخار دهان تعبیر میکنند.
عجب زمانهی نامردی است؛
لیچار و متلک،
طبیعیترین گفتمان تمدنهاست.
گورها، دارای مردگان متحرک اند.
کارناوال اجساد
در پهنهی جامعهی مدنی
با استخوانهای یکدیگر ادای گلادیاتورها را درمیآورند.
دستان بستهی پوچ،
در ازدحام صداقت کذب،
باز میشوند
و آیات وحی را به عامیانهترین زبانهای اکابر
تحریف میکنند.
مکه،
مدینه،
کربلا و سوریهی صوری،
آسمانخراشهای کالاهاست
که برای زائران مجازی برپاست.
توضیح واضحات،
توضیح واضحات،
توضیح واضحات
از احمقانهترین الفاظ قرن است.
فقط...
فقط... به کسی چیزی نگو،
در خلوت خودت،
چشمان چارلی چاپلین
را معنا کن.
باقر رمزی باصر